بررسی و تحلیل مشکلات و آسیب‌ها۳

بررسي و تحليل مشكلات و آسيب‌ها3

تدبیر ش۵۶    چرخه تولید سوخت، حق ماست و ما از این حق کوتاه نخواهیم آمد
در قضیه هسته‌ای، چرخه تولید سوخت، حق ماست و ما از این حق کوتاه نخواهیم آمد و دست برنخواهیم داشت؛ این حق ماست. ما می‌خواهیم سوخت را تولید کنیم. چندین هزار مگاوات، ما به سوخت هسته‌ای نیاز داریم. نیروگاه‌های هسته‌ای باید به وجود بیاید. خوراک این نیروگاه‌ها باید در داخل تولید بشود. اگر قرار شد برای خوراک این نیروگاه‌ها به خارج متوسل بشویم و محتاج باشیم، امور کشور نخواهد گذشت؛ باید داخل بتواند خودش تولید کند. بنابراین، حق ماست و دنبال این را خواهیم گرفت. آنها در جواب می‌گویند خوب، ایران احتیاج دارد به سوخت هسته‌ای، ما برایش تأمین می‌کنیم؛ بانک جهانی درست بکنیم، چه می‌کنیم، تأمین می‌کنیم. این حرف، حرف مهملی است؛ حرف بی‌معنا و بی وجهی است. در همین ماجرای جریان تبادل سوخت بیست درصد، معلوم شد که چقدر اینها صادقند! ما نیاز داشتیم برای این نیروگاه کوچک و آزمایشی، به سوخت بیست درصد. خوب! این چیز معمولی هم هست، در دنیا می‌گیرند، ما هم قبل‌ها، چندین سال قبل از این، پانزده شانزده سال قبل از این خودمان گرفته بودیم؛ این را خریده بودیم و هیچ مشکلی هم وجود ندارد. اینها بمجرد اینکه حس کردند ایران به این احتیاج دارد، شروع کردند به بازی درآوردن و این را تبدیل کردند به یک مسئله. خود این به نظر من اشتباه بزرگی بود از طرف آمریکا و غرب؛ اشتباه کردند در قضیه سوخت بیست درصد این‌جوری عمل کردند.
اولاً با این کارشان ما را تشویق کردند که ما خودمان برویم سراغ سوخت بیست درصد. ما نمی‌خواستیم؛ ما تصمیم نداشتیم سوخت بیست درصد تولید کنیم؛ ما همان سه و نیم درصد برایمان کافی بود؛ اما با این کار، اینها ما را تشویق کردند، وادار کردند، به ما تفهیم کردند که باید برویم سراغ بیست درصد؛ و رفتیم. این اشتباه اوّلشان بود. اشتباه دوم این بود که به همه دنیا ثابت کردند، مدلل کردند که آمریکا و بقیه کسانی که این سوخت را می‌توانند تولید کنند، قابل اطمینان نیستند برای اینکه انسان سوختش را به امید اینها بگذارد. چون تا مورد احتیاج قرار گرفت، همه مدعاهای خودشان، همه خواسته‌های خودشان را فهرست می‌کنند، می‌گویند: آقا! باید اینها را عمل کنید تا ما این سوخت را به شما بدهیم! خوب! این که معامله نشد، بنابراین در مسئله هسته‌ای حرفی ندارند، منطقی ندارند. ما هم راه را پیدا کرده‌ایم، داریم حرکت می‌کنیم؛ ان‌شاءاللَّه همین راه را هم ادامه خواهیم داد.۵۵.   ۸۹/۰۵/۲۷   بیانات در دیدار کارگزاران نظامدلایل خروج نخبگان
صحبتی هم راجع به دلایل خروج نخبگان شد. یکی از خانم‌ها گفتند: با نخبگانی که تماس می‌گیریم، می‌گویند علت خروج ما اینهاست: مثلاً در داخل، آن کاری که باید می‌شده، نشده؛ آن کاری که نباید می‌شده، شده! من این حرف‌ها را رد نمی‌کنم. ممکن است واقعاً همین اشکالات هم وارد باشد؛ اما آن نخبه‌ای که در دوره دانشجویی و بعد از فارغ‌التحصیلی پا می‌شود می‌رود خارج، غالباً دلایلش اینها نیست؛ اینها بهانه است. آنجا کسانی هستند که درِ باغ سبز نشان می‌دهند! زمینه‌های مساعد کاری را به رخ این دانشجو می‌کشند! این دانشجو خیال می‌کند که حالا اگر برود آنجا، چنین و چنان خواهد شد. شاید هم واقعاً دستگاه‌های دولتی‌ای هستند که علاوه بر انگیزه نیاز به دانش و استعداد این جوان، یک انگیزه دیگر هم دارند و آن، مبارزه با جمهوری اسلامی است! لذا روی این سرمایه‌گذاری می‌کنند برمی‌دارند می‌برندش آنجا. حالا آنهایی که می‌روند، بعضی البته موفق می‌شوند، بعضی هم موفق نمی‌شوند، سرشان به سنگ می‌خورد، پشیمان هم می‌شوند؛ از این قبیل هم داریم. از آن طرف هم جوان‌هایی داریم که بدون اینکه بحث فرار نخبگان باشد، برای درس خواندن به خارج رفته‌اند، مراتب علمی خیلی خوبی را هم گذرانده‌اند؛ اما ایمان و انگیزه دینی و اسلامی و انگیزه‌های سالم آنها، آنها را به داخل کشور کشانده. همه‌اش از این طرف نیست که دارند حرکت می‌کنند؛ از آن طرف هم جوان‌هایی که برای تحصیل رفته‌اند، دارند می‌آیند. ما افرادی را می‌شناسیم؛ بعضی‌شان نابغه‌اند، بعضی‌شان برجسته‌اند، بعضی‌شان نخبه‌اند؛ اینها می‌آیند داخل، مشغول کار می‌شوند؛ مشغول خدمت می‌شوند. این‌جور هم نیست که شما فرض کنید همه‌اش از این طرف می‌روند؛ نه! آنها هم می‌آیند داخل، و امکاناتی هم وجود دارد و کارهایی هم انجام می‌گیرد.۶   ۶.   ۸۹/۰۵/۳۱   بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان     تدبیر ش۵۷    عدم تغییر سرفصل‌های علوم انسانی، نشان‌دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه
علوم انسانی اهمیت دارد، علوم انسانی کنونی در کشور بومی نیست، متعلق به ما نیست، ناظر به نیازهای ما نیست، متکی به فلسفه ما نیست، متکی به معارف ما نیست، اصلاً ناظر به مسائل دیگری است؛ مسائل ما را حل نمی‌کند. دیگرانی طرح مسئله کردند، برای خودشان حل کردند – به درست و غلطش هم کار نداریم – اصلاً از ما بیگانه است. … بنده در باب مسائل علوم انسانی خیلی حرف دارم. … این عدم تغییر سرفصل‌های علوم انسانی … کاملاً درست است. واقعاً این عیب است که ما بیست سال، بیست و پنج سال سرفصل فلان دانش را اصلاً تغییر نداده باشیم؛ این نشان‌دهنده عدم جرأت ورود در مناقشه است؛ این همین چیزی است که ما از آن بیمناکیم. جرأت ندارند که مناقشه کنند؛ همان را که هست درس دادند، باز هم درس می‌دهند؛ ده سال دیگر هم ممکن است همان را درس بدهند؛ در حالی که … هر پنج سال در علوم انسانی گاهی تغییرات عمده‌ای به وجود می‌آید؛ لااقل در بعضی از علوم انسانی حتماً این‌جور است.۴ ۴.   ۱۴/۰۶/۸۹   بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌هاطرح نقطه نظرهای بانوان دانشمند با رهبری
انتخاب دانشجویان و عدم تناسب پایان‌نامه‌ها با نیازهای علمی … بسیار حرف درستی است، جزو حرف‌های ما هم هست. همچنین بر لزوم مسیر دوجانبه میان رهبری و جامعه زنان تأکید کردند. البته نمی‌شود جامعه زنان را مقایسه کرد با دانشگاه یا نیروهای مسلح. خوب! جامعه زنان یعنی نصف بیشتر جمعیت کشور؛ این را نمی‌شود مثلاً با یک جامعه دانشگاهی یا فرض کنید یک مجموعه نظامی مقایسه کرد؛ ولی خوب، حرف درستی است. بـه هـر حـال مـا باید فکر کنیم و نقـطـه‌نـظـرهـای بـانـوان دانشمنـد و فـرزانـه و تحصیل‌کرده کشور را بشنویم؛ چون مسائل زنان، مسائل مهمی است؛ راست می‌گویند. واقعاً امروز مشکل زنان در دنیا – نه تنها در کشور ما – یکی از مشکلات اصلی است. در کشور ما مسائل زنان شاید نسبت به خیلی از کشورهای دنیا، از جمله نسبت به کشورهای غربی، مسائل کمتری است؛ آنجاها مسائلِ خیلی سخت‌تری است.۴ ۴.   ۱۴/۰۶/۸۹   بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید