مساءله ۱ – در کتاب ارث اقسام مرتد و پاره اى از احکام ارتداد را بیان کردیم ، اما در اینجا مى گوئیم مرتد فطرى اسلامش بحسب ظاهر قبول نمى شود (یعنى حد از او بر طرف نمى شود و اموالش که بعد از ارتدادش بین ورثه تقسیم شده بر نمى گردد هر چند که در باطن مسلمان باشد) و حد ارتداد او این است که اگر مرد باشد کشته شود، و اگر زن باشد حبس ابد شود، و در اوقات نمازهاى پنجگانه تازیانه اش بزنند، و در معیشت و آب و غذا و لباس بر او تنگ بگیرند تا توبه کند که توبه زن مرتده فطرى پذیرفته مى شود، پس اگر توبه کرد از حبس رها مى گردد، و اما مرتد ملى نخست توبه داده مى شود اگر حاضر به توبه نشد کشته مى شود، و احتیاط آنست که سه روز پیشنهاد توبه باو داده شود و در روز چهارم کشته شود.
مساءله ۲ – در حکم به ارتداد مرتد چند شرط معتبر است :
اول – اینکه بحد بلوغ رسیده باشد بنابراین کودک نابالغ هر چند نزدیک به بلوغش مرتد شود حکمى ندارد.
دوم – اینکه عاقل باشد پس ارتداد دیوانگان هر چند ادوارى و در دور جنونش باشد اعتبار ندارد.
سوم – اینکه آزادانه مرتد شده باشد نه با اکراه و تهدید کسى .
چهارم – با قصد معناى ارتداد مرتد شود، پس ارتداد بدون قصد نظیر شوخى و سهو و غفلت و بیهوشى و خواب بى اعتبار است ، و اگر بحدى غصب کرده باشد که عنان اختیار از دست داده باشد و نفهمد چه مى کند و چه مى گوید و در این حال رده اى بگوید حکم به ارتدادش نمى شود.
مساءله ۳ – اگر از کسى رده اش شنیده شود کارى کند یا سخنى به زبان آورد که باعث ارتدادش باشد و سپس ادعا کند سبق لسان بوده (یعنى بگوید این سخن بى اختیار از زبانم پرید) و احتمال آن نیز داده شود ادعایش قبول مى شود، و نیز اگر بینه اقامه شود بر اینکه وى رده اى گفته و او ادعاى اکراه یا سبق لسان کند از او پذیرفته نمى شود.
مساءله ۴ – فرزند نابالغ مرتد ملى قبل از آنکه خودش مرتد شود بحکم مسلمان است ، و اگر بعد از رسیدن بحد بلوغ کفر را اختیار کند او را توبه مى دهند، اگر توبه کرد هیچ وگر نه کشته مى شود، و همچنین فرزند نابالغ مسلمان اگر بعد رسیدن ببلوغ و قبل از اظهار اسلام کفر را انتخاب کند نخست او را توبه مى دهند اگر نپذیرفت کشته مى شود، پس این دو صورت یعنى ارتداد فرزند مرتد فطرى و فرزند مسلمان حکم مرتد فطرى را ندارند که در مساءله اول گفتیم توبه او پذیرفته نیست ، بلکه این دو قسم فرزند را اول توبه مى دهند اگر توبه کردند قبول مى شود و اگر نکردند آن وقت کشته مى شوند.
مساءله ۵ – اگر کسى که کافرزاده بوده و سپس مسلمان شده بطور مکرر مرتد شود بعضى گفته اند در نوبت سوم کشته مى شود، و بعضى دیگر گفته اند در نوبت چهارم کشته مى شود که این نزدیکتر به احتیاط است .
مساءله ۶ – اگر مرتد ملى همینکه مرتد شد و رده اى گفت قبل از آنکه توبه را به او پیشنهاد کنند دیوانه شود کشته نمى شود، و اما اگر بعد از این پیشنهاد و نپذیرفتن توبه دیوانه شود کشته مى شود، چون همان نپذیرفتن توبه خودش را مباح کرد، لکن مرتد فطرى که توبه ندارد همینکه رده اى از او سر زد کشته مى شود هر چند که توبه بعد از رده دیوانه شده باشد.
مساءله ۷ – کسى که کافرزاده بوده و مسلمان شده گفتیم باید حاکم او را توبه دهد و بعد از امنتاع بقتل برسد، حال اگر توبه کرد و شخصى بى خبر از توبه او و بخیال اینکه هنور ارتدادش باقى است او را بقتل برساند بعضى از فقهاء گفته اند قصاص مى شود یعنى صاحبان خون او مى توانند آن شخص را قصاص کنند، ولى اقوى آنست که نمى توانند قصاص کنند و تنها مى توانند از مال او خون بها طلب کنند.
مساءله ۸ – اگر مرتدى مسلمانى را عمدا بقتل برساند ولى آن مسلمان مى تواند قاتل را بعنوان قصاص بکشد و حق ولى در کشتن او بعنوان قصاص مقدم است بر حق حاکم در کشتن او بعنوان ارتداد، بله اگر ولى او قاتل را عفو کند و یا با گرفتن مالى از وى مصالحه نماید آن وقت بعلت ارتداد کشته مى شود.
مساءله ۹ – ارتداد به دو طریق ثابت مى شود، یکى شهادت دو نفر شاهد عادل ، دوم به اقرار خود مرتد، و احتیاط آنست که آثار ارتداد را بعد از دوبار اقرار مترتب کنند، و ارتداد کسى با شهادت زنان چه به تنهائى و چه بانضمام مرد ثابت نمى شود.