تدبیر ش ۷۷ مرداد ۹۱لزوم پرداختن به مفاهیم ملی
مسائل مهمی در کشور ما وجود دارد که شعر میتواند از اینها بهرهمند شود و در خدمت این مفاهیم در بیاید. مفاهیم هم مفاهیم شخصی نیست؛ مفاهیم ملی است. فرض بفرمایید امروز یک ظلم بزرگ هستهای دارند به ما میکنند. درست است که مثل میانمار، ما را قتلعام نمیکنند؛ خب! دستشان نمیرسد؛ دستشان میرسید، همین کار را هم مـیکردنـد؛ نمـیتوانند؛ امـا همان کاری که میتوانند، در ظلم به این ملت و به این کشور دارند انجام میدهند. خب! این یک موضوع مهمی است. یا فرض بفرمایید: دانشمندان مـا را بـه شهادت میرسانند؛ این پدیده کوچکی نیست، پـدیـده مهمی است! مـیخواهند تـرور کنند، تروریستند؛ خب! تو سرشان بخورد؛ وقتی که تروریست سراغ دانشمند میآید، مسئله از صرف یک ترور فراتر میرود؛ مسئله جبههبندی و دشمنی با دانش است، با پرورش دانش در کشور است، با پرورش دانشمند در کشور است؛ مسئله ابعاد وسیعی پیدا میکند. پس این یک مسئله ملی است، یک مسئله بزرگ است؛ اینها باید در شعر منعکس شود. همانطور که به نظرتان میرسد که باید مثلاً برای میانمار یا مصر یا بیداری اسلامی یا فلسطین یا جنگ سی و سه روزه شعر بگویید – که میگویید و خوب هم هست و لازم هم هست – مسائل موجود کشورتان هم مسائلی هستند که شما نمیتوانید از اینها صرفنظر کنید؛ اینها باید در عالَم شعر بیاید.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعرانمسئولیت شاعران
شعر در کشور ما خوب پیش رفته؛ منتها یک نکته اساسی وجود دارد؛ شعر باید در خدمت ارزشها باشد. من انکار نمیکنم که شعر آیینه احساس شاعر است و شاعر حق دارد احساس خود را، احساس شاعرانه خود را، درک شاعرانه خود را در قالب اشعاری که قریحه سرودن آن را خدا به او داده، بریزد و ارائه کند – این را من کاملاً قبول دارم – منتها شعر بهعنوان یک هنر والا، یک هنر برتر، بهعنوان یک نعمت بزرگ الهی، یک مسئولیتی دارد؛ وظیفهای هم دارد. غیر از بیان احساسات، شعر مسئولیتی هم دارد. به نظر من آن مسئولیت عبارت است از اینکه باید در خدمت دین و انقلاب و اخلاق و معرفت باشد. اگر چنانچه شعر این مسئولیت را انجام داد، حق تحقق پیدا کرده است؛ یعنی کاری بهحق انجام گرفته، کاری عادلانه صورت گرفته. باید شعرای ما بروند در این جهت مضمونآفرینی کنند، تلاش کنند، جوششهای ذوق و درون خودشان را به این سمت بکشانند. البته امروز و بهخصوص در این محفل ما خوشبختانه از این چیزها کم نیست؛ لیکن مـن اصـرار دارم که در مجموعه حـرکت شـعـری کشـور، انسان ایـن را محسـوستـر مشاهده کند.
ببینید، بایـد وظیفه شعر بـهعنوان یک هنر، و وظیفه شاعر بهعنوان یک هنرمند، در قبال آفرینش، در قبال خدای متعال، در قبال تعهد اسلامی و انقلابی مشخص شود و این وظیفه ادا شود. این وظیفه، سوق دادن بندگان خداست به سوی خدا؛ برکشیدن و بالا بردن اخلاق و معرفت جامعه است. البته شعر وظایف دیگری هم دارد، اما اساس این است. شعر باید بتواند بهمعرفت مردم، بهدین مردم، بهاخلاق مردم، بهحرکت انقلابی ملت ما – که یک پدیده بسیار پرارزش و ذیقیمت و کمیابی است – خدمت کند. اینها باید در شعر مورد ملاحظه قرار بگیرد.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعرانلزوم پایداری و استقامت در مقابل قطبهای مضر
شاعران جوان ما – که انشاءاللّه خداوند همهتان را حفظ کند و من واقعاً دعاتان میکنم که بر صراط مستقیم پای بفشرید و ادامه پیدا کنید – توجه داشته باشید که قطبهای منفی و قطبهای مضر سعی نکنند شما را به خودشان جذب کنند. الآن این تلاش دارد انجام میگیرد. بعضی از همان پوچگراها، همانهایی که با تعهد انقلابی و دینی و ملی بدند – که به آن اندازه و خیلی کمتر از آن، با تعهد در مقابل دشمن انقلاب و دشمن کشور بد نیستند؛ گرایش هم پیدا میکنند – ممکن است درِ باغ سبز هم نشان بدهند. من یک غزل قشنگی دیدم از آقای فاضل[نظری] عزیزمان:
از باغ مـیبَرنـد چراغانـیات کنند تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
… مضمون یک بیت دیگرش این است: یوسف! از چاه که بیرون میآیی، خوشحال نباش؛ تو را میبرند که زندانیات کنند.
[یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند ایـنبـار مـیبـرنـد کـه زندانیات کنند]
بـه هـر حال مراقب باشید! خطوط، حدود و اندازهها را حفظ کنید. شما یک جبهه بزرگی هستید که دارید از حق و معنویت دفاع میکنید؛ دارید برای حق و معنویت تلاش میکنید و مایه میگذارید؛ دارید سرمایه هنری خودتان را خرج میکنید؛ بعضیهایتان هم که میگویید: ما حاضریم سرمایه جانمان را هم در این راه صرف کنیم. مراقب باشید که در این جبهه، پایداری و استقامت خیلی اهمیت دارد و انشاءاللّه به نتایج میرسد.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعرانموضعگیری علیه دشمنان در قالب شعر
یک عدهای هستند که به مسائل کشور اصلاً اهمیت نمیدهند. من آدمهایی را مشاهده کردم که مدعی میهندوستی و مدعی عاشق این آب و خاک بودند، اما به مسائل این آب و خاک اهمیت نمیدادند. هشت سال در این کشور جنگ بود؛ این جنگ را جمهوری اسلامی که راه نینداخته بود، بر جمهوری اسلامی تحمیل شده بود. خب! آنهایی که با جمهوری اسلامی مخالفند، در این جنگ باید چه موضعی میگرفتند؟ باید چه کار میکردند؟ دولت، دولت جمهوری اسلامی است؛ اما ملت، ملت ایران است؛ شهر دزفول است، خرمشهر است، تهران است؛ چرا نسبت به آن بیتفاوت ماندند؟ چرا شعرای مطرح، هنرمندهای مطرح، رماننویسهای مطرح، مقالهنویسهای مطرح، روشنفکرهای مطرح، نسبت به این قضیه بیتفاوت ماندند؟ آیا این بیتفاوتی عیب نیست؟ این بزرگترین عیب است. ایران که ایران است؛ مگر دشمن به این کشور حمله نکرده!؟ هیچ وسیله دفاعی ندارند. حداکثر دفاعی که میتوانند از خودشان بکنند، این است که بگویند: ما نسبت به جمهوری اسلامی بدیم؛ این تعصب نگذاشته است که ما در مورد ایران، در مورد تهران، در مورد خرمشهر، در مورد جوانهای این کشور، در شعرمان یا در نثرمان یا در رمانمان، یک کلمه حرف بزنیم. خود همین دفاع از خود – که حداکثر چیزی که میتوانند بگویند، این است – برای آنها بزرگترین ننگ است که یک چنین تعصبی بر ذهن و روح و قلم و دل یک جمعی حاکم باشد.
