یکی از ابعاد و مصادیق فساد تبعیض است. تبعیض؛ یعنی به جای ملاحظه قابلیتها، به جای ملاحظه استحقاق، به جای ملاحظه خدا و قانون، ملاحظه رابطهها بشود.
یکی از جنبه های بارز در سیمای حکومتی امام علی (علیه السلام) برابری همگان در برابر قانون و لزوم استفاده و بهره مندی مساوی همگان از سرمایه های ملی است. در نظام عدل علوی هیچ یک از مسئولین عالی رتبه حق ندارند که برای خود امتیازات ویژه قائل شوند.
عوامل انحطاط و عقبماندگی سه چیز است: فقر و فساد و تبعیض. اگر با این ها مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی، تحقق پیدا خواهد کرد. بیش از همه تبعیض است که مردم را رنج می دهد.
دوام دولتها وابسته به عدالت گستری است
عدالت نقطه مقابل ظلم است، نقطه مقابل تبعیض است و به عبارت دیگر؛ افراد بشر در دنیا به حسب خلقت خودشان و به حسب فعالیت هایی که میکنند و استعدادهایی که از خود نشان میدهند، استحقاق هایی پیدا میکنند.
عدالت عبارت است از اینکه آن استحقاق و آن حقی که هر بشری به موجب خلقت خودش و به موجب کار و فعالیت خودش به دست آورده است، به او داده شود. نقطه مقابل ظلم است که آنچه را که فرد استحقاق دارد به او ندهند و از او بگیرند و نقطه مقابل تبعیض است که دو فرد که در شرایط مساوی قرار دارند، یک موهبتی را از یکی دریغ بدارند و از دیگری دریغ ندارند.
از دیدگاه امام علی (علیه السلام)، یکی از معانی که برای عدل و عدالت دارند عبارت است از؛ «محق بودن هر فرد نسبت به حقی که به طور مشروع دارد»، میباشد. امام علی (علیه السلام) احقاق حقوق مردم را یک رویه عادلانه و از وظایف حاکم اسلامی میداند و در این رابطه میفرماید: «ضعیف ترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را باز گردانم و فرد قوی در نزد من پست و ناتوان است تا حق او را بازستانم.» (۱)
شروع حکومت علوی همگان را متعجب کرد
شیوه عدل علی (علیه السّلام) در ابتدای حکومتش همگان را متعجب ساخت، چون تمام اموال و ثروت های کلانی را که از سوی خلفای پیشین به اشخاص بخشش و عطا شده بود به طور کلی مصادره کرد. این یکی از مهم ترین و صریح ترین روش های انقلابی و عدالت خواهانه آن حضرت بود که به مذاق خیلی ها خوش آیند نبود. زیرا با منافع و ثروت های باد آورده آنها کاملا در تضاد بود.
بر این اساس بود که امام در دومین روز حکومت خود و در اولین سخنرانی، بعد از بیعت مردم از تساوی حقوق سخن می گویند و مهاجرین و انصار را با مسلمانان متاخر و حتی تازه مسلمانان در حقوق و حدود برابر دانسته و می فرمایند: “مال از آن خداوند است و بین شما به تساوی تقسیم می شود هیچ کس در این تقسیم بر دیگران برتری ندارد و برای متقین در روز قیامت بهترین اجر و ثواب خواهد بود. خداوند دنیا را اجر و ثواب متقین قرار نداد.”(۲)
امام علی (علیهالسلام) بر این دیدگاه مصر بود که مسئله ، احقاق حق و عدالت با گذشت زمان، کهنه و مشمول مرور زمان نمیشود و باید آن را در هر زمانی استیفاء نمود.
این حرکت امام از همان روز اول مقدمه ناسازگاری های کسانی را فراهم آورد که به برتری ها و مزایای شخصی خویش خو گرفته بودند. اینان نزد امام می آمدند و با جسارت می گفتند ما بزرگان قوم هستیم و امام در پاسخ می فرمودند: “ذلیل نزد من عزیز است تا حق او را از ظالم بگیرم و قوی نزد من ضعیف است تا حق مظلوم را از او بستانم.” (۳) امام علی (علیه السلام) بر این دیدگاه مصر بود که مسئله ، احقاق حق و عدالت با گذشت زمان، کهنه و مشمول مرور زمان نمی شود و باید آن را در هر زمانی استیفاء نمود
حق مردم بر والی
امام علی علیه السلام بر این باور بود که حق مردم بر والی عبارت از این که حاکم اموال عمومی را به مصرف مردم برساند و در تعلیم و تادیب و خیرخواهی مردم بکوشد و در اثر فضل و افتخاری که بدان نایل شده رفتارش را با مردم تغییر ندهد، بلکه رافتش به آنان افزون شود (۴) و حکومت را امانتی بداند که در دست او است و بداند که خداوند از او رعایت و حفظ حقوق مردم را می خواهد و او نباید به استبداد و مطابق میل بین مردم رفتار کند. (۵)
امیر المؤمنین علی علیه السلام طی نامه ای به مالک اشتر نخعی او را از مقدم داشتن خود در اموری که مردم در آن مساویند پرهیز می دهد و می فرمایند: “مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنان و لطف در حق ایشان را شعار دل و جان خود ساز، و چون درنده ای مباش که خوردنشان را غنیمت شمری، زیرا آن ها دو دسته اند یا برادران دینی تواند و یا در آفرینش با تو همسانند… به خطای آن ها نگاه مکن و از گناهشان در گذر، همانگونه که دوست داری خداوند نیز تو را مشمول عفو وبخشایش خود کند… من از رسول خدا بارها شنیده ام که گفت: پاک و آراسته نیست، امتی که در آن امت زیر دست نتواند بدون لکنت زبان حقش را از قوی دست بستاند.” (۶)
رعایت مساوات و نفی هر گونه تبعیض
امام علی (علیه السلام) در رعایت مساوات و نفی هر گونه تبعیض به زمامدار زیردست خود چنین توصیه می نماید: “اما بعد، تو از آنانى که در یارى دین پشتیبانى شان را خواهانم، و- یاد- خودستایى گنهکار را به آنان مى خوابانم، و رخنه مرزى را که بیمى از آن است بدان ها بستن توانم. پس در آنچه تو را مهم مى نماید از خدا یارى جوى، و درشتى را به اندک نرمى بیامیز، و آنجا که مهربانى باید راه مهربانى پوى، و جایى که جز درشتى به کار نیاید درشتى پیش گیر، و برابر رعیت فروتن باش، و آنان را با گشاده رویى و نرم خویى بپذیر، و با همگان یکسان رفتار کن، گاهى که گوشه چشم به آنان افکنى یا خیره شان نگاه کنى، یا یکى را به اشارت خوانى، یا به یکى تحیّتى رسانى، تا بزرگان در تو طمع ستم- بر ناتوان- نبندند، و ناتوانان از عدالتت مأیوس نگردند.”(۷)
از رسول خدا بارها شنیده ام که گفت: پاک و آراسته نیست، امتی که در آن امت زیر دست نتواند بدون لکنت زبان حقش را از قوی دست بستاند
ابن عباس نیز در ماه های پایانی حکومت علوی پایش لغزید و مبالغ هنگفتی از بیت المال بصره را به مکه انتقال داد و ضمن کناره گیری از ولایت بصره، ساکن مکه شد تا با اموال یاد شده، زندگی آسوده ای داشته باشد. امام(علیه السلام) پس از آگاهی از عمل زشت و خائنانه والی بصره، طی نامه شدیداللحنی تذکراتی را به او داد. نکته ی بسیار شگفت انگیز و درس آموز در رابطه با نفی هر گونه تبعیض این قسمت از بیانات حضرت است که فرمودند: خدای را سوگند! که اگر حسن و حسین کاری همانند تو می کردند، با آنان کمتر سازشی نمی کردم و با هیچ تصمیمی بر من چیره نمی شدند، تا آنکه حق را از آنان باز می ستاندم و باطلی را که از ستم آنان پدید آمده بود، ناپدید می کردم …» (۸)
فراموش نکنیم که عوامل انحطاط و عقب ماندگی سه چیز است: فقر و فساد و تبعیض. اگر با این ها مبارزه شود، اصلاحات به معنای حقیقی، تحقق پیدا خواهد کرد. بیش از همه تبعیض است که مردم را رنج می دهد.
بر این اساس است که می توان گفت که دیدگاه های امام علی بن ابیطالب(علیه السلام)، که میزان واقعی فکر و عمل انسانهاست، و در واقع می تواند به عنوان شاخص ترین الگوی عدالت و رابطه عادلانه دولت با ملت باشد. چه برای آنان که علی(علیه السلام) را به عنوان امام معصوم و اعلم و اعدل مردم، بعد از رسول الله(صلی الله و علیه وآله) می دانند، و چه برای آنان که وی را از دیدگاه یک انسان کامل و وارسته و خلیفه عادل، نگریسته و رژیم حکومت وی را عادلانه ترین رژیم تاریخ اسلام، پذیرفته اند، که حتی ناظران و نویسندگان غیر مسلمان، اعم از مسیحی و غیره نتوانسته اند از فضایل ایشان چشم پوشی کنند.
پی نوشت:
۱- نهج البلاغه؛ خطبه ۳۷
۲- نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ص ۲۷
۳- کتاب صوت العداله الانسانیه، نوشته جرداق
۴- نهج البلاغه، نامه ۵
۵- همان
۶- نهج البلاغه، شهیدی، ص ۳۲۶.
۷- نهج البلاغه، شهیدی، ص۳۲۰.
۸- نهج البلاغه، نامه ۴۱
منابع:
– مقاله “عدالت علوی از دیدگاه نهج البلاغه”؛ به قلم محمد رضا غلامی که در شماره ۷۰۹۲ روزنامه رسالت منتشر شده است.
– بیانات مقام معظم رهبری که در شماره ۲۳ مجله طوبی منتشر شده است.
– مقاله “امام علی (ع) عقلانیت و حکومت” به قلم علی اصغر عین القضاه.