چنانکه رسول اکرم به شیعیان امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش بشارت بهشت را داده است و در منقبت و عظمت مقام آنان مطالبى بیان داشتهاند، نسبت به شیعیان زهرا علیهاالسلام نیز عینا با ذکر همان مناقب مژدهى بهشت دادهاند. شیعه یعنى تابع و پیرو و اقتداکننده. شیعهى على کسى است که از على علیهالسلام هدایت مىیابد و همراه او و متمسک و دست به دامان اوست. شیعهى فاطمه علیهاالسلام در اخبار عینا در ردیف شیعیان على است. گاه پیامبر اکرم در مدح شیعیان امیرالمؤمنین سخن مىگوید، و گاه در منقبت شیعیان فاطمه سلاماللَّهعلیها و همین روش رسول خدا نشانگر این است که حضرت زهرا علیهاالسلام خود استقلال دارد و داراى کرامات و مقام والا و صاحب ولایت کبرى مىباشد.
اینک حدیثى از پیامبر اکرم در شان آن حضرت:
«عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا کان یوم القیامه تقبل ابنتى فاطمه على ناقه من نوق الجنه…، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسک الاذفر، عیناها یاقوتتان حمراوان، علیها قبه من نور، یرى ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمهاللَّه، على راسها تاج من نور، للتاج سبعون رکنا، کل رکن مرصع بالدر و الیاقوت. یضىء کما یضىء الکوکب الدرى فى افق السماء على یمینها سبعون الف ملک، و عن شمالها سبعون الف ملک، و جبرئیل آخذ بخطام الناقه، ینادى باعلى صوته:
غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمهبنت محمد؛ فلا یبقى یومئذ نبى و لا رسول و لا صدیق و لا شهید الا غضوا ابصارهم حتى تجوز فاطمه فتسیر حتى تحاذى عرش ربها جل جلاله…، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: یا حبیبتى و ابنه حبیبى، سلینى تعطى، واشفعى تشفعى…. فتقول: الهى و سیدى ذریتى و شیعتى، و شیعه ذریتى و محبى، و محبى ذریتى. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: این ذریه فاطمه و شیعتها و محبوها و محبو ذریتها، فیقبلون و قد احاط بهم ملائکه الرحمه، فتقدمهم فاطمه، حتى تدخلهم الجنه». (۱)
جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روایت مىکند که فرمود:
«هنگامى که روز قیامت فرارسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى وارد عرصه محشر مىشود، که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و چهارپاى آن از زمرد سبز، دنبالهاش از مشک بهشتى، چشمانش از یاقوت سرخ، و بر فراز آن، قبهاى (خیمهاى) از نور، که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن قبه، انوار عفو الهى و خارج آن خیمه، پرتو رحمت خدایى است. و بر فرازش تاجى از نور که داراى هفتاد پایه است از در و یاقوت که همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئیل در حالى که مهار ناقه را گرفته است- با صداى بلندى ندا مىکند: نگاه خود را فراسوى خویش گیرید، و نظرها به پایین افکنید، این فاطمه دختر محمد است که عبور مىکند. در آن هنگام، حتى انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب، دیده فرومىگیرند؛ تا اینکه فاطمه عبور مىکند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مىگیرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا مىشود: اى محبوبهى من، و اى دختر حبیب من، بخواه از من آنچه مىخواهى؛ تا عطایت کنم و شفاعت کن هر که را مایلى تا قبول فرمایم. در جواب عرضه مىدارد: اى خداى من، و اى مولاى من، دریاب ذریهى مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، و دوستان ذریهى مرا. بار دیگر از جانب حق خطاب مىرسد: کجا هستند ذریه فاطمه و پیروان او؟ کجایند دوستدارانش، و دوستداران ذریهى او؟ در آن هنگام جماعتى به پیش مىآیند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوى در میان مىگیرند. و فاطمه علیهاالسلام در حالى که پیشگام آنهاست همگى را همراه خود به بهشت وارد مىفرماید».
حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها در روز قیامت سوار بر مرکبهاى متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اینکه در احادیث وارده، مرکبهاى آن حضرت، متفاوت ذکر شده است، و به نظر بعضىها نوع مرکب مورد اختلاف بوده است صحیح نیست. زیرا هر مرکبى که بیان شده است با مشخصات معین در موقف معین بوده و همهاش درست جاى اختلاف نیست؛ و علت اختلاف در مشخصات مرکب، از این جهت است که هنگامى که فاطمه علیهاالسلام به سوى عرش الهى سیر مىکند مرکب خاصى دارد، وقتیکه از مقابل عرش به جانب بهشت روان است یک مرکب مخصوص دیگر؛ و همچنین هنگام ورود بهبهشت و جولان و طیران در فضاى رحمت الهى- همانند جعفر طیار- داراى مرکبهاى خاص و گوناگون مىباشد.
در روایتى که ذکر شد، و مشخصات یکى از مرکبهاى آن حضرت بیان گردید و گفته شد که جبرئیل مهار ناقهى بهشتى زهرا سلاماللَّهعلیها را در روز محشر مىگیرد. مىتوان گفت که جبرئیل، نمایندهى خاص خداى لامکان، در هر مکان و موقفى است و در برخى از آیات و روایات که جملهى «خدا آمد» بکار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئیل نمایندهى حق تبارک و تعالى نمودهاند؛ لذا هنگام ورود فاطمه علیهاالسلام به عرصهى محشر، آن یکتا کنیز برگزیدهى خدا و بانوى بانوان عالم از اولین و آخرین، همین شایستهى اوست که مهار مرکبش را جبریل امین بگیرد و با افتخار ندا کند:
«غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمه بنت محمد». (۲)
در یک روایت دیگر از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم چنین نقل شده است که فرمود: «… ینادى مناد من بطنان العرش، یا اهل القیامه غضوا ابصارکم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر على الصراط، فتمر فاطمه علیها و تمر شیعتها على الصراط کالبرق الخاطف…». (۳)
«روز قیامت منادى از میان عرش الهى ندا مىکند: اى اهل محشر چشمان خود فروگیرید، این فاطمه دختر محمد است که از صراط عبور مىکند، آنگاه فاطمه با شیعیان بسرعت برق از صراط مىگذرند».
در حدیث دیگرى از حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم منقول است که فرمود: «… ثم یقول جبرئیل: یا فاطمه سلى حاجتک. فتقولین: یا رب شیعتى. فیقول اللَّه عز و جل: قد غفرت لهم. فتقولین: یا رب شیعه ولدى. فیقول اللَّه: قد غفرت لهم. فتقولین: یا رب شیعه شیعتى. فیقول اللَّه: انطلقى فمن اعتصم بک فهو معک فى الجنه. فعند ذلک یود الخلائق انهم کانوا فاطمیین، فتسیرین و معک شیعتک و شیعه ولدک و شیعه امیرالمؤمنین آمنه روعاتهم…». (۴)
«پس آنگاه جبرئیل عرض مىکند: اى فاطمه، هر چه مىخواهى از خداى خویش طلب کن. فاطمه عرض مىکند: خدایا، شیعیان مرا دریاب. خطاب مىرسد: همهى شیعیان تو را آمرزیدم. عرضه مىدارد: پروردگارا، شیعهى فرزندانم را نیز نجات بده. ندا مىآید: همهى آنان را بخشیدم؛ یا فاطمه، اینک در میان اهل محشر برو و هر کسى که به تو پناهنده شود، همراه تو به بهشت وارد خواهد شد. پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم سپس به سخنان چنین ادامه داد: در آن هنگام همهى مردم آرزو مىکنند که اى کاش ما نیز فاطمى بودیم. یا فاطمه، در چنین روزى است که شیعیان تو، پیروان اولاد تو، و شیعیان امیرالمؤمنین در پى تو به سلامت وارد بهشت مىشوند».
جناب جابر در یک حدیث مفصل از حضرت باقر سلاماللَّهعلیه نقل مىکند که فرمود:
«… واللَّه یا جابر انها ذلک الیوم لتلتقط شیعتها و محبیها کما یلتقط الطیر الحب الجید من الحب الردىء، فاذا سار شیعتها معها عند باب الجنه، یلقى اللَّه فى قلوبهم ان یلتفتوا، فاذا التفتوا فیقول اللَّه عز و جل: یا احبائى ما التفاتکم؟ فقد شفعت فیکم فاطمه بنت حبیبى. فیقولون: یا رب احببنا ان یعرف قدرنا فى مثل هذا الیوم. فیقول اللَّه: یا احبائى ارجعوا و انظروا من احبکم لحب فاطمه، انظروا من اطعمکم لحب فاطمه، انظروا من کساکم لحب فاطمه، انظروا من سقاکم شربه فى حب فاطمه، انظروا من رد عنکم غیبه فى حب فاطمه، خذوا بیده و ادخلوه الجنه. قال ابوجعفر: واللَّه لا یبقى فى الناس الا شاک او کافر او منافق…». (۵)
«به خدا قسم یا جابر، این است همان روزى که مادرم زهرا شیعیان خود را از میان اهل محشر جدا مىکند چنان مرغى که دانههاى خوب را از بد جدا مىسازد. و چون همراه فاطمه شیعیانش به در بهشت مىرسند، خدا در قلب آنان چنین القاء مىفرماید که به پشت سر خویش نگاه کنند؛ آنگاه که به عقب سر خود نظر افکنند، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: سبب چیست که شما به پشت سرتان نگاه مىکنید؟ من که شفاعت فاطمه دخترم حبیبم محمد را دربارهى شما پذیرفتم. عرض مىکنند: پروردگارا دوست مىداریم قدر و منزلت ما شیعیان فاطمه در چنین روزى شناخته شود. پس، از جانب خداى تعالى خطاب مىشود: اى دوستان من برگردید، برگردید (به صحنهى محشر)، نظر افکنید (در میان آن جماعت و) هرکس را که براى دوستى فاطمه شما را دوست داشته است هر کس را که به خاطر زهرا به شما دوستداران فاطمه اطعام کرده؛ نیکى نموده، و با جرعهى آبى سیرابتان کرده، و یا از غیبت افراد دربارهى شما مانع شده است: دست او را بگیرید و به بهشت واردش کنید، سپس حضرت ابوجعفر (امام باقر) علیهالسلام اضافه فرمود: به خدا سوگند از برکت محبت جدهام زهرا کسى بر جاى نمىماند جز آنکسى که نسبت به مقام والاى آلمحمد تردید داشته و یا کافر و یا منافق باشد».
در «تفسیر فرات بن ابراهیم» روایتى از حضرت رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم منقول است که آن حضرت فرمود:
«… تدخل فاطمه ابنتى الجنه و ذریتها و شیعتها…، و ذلک قوله تعالى: (لا یحزنهم الفزع الاکبر) (۶)
… (و هم فى ما اشتهت انفسهم خالدون) (۷)هى واللَّه فاطمه و ذریتها و شیعتها…». (۸)
«دخترم فاطمه با ذریه و شیعیانش وارد بهشت مىشوند، و در این مورد است که خداى تعالى مىفرماید: هرگز فزع اکبر (هول و هراس بزرگ روز قیامت) آنها را غمگین نمىسازد… و با هر چه که بدان تمایل دارند براى همیشه متنعمند…».
آرى، فاطمه و ذریه و شیعیان او در پناه رحمت خدا، از وحشت روز محشر در امن و امان هستند و از اینجا معلوم مىشود که حضرت زهرا داراى شیعهى مخصوص به خود و صاحب استقلال شخصیت مىباشد.
عاصمى در کتاب زین الفتى- در بخش «الشراط الساعه»- از سلمان چنین روایت مىکند که پیامبر اکرم فرمود:
«یا سلمان و الذى بعثنى بالنبوه لاخذن یوم القیامه بحجزه جبرئیل، و على اخذ بحجزتى، و فاطمه آخذه بحجزته، والحسن آخذ بحجزه فاطمه، والحسین آخذ بحجزه الحسن، و شیعتهم اخذه بحجزتهم.فاین ترى اللَّه ذاهبا برسولاللَّه؟ و این ترى رسولاللَّه ذاهبا باخیه؟ و ان ترى اخا رسولاللَّه ذاهبا بزوجته؟ و این ترى فاطمه ذاهبه بولدها؟ این ترى ولد رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم ذاهبین بشیعتهم؟ الى الجنه و رب الکعبه یا سلمان، الى الجنه و رب الکعبه یاسلمان، الى الجنه و رب الکعبه یا سلمان، عهد عهد به جبرئیل من عند رب العالمین». (۹)
«اى سلمان، قسم به وجود مقدسى که مرا به پیامبرى مبعوث فرموده است، در روز قیامت، من دامان جبرئیل (نمایندهى خداى عز و جل را مىگیرم، و على دامان مرا، و فاطمه دامان على را، و حسن دامان فاطمه را، و حسین دامان حسن را، و شیعیانشان دست به دامان آنها هستند. یا سلمان، آیا گمان مىکنى، خداى تعالى پیامبرش را (پناهندهى خود را) کجا مىبرد؟ و پیامبر، برادرش على را؟ و على همسرش زهرا را؟ و فاطمه دو فرزندش را؟ و آنها شیعیانشان را کجا خواهند برد؟ سپس پیامبر اکرم سه بار تکرار فرمودند: اى سلمان قسم به خداى کعبه به سوى بهشت مىبرند؛ و این پیمانى است که جبرئیل از جانب پروردگار جهانیان وعده داده است». اعتراف و ایقان به ولایت حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها، و اظهار تشیع و دوستى نسبت به او، در زیارت مخصوص آن حضرت نیز با این جملات بیان شده است: «خدایا شاهد باش که من از شیعیان زهرا و از دوستان اویم و معتقد به ولایت آن حضرت هستم».
با توجه به اینکه حضرت فاطمه صدیقه سلاماللَّهعلیها در والاترین مناقب و برترین مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترک است و با در نظر گرفتن مطالبى که نسبت به مراتب عالى آن حضرت در روز قیامت بیان شد، و بشارتهائى که دربارهى شیعیانش از پیامبر اکرم نقل شده است، هرگز معقول نیست که صاحب این مقامات عالیه ولیهاللَّه نباشد.
مطالبى را که بیان شد، از اخبارى که در علت نامگذارى حضرت صدیقه سلاماللَّهعلیها به اسامى «فاطمه» و «بتول» وارد شده است مىتوان استفاده کرد. فاطمه اسمى است که از اسماء حق تبارک و تعالى مشتق گردیده، و بر عرش و جنت چنین نوشته شده است: «انا الفاطر و هذه فاطمه».
در کتاب ذخائر العقبى مىخوانیم:
«قال رسولاللَّه صل اللَّه علیه و اله و سلم لفاطمه: یا فاطمه تدرین لم سمیت فاطمه؟ قال على: یا رسولاللَّه لم سمیت فاطمه؟ قال: ان اللَّه عز و جل قد فطمها و ذریتها عن النار یوم القیامه». (۱۰)
«پیامبر اکرم به فاطمه فرمود: آیا مى دانى چرا اسم ترا فاطمه نهادهاند؟ على عرض کرد،: یا رسولاللَّه خودتان بفرمایید سبب این تسمیه چیست. پیامبر اکرم فرمود: سبب این است که خداى تعالى فاطمه و شیعیان او را از آتش روز قیامت منقطع و دور نگهداشته است».
روایت مذکور را محبالدین طبرى در ذخائرالعقبى از ابنعساکر نقل کرده است و اضافه مىکند که این حدیث را امام على بن موسى الرضا علیهماالسلام نیز در مسند خود ذکر کرده است. محبالدین طبرى مىگوید حضرت رضا در کتاب مسندش چنین مىفرماید:
«ان رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم قال: ان عز و جل فطم ابنتى فاطمه و ولدها و من احبهم من النار فلذلک سمیت فاطمه». (۱۱)
«پیامبر اکرم فرمود: بدرستیکه خداى تبارک و تعالى دخترم فاطمه و فرزندانش را و هرکسى را که آنان را دوست بدارد از آتش منقطع و دور گردانیده است و از این جهت است که او را فاطمه نامیدهاند».
علاوه بر دانشمندانى که نامشان برده شد، جمعى دیگر از علماء نیز این روایت را در کتابهاى خود آوردهاند، از جمله عبیدى مالکى (۱۲) در عمده التحقیق این مطلب را ذکر کرده است.
(۱۳)قسطلانى که یکى از دانشمندان بزرگ عامه است در مواهب اللدنیه چنین نقل مىکند:
«روى النسائى و الخطیب مرفوعا: (انما سمیت فاطمه لان اللَّه فطمها و محبیها عن النار).
(۱۴)و (سمیت بتولا لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا. و قیل لانقطاعها عن الدنیا الى اللَّه تبارک و تعالى) قاله ابن الاثیر». (۱۵)
«نسائى و خطیب بغدادى از پیامبر روایت کردهاند که فرمود: (فاطمه به این دلیل فاطمه نامیده شده که خداى تبارک و تعالى او را و دوستانش را از آتش منقطع و دور گردانیده است)؛ و ابن اثیر مىگوید: (او را بتول نامیدهاند، زیرا از نظر تدین و فضیلت و اصالت از تمام زنان عصر خویش جدا و ممتاز بوده است؛ همچنین گفته شده که تسمیهى او به بتول به این دلیل است: که فاطمه دل از دنیا گسسته و به خداى خویش پیوسته است)».
هر یک از نامهاى حضرت فاطمه سلاماللَّهعلیها رمزى و سرى دارد که در اخبار وارد است، چرا فاطمهاش نامیدهاند؟ چرا او را بتول گفتهاند، و چرا اسمش را عذرا نهادهاند؟
چنانکه گفته شد «فاطمه» و «بتول» در حقیقت هر دو یک معنى دارند که به فرمایش پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلم حاکى از این است که حضرت فاطمه و فرزندش و شیعیان او در روز قیامت از آتش منقطع و دورند. خدا ما را نیز از شیعیان فاطمه سلاماللَّهعلیها قرار بدهد، انشاءاللَّه.
پی نوشت ها
۱ـ امالى صدوق ص ۲۵، بحارالانوار ج ۴۳/ ۲۲۰ ۲۱۹.
۲ـ یعنى: (چشمان خود فرودبندید تا فاطمه عبور نماید). این جمله در روایات متعدد با عبارات مختلفى ایراد گردیده است، که از آن قبیل است:
«غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمه الصدیقه بنت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم و من معها».
«غضوا ابصارکم کم لتجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم سیده نساءالعالمین على الصراط».
«غضوا ابصارکم و نکسوا روسکم».
«غضوا ابصارکم تمر فاطمه بنت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم».
«غضوا ابصارکم حتى تعبر فاطمه بنت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم».
«غضوا ابصارکم حتى تمر فاطمه بنت حبیب اللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم».
«غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسیر».
«غضوا ابصارکم فهذه فاطمه بنت محمد رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم تمر على الصراط».
«نکسوا روسکم و غضوا ابصارکم حتى تجوز فاطمه على الصراط».
«طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسیر الى الجنه».
حاکم نیسابورى دربارهى روایت فوق مىگوید: «این حدیث- على شرط الشیخین (یعتى بر مبناى شرط بخارى و مسلم)- صحیح است». (مستدرک حاکم ج ۳/ ۱۵۳).
ابن ابىالحدید در شرح نهجالبلاغه ج ۹/ ۱۹۳ پس از نقل این روایت چنین مىگوید: «و هذا من الاحادیث الصحیحه،.و لیس من الاخبار المستضعفه». یعنى این روایت از احادیث صحیحه مىباشد و از جمله احادیث ضعیف نیست.
بعضى از مصادر این روایت در کتب عامه از این قرار است: معجم کبیر طبرانى ج ۱/ ۱۰۸/ ح ۱۸۰، مستدرک حاکم ج ۳/ ۱۵۳، ۱۶۱، اسد الغابه ج ۵/ ۵۲۳، تلخیص المستدرک ج ۳/ ۱۵۳، فرائد السمطین ج ۲/ ۴۹/ ح ۳۸۰، الصواعق المحرقه ص ۲۸۹، کنز العمال ج ۱۲/ ص ۱۰۵، ۱۰۶/ ح ۳۴۲۰۹- ۳۴۲۱۱، ص ۱۰۸/ ح ۳۴۲۱۹، ص ۱۰۹، ۱۱۰/ ح ۳۴۲۲۹، ینابیع الموده ص ۱۸۲، الاتحاف ص ۴۶.
این روایت در کتب شیعه نیز موجود است که از جمله مىتوان به مصادر ذیل مراجعه نمود: تفسیر الامام العسکرى- ذیل تفسیر سورهى البقره، آیهى ۹۳- ص ۴۳۴، کنز الفوائد ص ۲۵۳، ۲۵۴، ۳۵۵، ۳۵۶، تفسیر فرات ص ۴۳۷، ۴۳۸/ ح ۵۷۸. کسانى که مایل به بررسى بیشتر روایات شیعى در این باره هستند مراجعه بفرمایند به: بحارالانوار ج ۷/ ۳۳۶، ج ۳۲/ ۶۱۰، ج ۳۷/ ۷۰، ج ۴۳/ ۵۲، ۵۳، ۶۲، ۶۴، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۱، ۲۲۳، ۲۲۴، ج ۶۸/ ۵۹.
۳ـ بحارالانوار ج ۴۳/ ۲۲۳.
۴ـ تفسیر فرات ص ۴۴۴- ۴۴۷/ ح ۵۸۷، بحارالانوار ج ۸/ ۵۴، ۴۳/ ۲۲۷. این حدیث که توسط امیرالمؤمنین از پیامبر اکرم نقل گردیده است نسبتا طویل است و در آن به بعضى از مناقب حضرت زهرا علیهاالسلام- خصوصا به موقف و مقام حضرت صدیقه در محشر- اشاره گردیده که ما بدلیل اهمیت آن، متن کامل روایت را در تعلیق شمارهى ۵ آوردهایم.
۵ـ تفسیر فرات ص ۲۹۹/ ح ۴۰۳، بحارالانوار ۸/ ۵۲، ۴۳/ ۶۵. متن کامل این روایت در تعلیق شمارهى ۶ آمده است.
۶ـ سورهى الانبیاء، آیهى ۱۰۳.
۷ـ ورهى الانبیاء، آیهى ۱۰۲.
۸ـ این عبارت در دو روایت نقل شده است که هر دو در کتاب تفسیر فرات آمده است. مراجعه بفرمایید به: تفسیر فرات ص ۲۶۹، ۴۳۷، ۴۳۸/ ح ۳۶۲، ۵۷۸، بحارالانوار ج ۷/ ۳۳۶، ج ۴۳/ ۶۳، ج ۶۵/ ۶۰.
۹ـ زین الفتى فى شرح سوره هل اتى (نسخهى مخطوط این کتاب در نجف اشرف در اختیار مرحوم علامه امینى بوده است).
۱۰ـ ذخائرالعقبى ص ۲۶، ینابیع الموده ص ۱۹۴، ارحج المطالب ص ۲۴، ۲۶۳، ۴۴۵. نسائى و خطیب بغدادى روایت مىکنند که پیامبر فرمود: «ان ابنتى فاطمه حوراء آدمیه، لم تحض و لم تطمث، انما سماها فاطمه لان اللَّه فطمها و محبیها عن النار». (الصواعق المحرقه ص ۲۴۵، کنز العمال ج ۱۲/ ۱۰۹/ ح ۳۴۲۲۶).
۱۱ـ ذخائرالعقبى ص ۲۶، ینابیع الموده ص ۱۹۴، ارجح المطالب ص ۴۴۵ ۲۶۳ ۲۴.
۱۲ـ ابراهیم بن عامر على عبیدى مصرى مالکى متوفاى ۱۰۹۱ هجرى. وى داراى تالیفات متعددى است که یکى از آنها کتاب «عمده التحقیق فى بشائر آلالصدیق» مىباشد. (ایضاح المکنون ج ۱/ ۵۲، هدیه العارفین ج ۱/ ۳۳، معجم المولفین ج ۱/ ۳۳).
۱۳ـ عبیدى این روایت را عینا از کتاب ذخائرالعقبى نقل مىنماید. (عمده التحقیق ص ۱۵، ذخائرالعقبى ص ۲۶). همچنین دیلمى نقل مىکند که پیامبر فرمود: «انما سمیت ابنتى فاطمه لان اللَّه فطمها و محبیها عن النار». (فردوس الاخبار ج ۱/ ۴۲۶/ ۱۳۹۵، الصواعق المحرقه ص ۲۳۵).
۱۴ـ المواهب اللدنیه ج ۱/ ۳۹۴. همچنین مراجعه بفرمایید به: الصواعق المحرقه ص ۲۴۵، فرائد السمطین ج ۲/ ۴۸، ۵۷، ۵۸/ ح ۳۷۹، ۳۸۴، کنز العمال ج ۱۲/ ۱۰۹/ ح ۳۴۲۲۶.
۱۵ـ المواهب اللدنیه ج ۱/ ۳۹۴، ۳۹۵. همچنین مراجعه بفرمایید به النهایه- ذیل کلمهى «بتل»- ج ۱/ ۹۴.
بشارت بهشت بر شیعیان حضرت زهرا(س)
- آبان ۷, ۱۳۹۳
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 202 نفر
- برچسب ها : بشارت, بهشت, چهارده خورشید, حضرت زهرا, حضرت زهرا (س), شیعه, مقالات