بزرگترین مانع حل اختلاف ۲

بزرگترين مانع حل اختلاف 2

مطلب دوم-زن و شوهری که در صدد جدایی هستند اگر دارای‏فرزند هستند باید بفکر آنهانیز باشند.آسایش و خوشی بچه در اینست که‏پدر و مادرش با هم باشند تا او زیر سایه پدر و دردامن عطوفت مادرپرورش یابد.
اگر این زندگی مشترک از هم پاشید کانون امید بچه واژگون گشته‏دوران خوشی او خاتمه می‏یابد.اگر پدر از او نگهداری کند از مهر ومحبتهای بی‏شائبه مادر محروم میگردد و بسااوقات زیر دست نامادری‏می‏شود.تکلیف نامادری هم روشن است.زیرا او از بچه هووی سابق‏خودش خوشش نمی‏آید و او را مزاحم و سربار خویشتن محسوب میدارد.
لذا تا بتواند او را اذیت و آزار میکند.پدر هم جز سکوت و صبر و حوصله‏چاره‏ای ندارد.
عروس ۱۴ ساله‏ای که خودکشی نموده بود در بیمارستان گفت:
یک ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.و بطوری که شنیده‏ام پدرم‏یک سال و نیم بعد با زنی ازدواج کرده که هم اکنون با هم زندگی می‏کنند.
زن پدرم مرا مرتب کتک میزد حتی چند بار تنم را با سیخ کباب داغ کرد…
پدرم با اینکه از نظر مادی وضع خوبی داشت مانع مدرسه رفتنم شد ومجبور شدم همیشه حسرت درس و کتاب را بخورم.یک ماه قبل پدرم باتهدید و زور مرا به عقد مرد ۴۵ ساله‏ای درآورد (۱۴) .
دختر ده ساله‏ای به نام…به مددکاران اجتماعی گفت:درست‏به‏یادم نیست ولی همین قدرمیدانم که یک شب پدر و مادرم دعوایشان شد.
روز بعد مادرم رفت و چند روز بعد پدرم مرا به عمه‏ام سپرد.مدتی نزدعمه‏ام بودم.تا اینکه این پیرزن مرا از عمه‏ام گرفت و به تهران آورد.چند سالی است نزد او نگهداری می‏شوم و آنقدر رنج می‏برم که دیگرنمی‏خواهم به خانه او بروم.خانم آموزگار گفت:امسال‏مثل همیشه سال تحصیلی آغاز شد و دبستان مهام از عده‏ای ازدانش‏آموزان نام‏نویسی کرد…این دختر هم یکی از آنان بود.ولی در کلاس‏آرام نبود.نمی‏توانست درس بخواند.دائم مانند اشخاص مریض سرش رامیان دستهایش میگذاشت و بفکر فرو می‏رفت.حتی چند روز بعد از ظهرکه مدرسه تعطیل شد در گوشه‏ای از حیاط مدرسه نشست و هر چه اصرارکردیم به خانه برود قبول نکرد.پریروز علت‏به خانه نرفتن او را پرسیدم.
گفت:نزد زنی به نام…نگهداری می‏شوم.پیرزن مرا اذیت میکند و دیگرنمی‏خواهم به خانه اوباز گردم.پرسیدم پدر و مادرت کجا هستند؟چنددقیقه گریست‏سپس گفت:آنها از هم جداشدند و پدرم مرا به آن پیرزن‏سپرده است (۱۵) .
دختر ۱۳ ساله‏ای به نام…در تراس یکی از باغات درّوس خود راحلق‏آویز کرد.این دختر با دوبرادر خود در این باغ زندگی میکرد.
برادرش گفت:پدر و مادرم سه سال پیش از هم جدا شدند.مادرم با مرددیگری ازدواج کرد وپدرم نیز دو ماه پیش فوت شد.من ساعت ۵/۶ بعد ازظهر دیروز وقتی به خانه آمدم مشاهده کردم خواهرم خود را حلق‏آویز کرده‏است (۱۶) .
و اگر مادر سرپرستی فرزندش را به عهده بگیرد آن طفل معصوم از سرپرستی و مراقبت پدرمحروم میگردد و بسا اوقات زیر دست ناپدری‏واقع می‏شود.
مادری به کمک شوهر جدیدش دست و پای پسر بچه هشت‏ساله‏خود را در اتاق در بسته‏ای به تختخواب بستند و به گردش رفتند.وقتی‏برگشتند دیدند اتاق آتش گرفته و بچه سوخته است. (۱۷)
با وقوع طلاق کانون گرم خانواده از هم پاشیده میشود و فرزندان‏آن خانواده بی‏سرپرست وبی‏پناه میگردند و گاهی پدر و مادر در اثرلجبازی و خودخواهی به کلی آن افراد بیگناه را رهامی‏سازند.چهارکودک ۱۲ و ۹ و ۶ و ۴ ساله سرگردان به پاسگاه متحصن شدند.پسربزرگ گفت:مدتی قبل پدر و مادرمان بر اثر اختلاف و دعواهای‏شبانه روزی از هم جدا شدند و دیگرهیچکدام حاضر نیستند سرپرستی مارا قبول کنند. (۱۸)
وقتی اطفال بیگناه سرپرست‏خویش را از دست دادند و پناهگاهی‏نداشتند غالبا ولگرد وهرزه می‏شوند و در اثر بی‏تربیتی و عقده‏های روحی‏ممکن است در زمان کودکی یا بعد ازبزرگ شدن دست‏به دزدی و قتل وجنایت‏بزنند.
چنانکه آثار آن در صفحات مجلات و روزنامه‏ها منعکس میگردد،اطلاعات می‏نویسد:
در تحقیق که از کانون اصلاح و تربیت کودکان دیدیم از ۱۱۶ نفرجوان بزهکار کانون،هشتادنفرشان نامادری داشتند و اغلب دلیل انحراف خود را وجود نامادری و سختگیریهای او ذکرکرده‏اند. (۱۹)
آقای محترم،و خانم گرامی برای رضای خدا و به خاطر فرزندان‏بیگناهتان فداکاری کنید،گذشت داشته باشید،بهانه‏جویی نکنید،ازهوسبازی دست‏بردارید،عیوب کوچک را نادیده بگیرید،لجاجت وستیزه‏گری بخرج ندهید،در عواقب کار خودتان و فرزندان بیگناهتان‏خوب بیندیشید،آنها تقصیر ندارند.
به چشمهای فرو رفته و چهره افسرده آنان ترحم کنید.
این افراد بیگناه از شما انتظار دارند آشیانه آنها یعنی کانون گرم‏خانوادگی را از هم نپاشید وآن جوجه‏های بی پر و بال را پراکنده وسرگردان نسازید.
اگر به خواسته درونی آنان توجه نکنید و دلشان را بشکنید آه و ناله‏آنان بی‏اثر نخواهد بودروی سعادت و خوشبختی را نخواهید دید.
۱۴-کیهان ۲۹ آبان ۱۳۴۸
۱۵-اطلاعات ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۸
۱۶-اطلاعات ۴ بهمن ۱۳۵۱
۱۷-اطلاعات ۷ خرداد ۱۳۴۹
۱۸-اطلاعات ۱۸ بهمن ۱۳۴۸
۱۹-اطلاعات ۲۲ اسفند ماه ۱۳۵۰
a

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا