۴ . گروه دیگر روایاتى است که فتواى بدون علم را نهى مى کنند. از این گونه روایات به دست مى آید که فتواى از روى علم و آگاهى صحیح است و عمل بدان جایز.
* امام باقر(ع) مى فرماید:
(من افتى الناس بغیر علم و لاهدى من اللّه لعنته ملائکه الرحمه و ملائکه العذاب ولحقه وزرمن عمل بفتیاه)۳۹
کسى که بدون علم و هدایتى از جانب خد فتوا بدهد ملائکه رحمت و عذاب او را لعنت مى کنند و جزء کسانى است که وزر و بال عمل کننده برگردن وى خواهد بود.
بدون علم و هدى; یعنى بدون علم و آگاهى به ریشه و دلیل حکم و بدون داشتن حجت شرعى.
در روایت دیگرى مى فرماید: (… و کل مفت ضامن)۴۰ یعنى مسؤولیت فتوا به عهده فتوا دهنده است. اگر از روى برهان و دلیل شرعى باشد معذور است و گرنه مسؤول خواهد بود. بنابراین اگر فتوایى از طریق صحیحِ شرعى استنباط شود صحیح خواهد بود و منعى از نظر شارع ندارد.
در این باب روایات دیگرى نیز وجود دارد۴۱ که در این جا به همین مقدار بسنده مى کنیم.
گروه دیگرى از روایات که جواز افتاء و تقلید را مى رسانند و بر جواز اطاعت از فتوا و حکم فقیه دلالت دارند روایاتى است که قضاوت را به فقهاى شیعه ارجاع داده اند. روشن است که قاضى باید مجتهد باشد که حکم دهد و فتوا صادر کند. هر قضاوتى یک نوع فتواست. نفوذ حکم قاضى از جمله به سبب قوه و توان اجتهاد اوست. فتوا هرگاه الزامى شد مى شود قضاء و هرگاه غیر الزامى بود مى شود فتوا.
* امام صادق(ع) مى فرماید:
(… من کان منکم ممّن قدروى حدیثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانّى قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانّما استخف بحکم اللّه وعلینا ردّ. والرّاد علینا الرّاد على اللّه وهو على حد الشرک باللّه.)۴۲
آن که از میان شما بتواند نقل حدیث کند و درحلال و حرام ما نظر دهد و قادر به استنباط باشد و احکام ما را بشناسد به حکم او راضى شوید که من او را بر شما حاکم کردم. و هرگاه به حکم ما حکم کند و آن را نپذیرید حکم خدا را سبک شمرده اید. و رد کرده اید. و رد برم رد بر خداست و این کار درمرز شرک به خداوند است.
منظور روایت کسى است که توان استنباط حکم را از احادیث و منابع دینى دارد و مى تواند احکام مکلفین را با مراجعه به متون و منابع فقه استخراج کند سپس فتواى الزامى (حکم) صادر کند.
* امام صادق مى فرماید:
(… اجعلوا بینکم رجلاً ممن قدعرف حلالنا وحرامنا فانى قد جعلته قاضیاً…)۴۳
در بین خود فردى را انتخاب کنید که حلال و حرام ما را بشناسد. من چنین کسى را به عنوان قاضى قرار دادم.
بنابر آنچه در تقریر روایت قبلى گذشت دلالت این روایت نیز برجواز افتاء و تقلید روشن مى شود. یادآور شدیم. قضاوت نوعى فتواست که عارف به حلال و حرام صادر مى کند.
آنچه تاکنون یادآور شدیم اشاره اى بود به جایگاه (تقلید) در فرهنگ دینى. از مجموع آنها نتیجه مى گیریم:
۱ . تقلید یا پیروى از نظریّه اهل خبره ومتخصص موضوع تازه و ابداعى مسلمانان نیست بلکه مساله اى است ارتکازیِ همه انسانها که در گذشته و حال از این شیوه پیروى مى کرده اند و در بسیارى از ابعاد زندگیِ آنان متداول و رایج بوده است.
۲ . تقلید هرگز به معناى اطاعت چشم و گوش بسته نیست بلکه عملى است که از روى آگاهى و با ملاکهاى علمى و عقلى انجام مى گیرد.
۳ . برخلاف آنچه که برخى پنداشته اند تقلید در همه معارف دینى نیست بلکه فقط در بخشى از معارف دینى آن هم احکامِ فرعیِ فقهى جارى است که طبق شرایطى خاص مجاز مى شود و ربطى به برداشتهاى انحرافى یا سریان دادن آن به سایر ابعاد زندگى ندارد.
۴ . اصل نظریّه اجتهاد و تقلید مساله اى علمى و آموزشى است که اگر درست و صحیح انجام گیرد و براساس آنچه در آیات و روایاتِ یاد شده تحقق یابد نه تنها مانع رشد علمى و تفکرِ مردم نمى شود بلکه کمک مى کند تا مردم از تحیّرو اهمال در آیند و به شیوه اى منطقى به وظایف خود عمل کنند.
——————————————————————————–
۱ . (سوره زمر) آیه ۹.
۲ . (اصول کافى) کلینى تصحیح غفارى ج۳۰/۱ دارالتعارف بیروت.
۳ . (همان) ۳۱/.
۴ . (سوره اسراء) آیه ۳۶.
۵ . (الذریعه الى اصول الشریعه) سید مرتضى علم الهدى تصحیح دکتر گرجى ج۷۹۶/۲ دانشگاه تهران.
۶ . (کفایه الاصول) آخوند خراسانى تحقیق مؤسسه آل البیت ۴۷۴/.
۷ . (سوره بقره) آیه ۱۷۰.
۸ . (همان) آیه ۱۷۱.
۹ . (سوره مائده) آیه ۱۰۴.