تربیت حس زیبایى دوستى کودک

تربيت حس زيبايى دوستى كودك

اما براى تربیت حس زیبایى دوستى کودک، قبلا باید دانست که: این حس دو فایده دارد:
1 – فایده‏ى فردى که لذت معنوى مى‏دهد و همان لذت، به هنگام برخورد با ناملایمات شدید زندگى، آدمى را به داد مى‏رسد و او را را با ملاحظه‏ى زیبایى‏هاى طبیعت و لطافت حال موجودات طبیعى، فارغ از اندوه مى‏سازد و نشاط مى‏بخشد.
2 – فایده‏ى اجتماعى زیبایى دوستى، آدمى را از خودپسندى و سودجویى کنار مى‏کشد و او را براى درک افکار عالى و انجام کارهاى بزرگ (که خودپسندى، قبلا مانع تحقق آن‏ها مى‏شد) آماده مى‏دارد.
زیبایى، به واسطه‏ى همین دو فایده که دارد و به ویژه آن که انسان را از خودخواهى (که منبع شرور است) به دور مى‏سازد؛ خود قسمتى از خیر است و کار عاطفه‏ى اخلاقى را انجام مى‏دهد و این مسأله، رابطه و مناسبت دقیق «اخلاق و جمال» را به نظر مى‏رساند. (۱۰)
حال گوییم که براى تربیت حس زیبایى دوستى، باید:
الف – طفل را به نظم و ترتیب عادت بدهند (در ترتیب بازیچه‏ها، نظم لوازم تحصیلى، نظم لباس او و بالاخره در نظم راه رفتن، حرف زدن و با ادب و به موقع و صریح جواب دادن و در اداى کلمات و حرکات، دقت داشتن). (۱۱)
ب – قطعاتى قرائتى که متن فارسى درس کودک است، زیبا و جالب برگزیده شوند و با خط زیبا و تصاویر نیکو بیارایند.
ج – از رفتار و گفتار و حال و حرکت زشت، در برابر او، خوددارى نمایند، تا عاطفه‏ى زیبایى دوستى وى از بین نرود و منحرف نگردد و اگر این رفتار بد، از کارفرما یا استاد کار، یا معلم باشد، ذوق صنعتى و علمى او هم زایل مى‏شود. (۱۲)
پی نوشت :
(۱) رنا، ۵۱۹
(۲) استفاده از گفت‏وگوى یک استاد پرورشى کودک (تابعیت از فرمان خدا و رسول و امام نیز، چون مقدمه‏اش «تحقیق و اجتهاد در شایستگى فرمان‏هایشان» بوده، پژوهش صورت گرفته است؛ لذا چنان تابعیتى، عین عقل و صلاح خود آدمى است و آن طاعت، به هیچ‏وجه منافى آزادى و اختیار نیست و ما به همین طریق در علوم مدرسه‏اى، از محققان علمى، بهره مى‏گیریم؛ یعنى به اتکاى علم و شایستگى و بى‏غرضى‏شان در تحقیقات و نظرات، آن‏چه را که اثبات کرده‏اند، بدون تردید، ملاک قرار مى‏دهیم و بر آن پایه، خود بررسى‏هاى بعدى، را عملى مى‏سازیم و این روش را «روش علمى و درست» هم اطلاق مى‏کنیم. – م).
(۳) رنا، ۵۱۹.
(۴) رنا، ۵۲۳.
(۵) رنا، ۵۲۵.
(۶) رنا، ۵۲۶.
(۷) روپ، ۲۳۷.
(۸) چنین استنباط مى‏شود که: خداوند هم براى گذران زندگى ظاهرى آدمى با برقرارى غرایز، علمى نهادى عنایت فرموده و هم براى تعالى روح و رشد باطنى با پایه‏گذارى تمایلات فطرى و طبیعى، به سوى «حق و خیر و جمال و مبدأ هستى» فهم درونى (مساوى عقل) را مسلم داشته است.
(۹) چنین استنباط مى‏شود که: خداوند هم براى گذران زندگى ظاهرى آدمى با برقرارى غرایز، علمى نهادى عنایت فرموده و هم براى تعالى روح و رشد باطنى با پایه‏گذارى تمایلات فطرى و طبیعى، به سوى «حق و خیر و جمال و مبدأ هستى» فهم درونى (مساوى عقل) را مسلم داشته است.
(۱۰) براى تحقیق در ارتباط «جمال و اخلاق» رجوع شود:
اولا – به مقاله‏ى آقاى محمدتقى دانش‏پژوه – در مجله‏ى فلسفه – ش ۴ – تحت عنوان «پیوند زیباشناسى با منطق و اخلاق»
ثانیا – تحقیقى در علت اشتراک لفظى کلماتى که از یک جهت بر یک صفت صورى و ظاهرى و از طرفى بر یک صفت درونى حکایت مى‏کنند، از قبیل کلمه‏ى «خوب» و «زشت» در این استعمال‏ها:
آن‏چه خوبان (یعنى: زیبارویان) همه دارند تو تنها دارى
زن خوب فرمان بر پرسا
کند مرد درویش را پادشاه‏
یعنى: خوش سیرت)
این کار خوب است و آن کار زشت
زیر چهره‏ى زشت، دلى خوب و مهربان مى‏تپید.
ثالثا – به همه‏ى روایات مذهبى و امثال سایر و تعبیرات عامیانه که «حسن ظاهر و خوش صورتى» را بر «حسن باطن و صفاى درون» دلیل دانند و یا به گونه‏اى، آن دو را حاصل یک‏دیگر شناسند و یا لااقل، مربوط به هم، معرفى کنند، بى‏اساس نبوده است؛ به ویژه که از یک مقام غیبى و فوق علمى، صادر شده‏باشند.
(۱۱) به قدرى در داخل زندگى کودک، مسایلى که با نظم و ترتیب و آراستگى و تمیزى سر و کار دارد، اثر «ادب و دقت و وقت‏شناسى و به جا کار کردن و آمادگى و تعالى نظر» در فرزند مى‏نهد که تفکیک این دو موضوع «اخلاق و جمال» دشوار مى‏نماید و اتفاقا همین ربط مستقیم و اصولى، کار تربیت را سهل‏تر مى‏سازد و ناگفته نماند که براى چنین پرورشى واسطه و اسباب کار و نوع آن هر چه باشد، کوچک یا بزرگ، اثر دقیق و مهم خود را در روح و ضمیر کودک مى‏گذارد؛ اعم از آن که به نظر، امرى پیش پا افتاده باشد، مثل «دستمال جیب و سفره» یا برتر از آن.
شکل دستمال، رنگ آن، نظم لبه‏هاى دستمال، تمیزى آن، تا کردن آن، وضع در جیب نهادن دو تا بودن دستمال، یکى براى خشک کردن صورت و دیگرى براى آب بینى و این که در کدام جیب بگذارد، جدا از یک‏دیگر و…
هم‏چنین درباره‏ى سفره‏ى غذا، قطع آن، رنگ آن، نقش روى آن وضع پهن کردن آن، شکل چیدن غذا بر روى آن، طرز نشستن افراد بر گرد آن، آرایش سفره، ذکر آغاز غذا، سپاس‏هاى ضمن غذا خوردن، دقت به غذا و بو و رنگ و طعم آن و توصیف کردن و لذت‏ها را موجب شدن…
همه و همه آموزنده‏ى جمال و ادب و نشاط و خیر و محبت و بلکه تلقین کننده‏ى اعتقاد و صفاى اندیشه و نظر هستند.
(۱۲) روپ، ۲۳۸.
منبع: گامی در مسیر تربیت اسلامی از کودکی تا بلوغ / دکتر رجبعلی مظلومی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید