جهت‌گیری فعالیت‌های هنری و تبلیغی۳

جهت‌گيري فعاليت‌هاي هنري و تبليغي3

تدبیر ش ۱۴  باید در جهت ارتقاء کیفی نیازها و حاجات مردم کار فرهنگی و تبلیغی انجام گیرد
در این توجه ‏هایی که می‏شود، در این مناجاتها، راز و نیازها و درخواستهایی که از خدا می‏کنید، همه‏ جور حاجت را می‏شود از خدا خواست و باید خواست؛ حتّی حاجتهای کوچک. اما این درخواست خود را به این حاجات کوچک منحصر نکنید؛ حاجات بزرگتری هست، آنها را از یاد نبرید. بزرگترین آنها «مغفرت الهی» است؛ از خدا بخواهید که آثار به جامانده‏ی از تخلف و گناه را از دل و جان ما برطرف بفرماید؛ از خدا بخواهید که راه توبه را برای شما هموار کند. حاجت بزرگ دیگر «محبت الهی» است؛ مقام حُبّ الهی را از خدای متعال طلب کنید. حاجت بزرگ دیگر «اصلاح امور امت اسلامی» است؛ از خدا بخواهید خدای متعال امور همه‏ی مسلمانها – نه فقط ملت ایران را – و همه‏ی کشورهای اسلامی را اصلاح کند؛ بلکه از خدای متعال هدایت بشریت را به راه راست بخواهید. این دعاها
اقبال استجابت زیادی دارد و همین دعاها اثر می‏کند؛ راه‏ها را باز می‏کند؛ وسائل راآسان می‏کند و ما را در رسیدن به این مطلوبهای بزرگ کمک می‏کند.        ۲/۸/۸۵
    زیبا ئیهای معنوی هر استان را در معرض تماشای عموم قرار دهید
در این سفرهایی که ما به استانهای سراسر کشور مسافرت می‏کنیم … با زیباییهای معنوی نقاط گوناگون کشور آشنا می‏شویم. جهانگردان و سیاحان و ایرانگردان دنبال زیباییهای مادی و ظاهری هستند … اما بنده … تماشاچی زیباییهای معنوی استانهای کشور و بخشهای مختلف این ملت بزرگم. اصحاب علم و ادب و معرفت، صفا وصداقتهای مردمی، جلوه‏های عظمت و شور و شعور ملت ایران در جای جای این میهن بزرگ و پرافتخار، جلوه‏های پایداری و ایثار، نشانه‏های عزم راسخی که ملت ایران در خود در طول این بیست‏وهفت سال نشان داده است و همین عزم راسخ، پشتوانه و ذخیره‏ی پشتیبانِ حرکتهای مستمرِ او به سوی پیشرفت شده است و همین هم ان‏شاءاللَّه او را به قله‏ ی‌آرزوهایش خواهد رساند؛ اینها را ما در استانها مشاهده می‏کنیم.         ۱۷/۸/۸۵ داستانها و ماجراهای افتخار آفرین جوانان هر استان را برای مردم آن استان ، جاودانه کنید
من با پدران شهدا، مادران شهدا و همسران شهدا زیاد نشست و برخاست کرده‏ام و می‏کنم؛ داستانها و ماجراها در این دیدارها از زبان آنها شنیده‏ام که حیرت‏ آور است. … در همین استان مؤمن و غیور و شجاع شما(سمنان) –  این استان از لحاظ تعداد نسبی رزمندگان، جزو استانهای درجه‏ ی یک کشور محسوب می‏شود. این سه هزار شهید نسبت به جمعیت استان و آن تعدادی که از این استان برای شرکت در دفاع مقدس یک یا چند بار به جبهه رفته‏اند، یکی از رتبه‏های بالا بین استانهای کشور است – ماجراهای عجیب در این زمینه وجود دارد. … آن پدری که با دو فرزندش در جبهه است و هر دو فرزند در یک روز شهید می‏شوند، از مسئولان سپاه آمار و اسم شهدا را می‏پرسد؛ وقتی آنها اسم شهدا را به آن پدر می‏دهند، می‏گوید این دو، پسران من هستند؛ خم به ابرو نمی‏آورد. فقط می‏گوید می‏خواهم با پیکر پاک آنها حرف بزنم؛ و او را بالای سر دو شهیدش می‏برند. این، شبیه افسانه‏ هاست؛ اما واقعیت است.آن سه نوجوانی که از مهدی‏ شهر با هم پیمان می‏بندند که هر کدام شهید شدند، آن دو نفـــــــر دیگر را در روز قیامــــت پیش خداوند شفاعت کنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهید می‏شوند؛ نام اینها را شماها می‏دانید؛ داستان اینها را شماها می‏دانید. اینها جزو ماجراهای فراموش نشدنی تاریخ است. اینها چیزهایی نیست که از خاطره یک ملت برود. آن جوان دلاوری که در جبهه جانباز می‏شود؛ بعد از جانبازی، شرکت و فعالیت او در جبهه آنچنان است که او را گاهی روی دوش می‏گیرند و برای شناسایی می‏برند؛ بارها جانباز می‏شود. دو نفر از این شهدا را ما داریم؛ همین شهید محمود اخلاقی که اینجا عکسش هست؛ یکی هم شهید شوکت‏پور. اینها اول جانباز شدند؛ در حال جانبازی به جبهه رفتند و بعد هم در نهایت، شهید شدند. خانواده‏های سه شهید،خانواده‏های دو شهید؛ اینها خیلی مایه‏ی افتخار است…. همین تیپ مستقلِ قائم که از سال ۶۵ تشکیل شده است، تا آخر جنگ – تقریباً در طول دو سال و نیم – در بیست و پنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کرده است. این شوخی است؟! بیست و پنج عملیات! رزمندگان این استان، تیپ قائم را سال ۶۵ تشکیل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده علی‌بن‌ابی‏طالب و تیپ امام رضا (علیهم االسّلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر این استان به جبهه‏ ها می‏رفتند و فعالیت می‏کردند. آنها به جای خود محفوظ؛ اما از وقتی این تیپ تشکیل شد، در طول تقریباً دو سال و نیم، در بیست و پنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کردند؛ این ارزش یک مجموعه‏ی مردمی را نشان می‏دهد؛ قدرتِ اراده‏ها را نشان می‏دهد؛ صبر خانواده‏ها را نشان می‏دهد. همین تیپ قائم در عملیات مرصاد مهمترین نقش را ایفا کرد. شنیدم که نقش تیپ قائم در عملیات مرصاد آنچنان بود که اگر نبود، دشمن ممکن بود تا کرمانشاه پیش بیاید. آن که ایستاد، تیپ قائم بود. اینها در تاریخ می‏ماند.ستادهای پشتیبانی جنگ این استان – که من دیروز هم در سخنرانی عمومی اشاره کردم که مربوط به جهاد سازندگی بود – در مجموعه‏ های مهندسی – رزمی کارهای برجسته‏ای انجام دادند. آنچه که به من گزارش کردند اینها بیست و پنج هزار کیلومتر در جبهه جاده‏ساخته‏اند؛ چهارهزار کیلومتر خاکریز
زدند! رقم را ببینید! نقل می‏کنند پسربچه‏ ی چهارده، پانزده ساله پشت فرمان بولدوزر نشسته بود و خاکریز می‏زد؛ از بس کوچک بود، پشت فرمان دیده نمی‏شد! گاهی می‏خواست جلوش را ببیند، مجبور بود از روی صندلی‏اش بلند شود و ببیند؛ این بچه تا صبح خاکریز زد. این جوانها کجایند؟ در بین شماهایند؛ در میان این ملتند. این اراده‏ ها کجایند؟ اینها تشکیل دهنده‏ی اراده‏ ی عمومی ملت ایران هستند و از بین نمی‏روند.       ۱۸/۸/۸۵
     یاد وخاطره شهدای هر استان و حماسه آفرینی های آنان را همواره در دل مردم منطقه زنده بدارید
شهدای برجسته ‏ی این استان( سمنان ) زیادند عکس بعضی از اینها را اینجا نصب کرده‏ اند. شهید… اینها خیلی ارزش و اهمیت دارند. استان شما از این جهت استان پُرافتخاری است و این را قدر بدانید. جوانهای عزیز بدانند که شناسنامه‏ی یک ملت و یک قوم با این چیزها تعیین می‏شود؛ اینهاست که تعیین کننده است؛ اینهاست که اگر امروز شما آن را ساختید، فردای خوبی در اختیار شماست. کسانی که در دنیا به جایی رسیدند و ملتهایی که عظمتی کسب کردند، این‏طوری کسب کردند. البته اکثر آن ملتها امیدی به سرنوشت شخصی خودشان بعد از پایان این دوران حیات ظاهری نداشتـــــــند؛خیلی‏هایشان هم امید به آینده نداشتند؛ اما شما دارید.        ۱۸/۸/۸۵
    مردم هر قوم و ملتی را با چلچراغهای ایمان، معنویت، حماسه و عزتِ گذشته پیوند دهید
آنچه که درباره‏ی گذشته ‏ی این شهر و پرورش ادیبان و شاعران و دانشمندان و شخصیتهای برجسته در کتابها نوشته و در خاطره‏ی تاریخ ثبت کرده‏اند، برای همه معلوم است. آنچه ما در زمان خودمان مشاهده کردیم، دامغان را مرکز مردم مؤمن، صمیمی، با محبت و قانع و صبور و در میدانهای انقلاب فعال دیدیم ، … در دوران جنگ و دفاع مقدس، ستادهای پشتیبانی جنگ و ستادهای مهندسی وابسته‏ ی به جهاد سازندگی ، … مرکزیت و فرماندهی آن با دامغانیهای فعال و مجاهد و مبارز و فداکار بود. در بین شهدای نام‏آور جمهوری اسلامی ایران، شهید شاهچراغی- که نه فقط متعلق به مردم دامغان، بلکه متعلق به ملت ایران است – یکی از پرچمهای افتخارِ این مردم عزیز است. شهدای بزرگوار دیگری هم که ما حالا در گلزار شهدا و مزارهای مبارک آنها را زیارت کردیم، هر کدام چلچراغی از معنویت و شکوه و افتخار در فضای این شهر کهن و با سابقه‏ی تاریخی روشن کرده‏اند. اینها نشانه‏های عزت و شجاعت و غیرت و ایمان شما مرد و زنِ مؤمـــــــــن و صمیمی ‏اند… از تدین و ریشه‏های ایمانـــــی مردم این شهــر که بعد از قلع و قمـع روحانیت و اهل دین در دوران رضاخــــان قلدر، یکی از حوزه‏های علمیـــــه فعال در منطقـه‏ ی شــرق کشـور حوزه‏ی علمیه ‏ی دامغان بود…  یک حوزه‏ی علمیه در یک شهر، وقتی پرورش پیدا می‏کند و کارآمد می‏شود، جدای از فضای معنوی و دینی مردم نمی‏شود آن را تحلیل کرد. وجود یک حوزه‏ی با برکت، به معنای حضور دینی و ایمانی عمیق و اصیلِ مردم آن منطقه است.     ۱۹/۸/۸۵
   با پیوند نسل جدید هر منطقه با افتخارات بومی گذشته ، مقاومت آنان را در برابر حوادث جدید، برانگیزانید
در طول دوره‏ی زندگی … همیشه عنصر شاهرودی را با این خصوصیات شناخته‏ایم: متدین، باصفا، خونگرم، اهلِ اقدام، دوستدار
علم و ارزشهای دینی و اسلامی … . علمای بزرگ، برجستگان دینی و اخلاقی در این ناحیه، در این شهر و در بخشهای متصل به این شهر … نقش برجسته‏ای داشته‏اند … مرحوم آیهاللَّه العظمی شاهرودی، مرجعِ تقلید، استاد مبرز حوزه‏ی نجف؛ مرحوم آیهاللَّه آقا شیخ آقا بزرگ شاهرودی، از برجستگان علمی … تا دوران انقلاب مرحوم آقای توحیدی، عالِم برجسته و ممتاز و از علمای فعال؛ و… در زمان گذشته هم نام بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی را همه‏ی مسلمانان و مرتبطین با معارف اسلام – ولو غیرمسلمان – شنیده‏اید… این نکته مهم است که چگونه این منطقه(شاهرود)، این همه معلم دین و اخلاق و عالِم برجسته‏ی دینی تربیت کرده است. این تصادفی نیست؛ نشانه‏ی یک خُلقِ بومی دیرین در میان این مردم است؛ میلِ به معنویات، باور نسبت به ارزشهای معنوی و اسلامی. این مطالب را ما برای این عرض نمی‏کنیم که مردم شاهرود خوششان بیاید؛… افتخار و تکیه‏ ی به فضل گذشتگان و پدران، برای اینکه به گذشتگان خودمان هم افتخار کنیم، نیست. یادآوری این مطالب برای نکته‏ ی مهم دیگری است. و آن این است که یک ملت و یک جمعیت، هنگامی که به ارزشهای بنیادی بومی خود واقف بشود، استعدادهای خود را بشناسد، ارزش اخلاقی و انسانی خود را بداند، مغلوب حوادثی که برای او درست می‏کنند، نمی‏شود. آینده در برابر یک چنین جمعیت و ملتی، آینده‏ی روشنی است. سالهای متمادی – شاید دهها سال – همت
استعمارگران این بود که ملت ایران را نسبت به خودشان و نسبت به ارزشها و گذشته ‏ی خودشان بی‏ اعتقاد کنند. گناه بزرگ نسل اول روشنفکران این کشور که مروّج تفکرات غربی و فرهنگ غربی بودند، همین است… نهضت اسلامی، حرکت عظیم روحانیت و مردم در دوران سالهای منتهی به پیروزی انقلاب همین بود که مردم را نسبت به هویت خودشان، نسبت به تواناییهای خودشان و نسبت به گذشته و تاریخ خودشان خوش بین کنند و پرده‏ی دروغ و توهمی را که دشمنان بر روی باورهای ملی ما کشیده بودند، آن را بِدَرَد.   ۲۰/۸/۸۵
     به جای نگرش بدبینانه به نسل سوم انقلاب، زمینه و فضای بروز معنویت را برای جوانان در جامعه گسترش دهید
نسل جوان انقلاب – و به قول متعارف و معروف، نسل سوم انقلاب – بااستعداد و قدردان زحمات گذشتگان خود است … وقتی یک ملتی از این تعداد جوان و از این نسبت سنی در مجموعه‏ی خود برخوردار است، باید امیدوار باشد. نسل نو، نسل تازه‏نفس و نسل امیدوار به آینده، همیشه این امکان را به یک کشور و یک ملت می‏دهد که با ابتکارات خود آینده را آنچنان که شایسته‏ی آن ملت است، بسازد. ما امروز یک چنین وضعی داریم. اکثر مردم جامعه‏ی ما جوانند؛ آن هم جوانانی که غالباً در دام گرفتاریها و فسادهایی که جوانهای دنیا در آن گرفتارند، گرفتار نشده‏اند. بنده قبول نمی‏کنم حرف افراد بدبینی را که نسل جوان ما را به انواع اتهامات متهم می‏کنند و اینها را واقع‏بینانه نمی‏دانم، بدبینانه می‏دانم. جوان جامعه‏ی امروز ایران با جوان دوران قبل از پیروزی انقلاب و با جوانان امروز در سطح کشورهای منطقه و بسیاری از کشورهای دنیا – که ما خبر داریم – از زمین تا آسمان تفاوت دارد. در دل و زندگی جوان ما باورهای دینی هست؛ بی‏مبالاتی و بی‏اعتنایی به ارزشها در جوانان ما بسیار کم است… در مراسم گوناگون دعا و تضرع، جوانانی از قشرهای مختلف و با ظواهر گوناگون شرکت کرده بودند؛ که اگر یک انسان سطحی و ظاهربین آن پسر یا آن دختر را با آن لباس – فرض بفرمایید – مشاهده کند، خیال می‏کند این اصلاً خدا را نمی‏شناسد؛ نه، این‏طور نیست. جوانهای ما دل در گروِ حقیقت دارند؛ دلهایشان نرم و نورانی است… امروز در ایام اعتکاف، دانشگاهها و مساجد و سرتاسر کشور و مساجد جامع، مملو از معتکفین است؛ علاوه‏ی بر آن، در دهه‏ی آخر ماه رمضان، جمعیت عظیمی مشغول اعتکاف بودند. چه کسانی؟ پیرمردها؟ پیرزن‏ها؟ نه، همین جوانها، جوانترینها. این دیگر در دنیا نظیر
ندارد. این نسل جوان امروز ماست. امروز گرایش به دین و ارزشهای انقلابی، وجه غالب جامعه است.       ۲۱/۸/۸۵

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا