پرسش. علت تفاوت حقوق زن و مرد در حق طلاق و مسئله ارث و دیه چیست؟ (برگرفته از کتاب پرسش و پاسخ دانشجویی، ج ۷، ص ۲۳۶.) پاسخ: اینکه حق طلاق به مرد داده شده، دلیلش این است که بالاخره یک زندگی جمعی نیاز به مدیر دارد؛ اسلام نیز کسی را که کمتر در مقابل عواطف و احساسات تحت تأثیر قرار میگیرد و از نظر مدیریت جمعی قویتر است، به عنوان مسئول اداره زندگی مشترک معرفی کرده و حتی نفقه و هزینه اداره این زندگی را هم بر او واجب نموده است. در اینکه نوع مردان از نظر مدیریت و انعطافپذیری کمتر در برابر احساسات خام قویتر از خانمها هستند، شکی نیست. به عبارت روشنتر: زندگی مشترک نیاز به مدیریت دارد و یکی از شؤون این مدیریت مسئله اجرای طلاق و انفکاک است که از چند حال خارج نیست:
۱. حق طلاق به دست مرد باشد،
۲. حق طلاق به دست زن باشد،
۳. هر دو به طور استقلالی این حق را دارا باشند،
۴. این حق به دست هر دو به صورت اشتراکی باشد،
۵. اصلاً حق طلاقی وجود نداشته باشد.
فرض پنجم صحیح نیست؛ چرا که گاهی اوقات، جدایی و گسستن این رابطه به صلاح طرفین است.
فرض چهارم هم معقول نیست و منافات با حکمت جعل قانون طلاق دارد؛ زیرا ممکن است یک نفر طالب طلاق و نفر دیگر طال عدم آن باشد.
فرض سوم آمار طلاق را بالا خواهد بُرد و این مسئله را بعضی از کشورهای غربی تجربه کردهاند.
فرض دوم هم با توجه به احساسات و عواطف فراوان خانمها علاوه بر این که آمار طلاق را بالا میبرد (زیرا از نظر آمار غالباً خانمها تقاضای طلاق را دارند) باعث سستی کانون محبت خانواده نیز میگردد و محبت زن را در دل مرد کاهش میدهد. در نتیجه بهترین فرض صورت اول است؛ البته محدودیت هایی برای مرد در اعمال این حق در شریعت و قانون در نظر گرفته شده که مانع از ضایع شدن حقوق خانمها میگردد. علاوه بر این در شرایطی نیز زن حق طلاق دارد که مانع ظلم به وی میشود، از جمله طلاق وکالتی، طلاق قضایی و طلاق توافقی. بنابراین چنین نیست که راه به کلی برای زن بسته باشد.
نکته دیگر اینکه این مسئله از احکام امضایی صرف نیست و شارع در آن تأسیسهایی دارد. افزون بر آن احکام امضایی شارع نیز مانند احکام تأسیسی ثبات و دوام دارد و قابل تغییر نیست.
مسئله ارث و دیه زن در نظام حقوقی اسلام جزئی از کل است و نگاه به آن به صورت گسسته و بیارتباط با دیگر اجزای این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشتهای ناصواب میشود، بنابراین نمیتوان این احکام را جدا از مجموعه نظام خانواده در اسلام مورد توجه قرار داد.
دیه و ارث زن در همه موارد کمتر از مرد نیست؛ بلکه در مواردی کاملاً یکسان و در مواردی ارث زن بیش از مرد است، از جمله:
۱. دیه زن در کمتر از ثلث با مرد برابر است.
۲. میراث پدر و مادر یا بستگان مادری، بین زن و مرد یکسان است. همچنین در کلاله امی طرف مادری بر طرف پدری مقدم میشود و اگر زن نسبت به میت نزدیکتر از مرد باشد، چیزی به مرد نمیرسد.
۳. اگر در مواردی ارث و دیه زن کمتر از مرد میباشد، این مسئله مبتنی بر مصالحی در نظام خانوادگی و روابط زن و مرد میباشد و در مقابل نه تنها به نیکوترین وجهی جبران شده است؛ بلکه اساساً حقوق زن در چنین نظامی بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزی است که در «فمنیسم» غربی وجود دارد. توضیح اینکه:
الف. اسلام در شرایطی به زن حق ارث بردن داد که به کلی زن از این حق محروم بود و نه تنها از مرد ارث نمیبرد؛ بلکه خود همچون کالایی به ارث برده میشد.
ب. اسلام به زن استقلال اقتصادی داد و او را در تصرف دارایی خود استقلال بخشید.
ج. علاوه بر استقلال اقتصادی، اسلام در هیچ شرایطی زن را موظف به تأمین نیازمندیهای خود و خانواده قرار نداده است. بنابراین داراییهای خود را در هر راه مشروعی میتواند صرف کند و در عین حال برای رفع نیازمندیهای خود تأمین جداگانه دارد؛ یعنی، نفقه او در هر حال بر عهده مرد است و اگر خودش نیز درآمد اقتصادی داشته باشد مالک شخصی آن درآمدها است و موظف نیست که آنها را در جهت نیازمندیهای خانواده و یا حتی نیازمندیهای خود صرف کند، لیکن مرد در هر حال موظف است که نیازهای زن را تأمین نماید، بنابراین شرایط جدید زندگی با احکام اسلام هیچ تعارضی ندارد.
۱. مهریه؛ که افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن میباشد.
۲. نفقه؛ نفقه و تأمین مالی نیازمندیهای زن در زندگی نیز بر عهده مرد است.
اما در کشورهای غربی و دارای نگرش فمینیستی که در تبلیغات پرهیاهوی جهانی خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد میکنند، چه میگذرد؟ در آنجا:
اولاً. چیزی به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است برای تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. در حالی که در حقوق اسلامی زن اگر کاری هم بکند، درآمد بالایی نیز کسب کند داراییاش برای خودش محفوظ است و تأمین نیازمندیهای او بر عهده مرد است.
ثانیاً. در جهان غرب شخص میتواند با وصیت خود، شخص واحدی را وارث تمام دارایی خود بگرداند و اندکی از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است که در موارد متعددی دیده شده است که ثروتمندان بزرگی تمام دارایی خود را طبق وصیت برای گربه یا سگ خود به ارث نهادهاند و تمام اعضای خانواده را از آن محروم ساخته اند! در حالی که در حقوق اسلامی میراث میت بر اساس حکم معین الهی تقسیم و توزیع میشود و کسی نمیتواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد. بنابراین اگر مشاهده میشود که در مواردی در حقوق اسلامی دیه و یا میراث زن نصف مرد میباشد از این رو است که مرد باید دارایی خود را برای زن به مصرف برساند، در حالی که چنین وظیفهای برای زن مقرر نشده است. علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ «المیزان» مینویسد: «نتیجه این گونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است که در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک میشود. ولی در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره میبرد. زیرا زن، سهم و دارایی خود را برای خود نگه میدارد ولی مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمی از دارایی خود را صرف زن میکند». (المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۲۱۵. )
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
۱. نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری
۲. زن در آیینه جمال و جلال، آیت اللّه جوادی آملی
۳. قرآن و مقام زن، سید علی کمالی
۴. درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زیبایینژاد، محمد تقی سبحانی
حق طلاق و ارث و دیه
- تیر ۱۶, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 72 نفر
- برچسب ها : ارث, پاسخ به شبهات, پرسش و پاسخ, حق طلاق, خانواده, دانستنی ها, دیه