جهت‌گیری فعالیت‌های هنری و تبلیغی۱

جهت‌گيري فعاليت‌هاي هنري و تبليغي1

تدبیر ش ۱۱۱/۴- با شناساندن میراث عظیم علمی  به جوانان ، اعتماد ملی را درآنها  تقویت نمائید
   مسئله‏ ی اعتماد به نفس ملی را … بایددر دانشجو زنده کرد…(ما) دانشمندان خودمان را نمی‏شناسیم! دانشجوی ما آنها را نمی‏شناسد… خیام را به عنوان یک دانشمند و یک ریاضی‏دان بزرگ در دنیای غرب می‏شناسند؛ اما دانشجوی ما خیام را مثلاً با کوزه‏ ی گلی می‏شناسد؛ اگر هم بشناسد نمی‌داند خیام که بوده است. ببینید اینها موجب می‌شود که آن اعتماد به نفس ملی از دست برود و دانشجوی ما سابقه‏ ی علمی، گذشته‏ ی علمی و میراث عظیم علمی خودش را نشناسد و افتخارات علمی خودش را در گذشته نداند. این از جمله‏ ی کارهایی است که باید حتماً در محیط دانشگاه انجام بگیرد. درس می‌گذارید، رشته می‌گذارید، تبلیغات می‌کنید، هر کاری می‌کنید، من نمی‌دانم، این کار باید بشود.        ۲۳/۵/۸۵
    تدبیر ش ۱۲با بهره گیـــری از کارشناسان دلسوز و مجرب، امور فرهنگـــــی سپاه و بسیج را حکیمانه ساماندهی کنید
   مسئله ‏ی فرهنگ و قضایای فرهنگی خیلی مهم است …اهمیت کار فرهنگی نباید مورد غفلت قرار گیرد. در کار فرهنگی هیچ وقفه و تعللی جایز نیست؛ چون بیشترین تلاش دشمنان بر روی جامعه و ملت و کشور ما، تلاش فرهنگی است. این مبالغه نیست! بیشتر و پُرحجم‏تر و مؤثرتر از تلاشهای سیاســــی و امنیتی، تلاش فرهنگی است. علت هم این است که آنها می د‌انند اگر در تلاشهای فرهنگـی علیه انقلاب موفق و پیروز شوند، بقیه‏ی کارها برای آنها آسان خواهد شــــد؛ لــذا روی این متمرکزند. ما مطلقــــاً نبایستی توقف داشته باشیم، باید پیش برویم. هیـــــــــچ سطحی‏نگری جایز نیست ظاهرگرایی و عوام‏زدگی در کار فرهنگی جایز نیست. کار فرهنگی بایستی مدبرانه، عمیق، با حوصله و از سوی آدمهای باصلاحیت و کارشناسهای حقیقتاً وارد، در همه‏ ی شعبه‏ ها و شاخه ‏های گوناگون فرهنگی مورد توجه قرار بگیرد.        ۶/۶/۸۵        
   استقلال و خودباوری فرهنگی را در میان جوانان بسیجی نهادینه کنید
   در زمینه‌ی مسئله‌ی«استقلال فرهنگی»… از اواسط دوران قاجار، یک فریفتگی و بیگانه‏زدگی در ما پیدا شد؛ البته عوامل طبیعی‏ای هم داشت و این عوامل روزبه‏روز شدت پیدا کرد؛ در دوران حکومت پهلوی به اوج رسید و بر اساس آنها، پایه‏های فرهنگی بسیار خطرناکی را در کشور پایه‏گذاری کردند: مثل اینکه ایرانی «نمی‌تواند»، ایرانی عُرضه‏ ی حضور در میدانهای علم و فرهنگ را ندارد؛ و نگاه منفی نسبت به همه‏ ی گذشته‏ ی فرهنگی و مواریث ارزشمندتاریخی وعلمی ما، اینها چیزهایی بود که در این کشور اتفاق افتاد… انقلاب، همه‏ ی وجدانهای این مردم را تکان داد، ماها را بیدار کرد، متوجه هویت خودمان کرد، تواناییهای خودمان را به ما نشان داد و «ما می‌توانیم» را شعار ما قرار داد. ما هم وارد شدیم و تجربه کردیم؛ دیدیم بله، می‌توانیم. لذا امروز استقلال فرهنگی در این کشور، روزبه‏روز در حال پیشرفت است و خودباوری فرهنگی بیشتر می‌شود. اصرار ما هم همین است که این کار بشود و شما جوانها به این توجه کنید و هر حرکتی را که مشاهده می‏کنید با این روحیه ‏ی استغنای فرهنگی و استقلال فرهنگی معارضه دارد، با چشم بدبینی به آن نگاه کنید و بدانید که هدایت شده است.        ۲۵/۰۶/۸۵ برای نهادینــه کـردن دو عنصـــر  «خطر پذیری » و «سخت کوشی » در امور، فرهنگ سازی کنید
   دو عنصر از مهمترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفتهای ملی برای کشورها،… یکی«خطرپذیری» و یکی هم کار سخت و پیگیر و پشتکار»  است… خطرپذیری؛ نقطه‏ ی مقابل آن، ترس است. ترس از چه؟
ترس از عدم موفقیت؛ وارد نشویم که مبادا موفق نشویم؛ حرکت نکنیم که مبادا نرسیم؛ اقدام نکنیم که مبادا مورد قبول قرار نگیرد؛ اقدام نکنیم که مبادا برای ما مشکلات ایجاد کند. اینها همه‏ اش نقطه‏ ی مقابل خطرپذیری است. یکی از خصوصیات خوب غربیها… خطرپذیری است… خطرپذیری می‌تواند جامعه را موفق کند. شما جوانها باید آماده باشید؛ ترس از اینکه شاید نشود، این خیلی چیز بدی است. گاهی اوقات تصورات انسان، یک آینده‏ای را برای انسان تصویر می‌کند که بکلی او را مأیوس می‌کند؛ این به نظر من، یکی از ایرادهاست… باید وارد شوید! به قول شاعر عرب می‌گوید: «شر من الشر خوف منه عن یقعی»؛ از بلا بدتر، ترس از بلاست، ترس از فرود آمدن بلاست؛ این از خود بلا سخت‏تر است… وارد شوید، خواهید دید که می‌شود. در همه‏ ی میدانهای مادی و معنوی که انسان موفقیتی مشاهده می‌کند، این جرأت و گستاخی و نترسیدن از احتمال موفق نشدن، عامل بسیار مهمی است که ما را پیش می‌برد.یکی هم مسئله‏ ی «کار سخت» نقطه‏ ی مقابل تنبلی است. نگذارید تنبلی و راحت‏ طلبی و تن دادن به زندگی دور از مشکل، شما را وسوسه کند. اگر این حالت تنبلی وجود داشت، هیچ‏کدام از این کشفیات مهم علمی به وجود نمی‌آمد. شرح حال این کاشفان و مخترعان بزرگ را ببینید، چطور خواب را بر خودشان حرام کردند، سختیها را برای خودشان هموار کردند، با مشکلات ساختند و رفتند تا به آن نقطه‏ ی اساسی رسیدند. البته این موفقیتها در بسیاری از موارد – شاید بتوان گفت در اغلب موارد – در نهایت هم برایشان فایده داشته؛ فایده‏ی مادی و زندگی و عنوان و پول و این چیزها را هم داشته است. لیکن اینها از اول هدفشان این چیزها نبوده است؛ می‌خواستند بروند تا عمق یک مسئله و یک کار را به دست آورند و به آنجا برسند. این را به عنوان یک توصیه‏ی قطعی عرض می‌کنم.     ۲۵/۰۶/۸۵

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا