پرسش . تجسم برزخی اعمال انسان را شرح دهید.
پاسخ: عالم برزخ ـ چنانکه گذشت ـ ملکوت و باطن و حقیقت این عالم است چنانکه هر موجود علاوه بر صورت مادی و محسوس و ظاهری خود، یک باطن و یک حقیقت و یک چهره ملکوتی دارد که این چهره برای ما قابل ادراک نیست. مثلاً «غیبت» یک صورت ظاهر دارد که همان سخن گفتن پشت سر برادر مومن جهت تنقیص او است. ولی ملکوت غیبت به تعبیر قرآن کریم «خوردن گوشت برادر مرده انسان» است. میفرماید: « وَلاَ یَغْتَب بَعْضُکُم بَعْضاً أَیُحِبُ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ» (حجرات: ۱۲) بعضی از شما از بعض دیگر غیبت نکند، آیا هیچیک از شما دوست دارد گوشت مرده برادرش را بخورد؟ از آن اکراه دارید. و از خدا پروا داشته باشید که خداوند تواب و رحیم است.
نکته قابل توجه اینکه زشتی غیبت در آیه کریمه به خوبی تصویر شده است. زیرا: ۱. انسان خوردن گوشت مردار را ناخوش میدارد؛ هر چند مردار برّهای چاق باشد. ۲. در بین مردارها، مردار انسان تنفرآورتر و وحشتناکتر است. ۳. اگر مرده برادر انسان باشد خوردن گوشتش بسیار زشتتر است. ۴. در حالی که غذاهای پاک و حلال در اختیار انسان است مردار خوری بسیار ناپسند است. یعنی قرآن چهره زشت غیبت را به شکل زشتی به توان چهار معرفی کرده است. به هر حال این ملکوت و حقیقت غیبت است. همچنین قرآن کریم حقیقت خوردن مال یتیم را خوردن آتشی معرفی میکند که به زودی از درون انسان شعله ور میشود: « إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً» (نساء: ۱۰) هر چند در دنیا نیز افراد معدودی هستند که چشم برزخی دارند و میتوانند ملکوت اشیاء را مشاهده کنند. چنانکه ائمه علیهم السلام گاهی به بعضی از صحابه دید برزخی بخشیدند؛ ولی انسانها نوعاً قادر نیستند در دنیا به باطن اشیاء راه پیدا کنندو ملکوت اشیاء را مشاهده کنند؛ ولی پس از مرگ همه این قدرت را پیدا میکنند و حقیقت همه چیز را چنانکه هست مشاهده میکنند. دراین حال باورها و اعتقادات صحیح، صفات و خصلتهای پسندیده و اعمال صالح خود را در بهترین چهرهها و زیباترین صورتها و خوشبوترین بوها مجسم میبینند؛ چنانکه عقاید نادرست و رذایل اخلاقی و اعمال ناپسند و گناهان خود را در زشت ترین چهرهها و متعفن ترین بوها مشاهده میکنند. نماز و روزه و حج و سایر اعمال صالح از یک طرف و ما فوق همه اینها ولایت اهلبیت علیهم السلام به عنوان برترین اعتقاد نزدش حاضر شده و از او در مقابل خطرها و آزار شیاطین دفاع میکند.
ابوبصیر از یکی از صادقین علیهما السلام نقل میکند که فرمود: وقتی مومن دفن شد، شش چهره زیبا با او وارد قبر میشود. یکی در جانب راست و دیگری در سمت چپ، سومی روبرو و چهارمی پشت سر و صورت پنجمی در پایین پای او میایستند و یکی از آنها (آخری) که از همه زیباتر است در بالای سرش میایستد. به این ترتیب او را از هر طرف محافظت میکنند. آنگاه آنکه از همه زیباتر است از بقیه میپرسد شما کیستید؟ خداوند جزای خیر به شما دهد. آنکه در سمت راست مرده است میگوید: من روزه هستم. آنکه پشت سر او است، میگوید: من حج و عمره اویم. آنکه در پایین پایش ایستاده میگوید: من نیکیهای او به برادران دینیاش هستم. سپس آن پنج صورت از آن چهره نورانی میپرسند: تو کیستی که از همه ما زیباتر و خوشبوتر و با هیبتتر هستی؟ او گوید: من ولایت آل محمد(ص) هستند. ( بحار ج ۶ ص ۲۳۴. ) باید توجه کرد که اولاً: ملکوت اعمال فوق، نماز، روزه و… و اعتقاد به ولایت اهلبیت در دنیا نیز همان نقشها و چهره ها را دارند. ثانیاً: اعمال قبیح و باورهای باطل نیز چنیناند. بعضی چهرههایی بس قبیح و زشت و سختی دارند؛ همانند مارهای بسیار خطرناک. شیخ بهائی(ره) میگوید: بعضی اصحاب در مورد کلام حضرت که فرمود: نود و نه مار عظیم بر مرده متوکل میشوند گفتهاند شاید مراد رذایل اخلاقی او هستند که در قبر در این چهره ظاهر شده اند( ر.ک، بحار ج ۶ ص ۲۱۹.)
از امیر المومنین علیه السلام نقل شده است که فرمود: اگر انسان دوستان خدا باشد، در قبر شخصی نزد او میآید که زیباترین چهرهها و خوش بوترین و خوش جامه ترین افراد است و به او میگوید: بشارت باد بر تو به خاطر نسیمهای روح افزای الهی و گلهای خوشبو و بهشت پر نعمت؛ مقدمت مبارک باد! ولیّ خدا میپرسد تو کیستی؟ گوید: من عمل نیکوی تو هستم که از دنیا به سوی بهشت آمدهام. و اگر شخص از دشمنان خدا باشد، کسی نزد او میآید که بدلباسترین و بدبوترین خلق است و به او میگوید: بر تو باد به آب جوشان و ورود به دوزخ… (تفسیر المیزان ج ۱ ذیل آیات ۱۵۳ تا ۱۵۷ بقره. )
نه تنها اعمال انسان در برزخ این گونه تجسم مییابند که عقائد انسان نیز چنین هستند. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که آن چهره به شخص میگوید: من رأی و اعتقاد صحیح و پسندیدهای هستم که به آن معتقد بودی و عمل صالحی که انجام میدادی. (وافی ص ۹۴ به نقل از کافی.) و (در این مورد روایات و اتفاقاتی که برای بعضی افراد افتاده زیاد است. به کتابهای بحار ج ۶ ، محجه البیضاء ج ۵ و کتابهایی که در زمینه معاد نوشته شده است مراجعه کنید.)