حقیقت تجلی نور خداوند بر درخت در زندگی حضرت موسی (ع)

حقیقت تجلی نور خداوند بر درخت در زندگی حضرت موسی (ع)

در آن‌ شب‌ تار، در هوای‌ سرد، در میان‌ بیابان‌ که‌ حضرت‌ موسی‌ علی‌ نبیّنا و آله‌ و علیه‌ السّلام‌ برای‌ زنش‌ که‌ درد مَخاض‌ و زائیدن‌ او را گرفته‌، و تک‌ و تنها مانده‌، به‌ دنبال‌ آتش‌ می‌گشت‌، نه‌ یاری‌ و یاوری‌، و نه‌ غذائی‌ و دوائی‌، و نه‌ آبی‌ و آتشی‌، اینطرف‌ و آنطرف‌ متحیّرانه‌ میرفت‌، آنجا که‌ همه‌ اسباب‌ منقطع‌، و حالت‌ اضطرار و التجاءِ حقیقی‌ برای‌ حضرتش‌ دست‌ داد؛ نور خدا در درخت‌ متجلّی‌ شده‌ و ندای‌ یَـ’مُوسَی‌’´ إِنِّی‌´ أَنَا اللَهُ (آیات ۹ تا ۱۴ از سوره طه، آیات ۷ تا ۹ از سوره نمل،‌ آیات ۲۹ و ۳۰ از سوره قصص) در داد. «ای‌ موسی‌ حقّاً من‌ خدا هستم‌، واقعاً و حقیقهً من‌ خدا هستم‌.»

بعضی‌ میگویند: خداوند در آن‌ درخت‌ نوری‌ آفرید و صوتی‌ ایجاد کرد که‌: إِنِّی‌ أَنَا اللَهُ.

یعنی‌ چه‌؟ این‌ صوت‌، صوت‌ ملفوظ‌ و مسموع‌ بود؟ کجا ایجاد کرد؟ با ایجاد صوتی‌ در درخت‌ که‌: إِنِّی‌ أَنَا اللَهُ، آن‌ درخت‌ إِنِّی‌ أَنَا اللَهُ نمی‌شود؛ ضمیر «إنّی‌» به‌ کجا بر میگردد؟
چگونه‌ می‌توان‌ این‌ کلام‌ را پذیرفت ‌؟
درخت‌ میگوید: إِنِّی‌´ أَنَا اللَهُ؛ صوت‌ خدا اینجاست‌؛ نه‌ در درختْ دیگری‌ سخن‌ میگوید و خودش‌ در پس‌ پرده‌ قرار گرفته‌ و مجازاً ایجاد سخن‌ در درخت‌ کند.

این‌ درخت‌ تجلّی‌ خدا بود، این‌ درخت‌ مأمور خداست‌ یا نه‌؟ مأذون‌ از طرف‌ خداست‌ یا نه‌؟

تمام‌ وجودش‌، ظاهرش‌ و سرّش‌، ریشه‌اش‌ و برگش‌، تمام‌ ذرّات‌ وجودش‌، تمام‌ قطرات‌ آبی‌ که‌ در داخل‌ این‌ درخت‌ در حرکتند، تمام‌ اینها در قبضه‌ خدا، در قدرت‌ خدا، در علم‌ خدا، ظهور و تجلّی‌ خدایند.

خداوند حقّاً و حقیقهً از هر ذرّه‌ این‌ درخت‌ به‌ خود این‌ درخت‌ واقعاً نزدیکتر است‌، اوّل‌ خداست‌ و پس‌ از آن‌ این‌ درخت‌، خداوند با این‌ درخت‌ و قبل‌ از این‌ درخت‌ و بعد از این‌ درخت‌ است‌.

هر ذرّه‌ از ذرّات‌ این‌ درخت‌ اوّلاً به‌ خداست‌ و سپس‌ به‌ خود است‌؛ بلکه‌ بگوئید: اوّل‌ به‌ خداست‌ و آخر هم‌ به‌ خداست‌. پس‌ خود این‌ درخت‌ نشان‌ دهنده‌ خداست‌ و دارد نشان‌ میدهد: إِنِّی‌ أَنَا اللَهُ.

چه‌ خوب‌ حکیم‌ سبزواری‌ قدّس‌ اللهُ نفسَه‌ فرموده‌ است‌:
شورش‌ عشق‌ تو در هیچ‌ سری‌ نیست‌ که‌ نیست

منظر روی‌ تو زیب‌ نظری‌ نیست‌ که‌ نیست‌

موسئی‌ نیست‌ که‌ دعویّ أنا الحقّ شنود

ورنه‌ این‌ زمزمه‌ اندر شجری‌ نیست‌ که‌ نیست‌

چشم‌ ما دیده‌ خفّاش‌ بود ورنه‌ ترا

پرتو حسن‌به‌ دیوار و دری‌ نیست‌ که‌ نیست‌

و چه‌ عالی‌ عارف‌ شبستری‌ سروده‌ است‌:
روا باشد أنا الله‌ از درختی‌ *** چرا نبود روا از نیکبختی

و نیز سبزواری‌ به‌ عنوان‌ شاهد فرموده‌ است :
غافل‌ از خویش‌ خدا می‌طلبی ***‌ ای‌ غلط‌ کرده‌ کرا می‌طلبی‌

مخزن‌ گنج‌ معانی‌ دل‌ تست‌ *** مقصد هر دو جهان‌ حاصل‌ تست‌

در این‌ مسجد هم‌ اکنون‌ هزاران‌ موج‌ صوتی‌ از اطراف‌ و اکناف‌ دنیا آمده‌ و موجود است‌، فرستنده‌ها مشغول‌ فرستادن‌ هستند، امّا ما هیچکدام‌ را نمی‌شنویم‌ و باید دستگاهی‌ بیاوریم‌ که‌ گیرنده‌ باشد و بوبین‌ آن‌ را میزان‌ کنیم‌ با آن‌ طول‌ موج‌ خاصّ تا قابل‌ شنیدن‌ باشد.

اگر این‌ کار را کردیم‌ می‌شنویم‌؛ و گرنه‌ نمی‌شنویم‌.

پس‌ الا´ن‌ نمی‌توانیم‌ بگوئیم‌ که‌ در این‌ مسجد صدا نیست‌؛ بلکه‌ هست‌، ما نمی‌شنویم‌.

میگوید: موسائی‌ نیست‌ که‌ دعوای‌ أنا الحقّ را بشنود و گرنه‌ این‌ سخن‌ در هر درختی‌ هست‌، بلکه‌ در هر موجودی‌ هست‌. آن‌ درخت‌ خصوصیّتی‌ ندارد، مثل‌ سائر اشجار است‌، و تمام‌ درختهای‌ جهان‌ مرکز تجلّی‌ خدا هستند، مرکز نور و ظهور حقّ هستند، نمایشگر اسماء و صفات‌ خدا هستند، منتهی‌ آن‌ کسی‌ که‌ باید بشنود باید موسی‌ باشد و وقتی‌ انسان‌ موسی‌ شد آن‌ صدا را می‌شنود، چه‌ از این‌ درخت‌ باشد چه‌ از درخت‌ دیگر.

حضرت‌ موسی‌ علی‌ نبیّنا و آلهِ و علیه‌ الصّلوهُ و السَّلام‌ چون‌ در وجود خود به‌ علّت‌ صفا و طهارت‌ و تزکیه‌، شرائط‌ تحقّق‌ تجلّیات‌ نور توحید را تحقّق‌ بخشیده‌ بود، مشاهده‌ توحید حضرت‌ حقّ کرد.

ببینید قرآن‌ چه‌ میفرماید و رسول‌ ما از دیدگاه‌ وحی‌ چه‌ بیان‌ میکند:
هُوَ الاْوَّلُ وَ ا لاْ خِرُ وَ الظَّـ’هِرُ وَ الْبَاطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (آیه ۳ سوره حدید).
«اوست‌ اوّل‌ و آخر و ظاهر و باطن‌ هر موجود، و او به‌ هر چیز داناست‌.»

تنها آن‌ درخت‌ نیست‌، تمام‌ درخت‌ها، تمام‌ سنگ‌ها، تمام‌ زمین‌ها همه‌ و همه‌ لا إلهَ إلاّ اللَه‌ هستند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا