حج، میعادگاه توحید (۲)

حج، ميعادگاه توحيد (2)

نماز، این متعالی ترین رفتار حق شناسی، شایستگی تقدیم حمد و سپاس به درگاه خالق منان، خود کامل ترین پاسخ به عالی ترین نیاز انسان، یعنی نیاز به خود شکوفایی و کمال جویی است.
نماز، این پالایشگر وجود، هم آوایی خالق و مخلوق و پاسخگوی همیشگی نیاز فطری و روانی انسان، برنامه ای است فارغ از قید تاریخ و جغرافیا و فرصتی است برای انسان اندیشمند، آزاده و حق شناس، که در گستره گیتی و در زمانهای معلوم، سرود آزادگی سرداده، با حمد خدای رحمان و رحیم، رازدل گوید و راه کمال جوید.
و وضو، مقدمه بایسته نماز و سرآغاز شایسته ونیکوی هر اندیشه و عمل حق مدارانه و خداپسندانه است. وضو، پالایش عرشی، طراوت زیستی و روانی و معنوی و روشنگر جهت ها و هدفهاست.
وضو تنظیف جسم نیست، تطهیر جسم و جان و تحول ذهن و روان است، زدودن آلودگی های نفسانی و وارستگی ازدلبستگی های دنیایی و راه یافتن به تعالی و عروج است. آن گاه که به نیت وضو، صورت، یعنی نمای شخصیت اجتماعی خویش را می شوییم، اندیشه و حرکت ما بیانگر این حقیقت است که می خواهیم همه ناسپاسیها و نادرستیها را از چهره و منظر اجتماعی خویش بزداییم. اگر در روابط انسانی و در تعاملهای اجتماعی نگاه ناشایستی داشتیم، اگرکلامی ناروا به ناحق بر زبان آوردیم، اگر با نقش چهره، کسی را رنجانیدیم، صورت و منظر اجتماعی خویش را از همه نادرستی ها و ناصوابها، منیتها و خودمحوری ها، منزه می نماییم.
آن گاه که دستانمان را با آب وضو صیقل و صفا می دهیم، می خواهیم با همه وجود اعلام نماییم که ما هرگز در اسارت قدرت غیرخدایی نخواهیم ماند، چرا که دست، سمبل قدرت است و قدرت خدا بالاترین قدرت هستی است. اگر لحظه ای و ذره ای از توان و قدرت خویش به ناحق و برای غیرخدا بهره گرفتیم، ظلمی روا داشتیم و به حقوق دیگران تعدی کردیم. چنین اندیشه و توانی را از وجود خویش دور می سازیم و از سویدای دل توبه می کنیم و با دستان پاک و پرصفا، در برابر معبود خویش به سجده می رویم و دست به دعا بر می داریم.
آن گاه که سر خویش را مسح می کنیم، بر این باوریم که سرچشمه همه عملها، از مغز و اندیشه آدمی است. اگر در گذر زمان، اندیشه و خیال ناروا و ناصوابی به مغز ما خطور کرد، با مسح سر، همه تخیلات نادرست وآمال نفسانی و اندیشه های خودمدارانه و شرک آلود را، از قوه مخیله و تفکر و اندیشه خود پاک می نماییم. در پیشگاه کبریایی است، سر تعظیم فرود آورده و جبهه اش را بر سجده می فهمیم، که جز اندیشه و سویدای تو هیچ ندارد.
و سرانجام، زمانی که با آب وضو روی پاهای خود را مسح می نماییم، این معنا را تفسیر می کنیم که خدایا! اگر مشی زندگی و حیات فردی و اجتماعی، لحظه ای از خویشتن خویش غافل شده ایم، از مسیر حق و حقیقت و صراط مستقیم باز مانده ایم، مقصد و مقصود رافراموش کرده و گرفتار خودماندگی و ایستایی، سرگردانی و غفلت، لغزش و پریشانی شده ایم؛ آمرزش می خواهیم و با همه وجود اعلام می داریم که قدمی جز به حق نمی گذاریم، گامی جز رضای تو بر نمی داریم و هرگز لحظه ای از مقصد و مقصود غافل نمی شویم؛ چرا که همه مقصد و مقصود تویی. روزه برنامه تربیتی دیگری است که زمینه رشد مطلوب زیستی، روانی و اجتماعی انسان را مهیا می کند روزه، برنامه ای است برای رشد و تحول فردی، حرکتی است هدفمند و مؤثر در مسیر فقرزدایی، عدالت و سلامت و تعالی جامعه.
و سرانجام روزه، این دستور پرجلوه پرورشی، با هدف ایجاد تحول درابعاد وجود، فرصتی فراهم می آورد تا بستر وجود انسان، همانند بستر طبیعت، پس از یک سال بهره وری، در معرض دگرگونی و تحول قرار گیرد و فرصتی برای رویش پربرکت تر شکوفه های حیات پدیدار گردد.

با این نگاه، روزه نیاز طبیعی برای رسوب زدایی جسم و روان و هموارگر بستر رشد و تعالی انسان است.

٭ حج؛ گسستن زنجیرهای وابستگی
اما حج، درمقایسه با برنامه های تربیتی دیگر همچون نماز و روزه، دو قید زمان و مکان را به همراه دارد. به بیان دیگر، در هر روز و هر ماه و در هر مکان و سرزمینی، نمی توان اعمال حج را به جای آورد و حاجی شد.
در برنامه تربیتی و تهذیبی حج، شاهد پیوند تاریخ و جغرافیای هستی هستیم. به همین دلیل، حج -همانند روزه- باید در چند روز خاص و در زمان تعیین شده انجام پذیرد.
حج، متفاوت از نماز و روزه، فقط درمناطقی مشخص، در سرزمینی مقدس، در میعادگاه توحید، در حریم امن الهی انجام می گیرد.
حج، تطهیر وجود در اقیانوس هستی است. شرک ستیزی و وحدت جویی است. پالایش وجود و شست و شوی جان و روان در باران رحمت خداوندی است.
حج، گسستن همه زنجیرهای وابستگی، رها شدن از انانیت ها و تشخص ها و تمرین و تجربه زندگی توحیدی است.
نماز و روزه برای همه ایمان آورندگان خداجو و رهروان طریق حق، امری لازم است: اما انجام حج؛ بیش از همه بر افراد متمکن واجب است. در نظام الهی، هر کس که امکان حضور در همایش عظیم حج را داشته باشد و بتواند از عهده انجام برنامه ها و هزینه های آن برآید، مکلف به عزیمت به خانه امن و هجرت از خویشتن به سوی خالق منان است.
در واقع، کسانی که از تمول و تمکن بیشتری در زندگی شخصی و اجتماعی برخوردارند، همواره بیش از دیگران در معرض آسیب پذیریهای رفتاری و کجروی های اجتماعی قرار می گیرند.
به بیان دیگر، اگرتمول و تمکن با تزکیه و تهذیب همراه نباشد، می تواند زمینه ای برای تمرد و طغیان شود. انسان متمکن، بیش از دیگران تکلیف دارد. آن کس که از نعمتهای الهی نصیب بیشتری دارد، از قدرت بدنی، ظرفیت فکری و امکانات اقتصادی فوق العاده ای برخوردار است، بدون تردید باید بیشتر احساس مسؤولیت کند و همواره با تهذیب نفس و صفای درون، در انجام وظایف فردی و اجتماعی، توفیقات بیشتری کسب نماید.
از این رو، حج بر انسانهای متمکن امری واجب است، تا مبادا این تمکن و برخورداری درزندگی اجتماعی، برای آنان مایه تشخص و تفاخر، خودنمایی و برتری طلبی، تمرد و طغیانگری باشد.
حج، برنامه جامعی است برای زدودن همه آفات شخصیتی وایمن شدن در برابر محرکهای شیطانی.
اگر به دیده تأمل بر سیر مناسک و اعمال حج و احکام آن از آغاز تا پایان بنگریم، به نیکی در می یابیم که حج، پالایش نفس از همه آسیبهای روانی و کجروی های اجتماعی و پردازش و پدیدآوری شخصیتی است قابل اعتماد، مصون از هر فساد، متواضع و آرام، غالب و حاکم بر کششهای نفسانی و محرکهای اجتماعی ، بی نیاز از آزمندیها، فزون خواهی ها و به دور از نشانه های خودنمایی و برتری جویی. دستاورد حج، بنده ای است صالح و آزاده، بردبار و امین درخانه و اجتماع، و “حاجی” چنین است.
از این رو، کسی که به سفر عرشی حج می اندیشد، احساس می کند که به دنیای دیگری عزیمت می کند، باید از وابستگی های دنیوی رها شود، از دغدغه های خاطر و نگرانیهای حاصل از پیوند اجتماعی و تعامل و داد و ستدهای بین فردی آزاد گردد، تا با دلی آرام و قلبی مطمئن، راحل دیار توحید شود.
“حاجی” صفتی نیست که به آسانی، زینت بخش شخصیت هر مسافر سرزمین وحی گردد. حاجی شدن، یعنی متصف شدن به همه فضیلتهای اخلاقی و ارزشهای انسانی و مصون بودن از همه رذیلتهای اخلاقی و رها شدن از اسارتهای نفسانی.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا