حجاب جزیی از وجود من است

حجاب جزيي از وجود من است

هفته‏نامه آلمانی اشپیگل گفتگوی کوتاهی را با فرشته لودین، دختر باحجاب افغانی انجام داده است. این گفتگو نمونه‏ای از شیوه القایی رسانه‏های غربی در برخورد با مسایل اسلامی و مسلمانانی است که خود را پایبند به آن نشان می‏دهند.
نحوه سؤالات روشنگر این مطلب است که قاطعیت در جواب و اعتماد به نفس و روش حمله در پاسخها به جای روش تدافعی و انفعالی، تنها راه محکوم نشدن و محکوم نبودن خواهد بود. از سوی دیگر این مصاحبه نمونه‏ای دیگر از القائات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی که حامی مظلومین و آزادیخواهان جهان و پرچم‏دار مبارزه با ارزشهای مادی است، را نشان می‏دهد نظامی استوار که چون خاری در چشم دشمنان اسلام در معرض حملات و تهمتهای زیاد می‏باشد.
اشپیگل: خانم لودین، طبق نظر وزیر
فرهنگ (بادن ورتمبرگ Baden Wurttemberg) روسری شما یک نشان و علامت سیاسی (Politisches Signal) می‏باشد، نشانی برای محدودیت؛ عقیده شما در این مورد چیست؟
لودین: می‏توانم بگویم که اصلاً دلیل محکمی نیست. به غیر از این مطلب، چه شواهدی بر تأیید این امر وجود دارد؟ از سوی دیگر در مورد شخص من نیز مدرکی دال بر این ادعا وجود ندارد.
ـ روسری برای شما چه مفهومی دارد؟
لودین: روسری قسمتی از لباس اسلامی زن مسلمان است که به وسیله آن جذابیتهای یک زن بایستی پوشیده بماند. موهای زن نیز جزء این جذابیتها موهای زن محسوب می‏شود. نوع پوشش چارچوبی خاص دارد و من چون مسلمان هستم و مسلمانی که وظایف دینی‏ام را انجام می‏دهم، پس روسری را نیز به سر می‏کنم. این جزئی از وجود من است.
ـ آیا نمی‏شود تعصب مُلاّها در ایران و طالبان
در افغانستان در مورد شرایط و قوانین لباس را به منزله فقدان تسامح و نشانی از ظلم دید؟
لودین: رفتار ملاها و طالبان برخلاف اصل آزادی در ایمان است. طبق اصل قرآنی، هیچ کس نبایستی مجبور به پذیرش دین شود؛ در رابطه با لباس نیز همین طور است. [مقایسه رژیم افغانستان با نظام ج.ا.ا به منزله همسطح قرار دادن آن و کوبیدن ج.ا.ا و استفاده از واژه‏های تسامح و آزادی برای وادار کردن شخص به موضع دلخواه]
و اگر این اجبار اعمال شود قطعا یک نوع محدودیت در آزادی عقیده و ایمان است. اما من به اندازه کافی راجع به اسلام تحقیق داشته‏ام که بتوانم ادعا کنم این امر نشانه ظلم به زن نیست. و اما راجع به وضعیت در آلمان، زیرا که من در اینجا زندگی می‏کنم؛ به طور قطع این جا و آنجا زنانی هستند که تحت ستم و ظلم قرار گرفته‏اند و روسری هم ندارند. بنابراین ظلم را نمی‏توان مساوی با روسری سر کردن دانست و اگر یک چنین نتیجه‏ای بگیرید مسلما شخصیت زنان مسلمان را جریحه‏دار می‏کنید.
ـ اما شما یک نشان مذهبی بر سر دارید؟!
لودین: این مربوط به من است. من با این نشان قصد ترویج و یا متقاعد کردن دیگران را ندارم. این تنها به دید مذهبی من مربوط می‏شود، که برای خودم آن را برگزیده‏ام.
ـ حتی اگر روسری شما مربوط به
جهان‏بینی مذهبی شما باشد، اما در یک کشوری که (سکولار) است شما می‏توانستید به عنوان یک معلم خوب روسری‏اتان را بردارید!
لودین: برداشتن روسری را نمی‏شود با در آوردن یک مانتو از تن مقایسه کرد. در اینجا صحبت از شأن و منزلت یک زن مسلمان است. صحبت از شأن اساسی یک انسان. برای من برداشتن روسری از سر مساوی است با برهنه بودن. به مفهوم دیگر یک بی‏آبرویی. مدرسه متجلی از جامعه است و تنوعی که در آن است. پس نمی‏شود یک معلم را بیرون از این مجموعه دید. که اگر این طور شود مسأله تسامح و تساهل نیز غیر قابل باور خواهد بود.
ـ شما به دانش‏آموزی که پدر و مادرش او
را مجبور به سر کردن روسری کنند، چه توصیه‏ای خواهید کرد؟
لودین: من سعی خواهم کرد به والدین او بفهمانم که آنها نبایستی این کار را انجام دهند و بچه بایستی خودش از روی اعتقاد این کار را انجام دهد و بدین شکل دیگر مشکلی پیش نخواهد آمد. عدم اعمال زور یک اصل اسلام است و آنها بایستی کاری کنند که بچه خودش به این نتیجه برسد.
ـ و اگر باز هم بچه متقاعد نشد چی؟!
لودین: از نظر من اشکالی ندارد، زیرا من اساسا مخالف اعمال زور هستم.[!] خصوصا در رابطه با مسایل اعتقادی. من از هیچ کس نمی‏خواهم که روسری به سر کند و همین طور نیز توقع دارم که کسی از من نخواهد که روسری‏ام را بردارم.
گفتنی است قریب به دو میلیون مسلمان تنها در کشور آلمان زندگی می‏کنند و اسلام دومین مذهب بزرگ در آلمان است. در حالی که نظام ج.ا.ا علی‏رغم هیچ گونه تبعیض به اقلیتها به علت نقض حقوق اقلیتها محکوم می‏شود، پیروان دومین مذهب بزرگ در آلمان هنوز بر سر اجرای اولیه قوانین مذهبی‏اشان مورد استهزا و تحقیر واقع می‏شوند و به هر نحو و با هر ابزاری از پیشرفت شغلی و علمی آنان جلوگیری به عمل می‏آید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا