یکی دیگر از اثرات ” مسأله شرور ” بدبینی فلسفی است. فلاسفه بدبین معمولا از میان ماتریالیستها بر می خیزند. یک نوع رابطه و تلازم میان ماتریالیسم و بدبینی فلسفی وجود دارد که قابل انکار نیست. چرا؟ روشن است:
ماتریالیسم از حل مشکل ” شرور ” ناتوان است.
تأثیر ایمان در آرامش روان :
طبق بینش فلسفه الهی، وجود، مساوی با خیر است، و شر، امر اضافی و نسبی است و زیر هر پرده شر، خیری نهفته است، ولی بر طبق بینش مادی چنین چیزی وجود ندارد. بدبینی نسبت به جهان، رنج آور است. بسی دردناک است که آدمی جهان را فاقد احساس و ادراک و هدف بداند. انسانی که خود را فرزند کوچکی از جهان می داند و برای خودش هدف قائل است وقتی چنین بیندیشد که جهانی که مرا و فکر مرا بوجود آورده است و هدف داشتن را به من یاد داده است، خودش هدف ندارد، سخت به خود می لرزد. کسی که فکر می کند در جهان عدالت نیست، در طبیعت تبعیض و ظلم وجود دارد، اگر همه نعمتهای دنیا را به او بدهند بدبین و ناخشنود خواهد ماند. کوششهای چنین کسی از برای سعادت خود و نیکبختی نوع بشر با هیچگونه دلگرمی و امیدی همراه نیست. وقتی پایه هستی بر ستمگری باشد، دیگر عدالتخواهی انسان بی معنی است. وقتی اصل جهان، بی هدف است، هدف داشتن ما همچون نقش بر آب، چیزی احمقانه است. اینکه صاحبان ایمان، از بهترین آرامش و آسایش روانی برخوردارند از آن جهت است که جهان را حکیم و علیم و هدفدار می دانند نه گیج و منگ و ابله و بی هدف، آن را عادل و طرفدار حق و اهل حق می دانند نه ستمگر و طرفدار ستم و یا بی تفاوت. یکتاپرستان، در مورد بدیها و شرور، معتقدند که هیچ چیزی حساب نکرده نیست، بدیها یا کیفری هستند عادلانه یا ابتلائی هستند هدفدار و پاداش آور. اما اشخاص بی ایمان چه می کنند؟ آنان به چه چیز دل خوش می دارند؟ آنان به خودکشی متوسل می شوند و به گفته یکی از آنان ” مرگ را با شهامت در آغوش می کشند “.
سازمان بهداشت جهانی، آماری منتشر کرده و اعلام کرده که آمار خودکشی مخصوصا در میان روشنفکران بالا می رود. بر حسب گزارش این سازمان، در هشت کشور اروپایی، خودکشی خیلی زیاد شده است. یکی از آن هشت کشور سوئیس است که ما آن کشور را نمونه خوشبختی می انگاریم. در این گزارش آمده است که خودکشی، سومین عامل مرگ و میر است، یعنی بیش از سرطان تلفات می دهد و متأسفانه در میان طبقه تحصیلکرده بیش از طبقه بیسواد واقع می شود، نیز در همین گزارش آمده است که در کشورهای در حال توسعه که در حال از دست دادن ایمان اند، خودکشی زیادتر است. در آلمان غربی هر سال ۱۲۰۰۰ نفر به وسیله خودکشی می میرند و ۶۰۰۰۰ نفر خودکشی می کنند و نجات داده می شوند. این است زندگی کسانی که ایمان خویش را به خدای دانا ” رب العالمین ” از دست داده اند. برای خودکشی، عوامل متعددی ذکر شده است: جلب توجه، شکست در عشق، شکست در رقابتهای اجتماعی و اقتصادی، فقر، اعتیاد، خفقان، پوچ پنداری زندگی و هستی. ولی علت العلل، یک چیز است: بی ایمانی.