قرآن کریم برای خودشناسی حساب جداگانه ای باز کرده است، به این معنی که در قرآن (و فقط در قرآن) سراسر عالم خلقت، آیت و درس است برای خداشناسی؛ یعنی اختصاص به انسان ندارد که انسان فقط خودش را باید بشناسد تا خداوند را بشناسد.
از نظر قرآن تمام جریانهای خلقت، تمام واحدهای آفرینش اعم از آسمانی و زمینی، هر چه در عالم هست آیاتند، یعنی علامتها و نشانه های وجود مقدس پروردگارند: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب؛ همانا در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد و شب وروز نشانه هایی است برای صاحبان عقل. (سوره آل عمران/ ۱۹۰)
اینگونه آیات در قرآن زیاد است. ولی قرآن در عین حال که سراسر عالم را کتاب حق تعالی می داند که هر سطری از سطرهای این کتاب بر علم و حکمت و دانایی مؤلف آن دلالت می کند، برای نفس انسان حساب جداگانه ای باز کرده؛ یعنی از نظر قرآن این فصل از فصول کتاب آفرینش که نامش انسان است، برای انسان آموزندگیهایی دارد بالاتر و بیشتر از آنچه که مثلا درختان دارند.
و باید توجه داشت که نفس یا خود انسان – که از هر چیزی به انسان نزدیکتر است – آموزشهایی دارد که غیر او ندارد. این آموزشها که از مختصات نفس انسان و برای انسان است چیست؟
البته انسان هم دارای تشکیلاتی است که در هر طبیعتی هست و از جنبه وظایف الاعضایی، فیزیولوژی و تشریحی، همین طور که برگ درختان بر معرفت کردگار دلالت می کند، انگشت یا ناخن انسان هم دلالت می کند؛ بلکه در هر مویی از مویهای بدن انسان یا در هر رگ از رگهای بدن انسان یک دلالتی است. از این جهت انسان شبیه اشیاء دیگر است. اما آموزشهایی است که مختصات نفس انسان است که گفتیم قرآن هم برای نفس انسان از نظر شناخت خدا حساب جداگانه ای باز کرده است. اینکه می گوئیم حساب جداگانه برای این است که مثلا می گوید: و فی الارض ایات للموقنین؛ در زمین نشانه هاست برای اهل یقین، (کسانیکه بخواهند به مقام یقین برسند. بدیهی است انسان هم در زمین است و بیرون از زمین نیست)
ولی راجع به انسان می فرماید: و فی انفسکم؛ و در خود شما. (ذاریات: ۲۱و۲۰)
و یا در آیه دیگر می فرماید: سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ ما نشانه های خود را در جهان و در نفسهایشان به آن ها می نمایانیم تا بر آنان روشن گردد که او حق است(فصلت:۵۳)
حساب آفاق (عالم بیرون) را یک حساب جداگانه ذکر می کند. می توانست انسان را هم جزء آفاق ذکر کند ولی برای خود انسان حساب جدا باز کرده: و فی انفسهم.
لزوم خودشناسی :
برای چه گفته اند خود را بشناس؟ از خودشناسی به کجا می رسی؟ به عبارت دیگر خودشناسی مقدمه چیست؟ این را برای دو منظور گفته اند. یکی منظور همین است که اگر خود را بشناسی، به مهمترین مسئله ای که برای بشر مطرح است و راز اصلی جهان می باشد (یعنی خدا) پی می بری. دوم اینکه خود را بشناس تا بدانی در زندگی و در جهان چه باید بکنی و چگونه باید رفتار کنی. یعنی اخلاق و عمل. اگر خود را نشناسی نخواهی دانست که رفتار و اخلاقت در جهان چگونه باید باشد، یعنی خودت چگونه باید باشی، چون اخلاق از آن نظر که یک سلسله ملکات است برمی گردد به چگونه بودن و اینکه خودت چگونه باشی و چگونه رفتار کنی. پس برای پی بردن به بزرگترین رازهای جهان و مهمترین مسئله ای که در فکر بشر مطرح است (یعنی خدا) خود را بشناس و برای مهمترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم و چگونه باید رفتار کنم (یعنی اخلاق) نیز خودت را بشناس.