امروز هم همینجور است. امروز شما میبینید جبهه استکبار با همه وجودش، با همه توانش، با همه قدرت تبلیغاتیاش، با همه تواناییهای تشکیلاتی سیاسیاش، در مقابل ملت ایران ایستاده و دارد کارهایی انجام میدهد – حالا این کارها چقدر اثر میکند یا نمیکند، آن بحث دیگر است – بالاخره دشمن دارد خباثت خودش را میکند؛ او کم نمیگذارد؛ او با مقابله با ملت ایران و کشور ایران، روح پلید و خبیث و ملعون خودش را دارد ارضاء میکند؛ اینجا هم در مقابله با او سینهها سپر شـده، ایستادهانـد، استقامت مـیکنند، مقاومت میکنند، دارد دفاع میشود؛ خب! این یک حادثه ملی است؛ این حادثه ملی را میتوانید از نظر دور بدارید؟ اینها باید در شعر منعکس شود. عرض کردم؛ من هیچ اصرار ندارم که شما یک قصیده پنجاه بیتی درباره این قضیه بگویید؛ نه، یک غزل هفت هشت بیتی بگویید، یک بیتش، دو بیتش مثل یک تکمضراب، این مسئله را بیان کند. اینها لازم است. بالاخره در مصاف حق و باطل باید موضعی داشت؛ نمیشود بدون موضع بود.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعرانمقابله با پوچگرایی
مسئله اخلاق هم از همین قبیل است. تعهد و پوچی، یک مسئله است. عدهای چون با تعهد انقلابی، با تعهد مذهبی بدند، دعوت میکنند به پوچی و پوچنگری و پوچگرایی، به اهمال قضایای مهم؛ در حالی که آنچه آنها رد میکنند، تعهد به دین و انقلاب و اخلاق است؛ تعـهـد بـه بیگانه نیست. … اینها تعهد بـه بیگانـه و تعـهـد بـه خواستهـای بیگانه را هرگز دفع نمیکنند، نفی نمیکنند؛ ملتزم به آن هستند. بنابراین تعهد هست، منتها تعهد به دشمن، تعهد به بیگانه! تعهد به دین و اخلاق و معرفت و مسائل کشور و مسائل انقلاب کأنه یک نقطه منفی است که باید از آن بگریزند؛ لذا به پوچی گرایش پیدا میکنند و به پوچی دعوت میکنند. در قبال این وضعیت باید موضع داشت و با تهدیدِ علیه دین و فرهنگ و اخلاق جامعه باید مقابله کرد.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعرانکیفیت غزلسرایی
من روی شعر غزلی تکیه میکنم؛ نمیگویم قصیدهسرایی کنید. نه اینکه قصیده یا قطعه مورد قبول نباشـد؛ چـرا، لیکن چـون گـونـه غـزل اثـرگذارتـریـن گونه شعر است، بنابرایـن، ایـن مفاهیمی که میخواهیم بهوسیله شعر در جامعه پراکنده شود، بهتر است در گونه غزل گفته شود. ممکن است کسی اینجور فکر کند که خب! اگر چنانچه ما آمدیم از اول تا آخر غزل، اخلاق گفتیم، دیگر حالا ایـن چـه جـور غـزلـی است؟ پس احساسات ما کجا برود؟ من نمیگویم شما مثل شعر «بیدل»، اول تا آخرِ غزل ده دوازده بیتی را عرفان بگویید؛ یا مثل شعر اخلاقی «صائب»، همه مصرعها و ابیات یک غزل ده بیتی، هشت بیتی را پر کنید از مفاهیم اخلاقی – البته این کار آسانی هم نیست که کسی بتواند انجام بدهد – من عرض میکنم شما اگر چنانچه در یک غزلِ هفت هشت بیتی، یک بیت را اختصاص بدهید به مضمون انقلابی یا اخلاقی یا معرفتی، این غزل، غزل انقلابی است؛ این غزل، غزل اخلاقی است و اثر خودش را میگذارد. فرض کنید: معلم ریاضی اگر در اثنای درس ریاضی، بهصورت تک مضراب، یک کلمه از توحید بگوید، از آفرینش بگوید، از عصمت پیامبران بگوید، من گمان میکنم گاهی اثرش از یک ساعت درس معلم تعلیمات دینی بیشتر است. من این تکمضرابها را در شعر غزلی از شما میخواهم. غزلتان را بگویید؛ هرچه احساس دارید، هرچه عاطفه دارید، هرچه عشق و شور دارید، در ابیات غزل بریزید؛ منتها از این غزلِ هفت هشت بیتی، دو بیتش مخصوص یک مضمون ناب اسلامی و انقلابی و اخلاقی باشد.۳ ۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعراناهمیت احساس در غزل
در غزل، احساس خیلی مهم است که حالا اسمش را میگذارند: عشق. اما همیشه عشق نیست؛ گاهی عشق است، گاهی ضد عشق است؛ مثلاً فرض کنید: خشم است؛ لیکن احساس است. غزل، بدون احساس نمیشود. این سه تا جهت [لفظ، مضمون و احساس] را رعایت کنید. آن وقت مفاهیم هم – همانطور که عرض کردیم – در خدمت آن سه عنصر اصلی باشد؛ یعنی: انقلاب و اخلاق و معرفت.۳
۳. ۱۴/۰۵/۹۱ بیانات در دیدار شاعران
جهتگیری فعالیتهای هنری و تبلیغی۲۰
- شهریور ۱۴, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 111 نفر
- برچسب ها : پوچ گرایی, تدابیر, تدابیر مقام معظم رهبری, دشمن, رهبری, شعر, غزل سرایی, مسئولیت شاعران, مفاهیم ملی, موضع گیری