اهمال کاری آن است که تصمیم انجام یک کار یا امری که به ما محول شده است را به روزهای آینده که هیچ گاه از راه نمی رسند موکول کنیم. جوهره این آسیب روانی “به تعویق انداختن، تعلل ورزیدن، سبک گرفتن و سهل انگاری در کار” به مرور زندگی کردن را فلج می کند به گونه ای که فرد با این احساس که “من نمی توانم” هیچ گاه در صدد رسیدن به کارهایی که باید انجام دهد تلاش نمی کند.
در تقویم همه انسان ها شنبه روزی برای رسیدگی به کارهای عقب افتاده و یا تکمیل پروژه های نیمه کاره علامت خورده است. آلارم هشدار تلفن های همراه نیز گاهی هر روز برنامه های که باید انجام شوند اما هنوز به پایان نرسیده اند را یادآوری می کنند. اگر بتوان به تاخیر انداختن فعالیت هایی که باید تحقق یابند را یک نوع بیماری بدانیم، در روند زندگی مدرن و تنوع ابزار و رفتارهایی و عواملی که به فردا موکول کردن را تشویق می کند، روز به روز شاهد تعداد بیشتری از انسان ها هستیم که در اهمال کاری خود فرو رفته اند و منتظر یک روز موعود برای انجام کارهایشان هستند.
“پیرز استیال” استاد کسبوکار در دانشگاه کلگری در تعریف از اهمال کاری عنوان می کند: «به تعویق انداختن عامدانۀ یک کار با اینکه احتمال میدهید این تأخیر به ضرر شما خواهد بود». در تاریخ غرب این پدیده حدود پنجاه سال است که وارد ادبیات علمی آنها شده است.
تنها استاد روان شناسی که درباره تاریخچه اهمال کاری بحث کرده است، “پل ت. رینجن باخ می باشد. گرچه باخ در کتابش به اهمال کاری به عنوان یک پدیده ای با سرایت بالا نگاه می کند اما تنها به ذکر تاریخچه آن اکتفا کرده و برای حل این مسئله راه حل هایی را ارائه نداده است.
در نتیجه به تعویق انداختن کارها از سوی خود فرد آگاهانه صوت می پذیرد. این آسیب روانی علاوه بر خلقیات و رفتارهای درونی که فرد را تشویق به انجام ندادن می کند گاها از سوی عوامل بیرونی و محیطی نیز اثر می گذارد. از سوی دیگر افراد اگر نسبت به برنامه و کارهایی که طرح ریزی یا وعده انجام آن را به اشخاص دیگر می دهند احساس مسئولیت کنند به طور یقین هیچ کاری به فردا رجعت داده نمی شود. اگر فرد نسبت به کاری که به او محول شده است تعهد و ارزشی قائل شود و همچنین بپذیرد که در صورت انجام نگرفتن آن نسبت به اشخاص حقیقی و حقوقی دیگر مسئول است، تلاش می کند که به نحو احسن آن را در زمان مقرر پایان دهد.
از جمله شرایط روانی فردی که بر تاخیر در امور دامن می زند:
در لحظه زندگی کردن: افرادی که فقط حال زندگی خود را نگاه می کنند و تصور و ذهنیتی از آینده آن ندارند در نتیجه برای مدت طولانی برنامه ریزی نمی کنند. همچنین افرادی که در پی گرفتن مزد پاداش در ازای کار خود در آنِ واحد هستند و به فردایی که ممکن است پاداش بیشتری را نیز به همراه داشته باشد فکر نمی کنند.توقع بیش از اندازه از خود و کمال گرایی: اگر در رفتار خویش توقع بیش از توان نسب به خود داشته باشید، به ناچار نمی توانید به موقع به وعده خود وفا کنید. متأسفانه کامل گراها، ستارگان را هدف قرار می دهند ولی جز هوا نصیبشان نمی شود. [۱] قرار نیست یک فرد با تحصیلات سطح پایین پروژه های عظیم علمی را انجام دهد. یک ضرب المثل ایرانی می گوید ” سنگ بزرگ نشانه نزدن است”. انتظار بیش از حد و در مقابل تمایل به بهترین نحو انجام دادن کارها موجب می شود تا در اولین مواجه یا احساس عدم موفقیت برای همیشه توان انجام فعالیت را از خود دریغ کنید.لذت جویی و راحت طلبی: انجام هر فعالیتی که در موفقیت زندگی انسان اثر گذار باشد با دشواری هایی همراه خواهد بود. اما روحیه تنبلی و کاهلی در رسیدن به آن باعث می شود فرد به بهانه های مختلف ” من نمی توانم”، ” برای این کار ساخته نشدم” ،” در حیطه تخصص من نیست” و … خود را از رسیدن به پیشرفت محروم سازد. مانند کسانی که به بهانه مشکل بودن کنکور و هرگز قبول نشدن در آن خود را همیشه از ادامه تحصیل محروم می سازند. این آفت لذت زودگر موجب می شود تا همیشه راحتی را بر همه چیز مقدم بدارید. توجه به این نکته لازم است که در پَس ارتباطات اجتماعی، راحتی های فراوانی نهفته است که شما از ترس یک ناراحتی خیالی و موقت ذهنی، از مزایای آن صرف نظر کرده اید.[۲]سرگرمی های کشنده زمان:در دسترس بودن رسانه ای مختلف، موجب شده تا افراد زمان زیادی را برای آن اختصاص دهند. وقت گذراندن در شبکه های مجازی، تماشای مداوم فیلم و سریال و کارهایی از این دست نیز موجب می شود تا افراد در پرداختن به برنامه های خود ابتدا دچار کمبود زمان و در نهایت موکول به روزهای دیگر کنند که انجام هم نمی شود. دانش آموزان یا دانشجویانی که نوع درس خواندن خود را دقیقه ۹۰ گذاشته اند و در ساعات نزدیک به امتحان می خواهند حجم انبوهی از مطالب را مطالعه و در نهایت هم به خواندنی که فقط نمره ۱۰ برایشان داشته باشد اکتفا می کنند.
اهمال کار از اهمال کاری اش دلگیر می شود
عدم پرداختن به فعالیت های مورد نظر، بار روانی منفی را برای شخص به همراه دارد. انسان ها در ذات به گونه ای هستند که علاقه و تمایل زیادی به پرداختن به کارها در حیطه تخصص یا غیر تخصص شان نشان می دهند اما باز خود آنها هستند که با انتخاب به تعویق انداختن، فشار روانی ناشی از انجام نشدن برخی از امور و حتی در بسیاری از موارد احساس ناتوانی و ضعف را برای خود به ارمغان می آورند . این بیماری مسری در بین همه جوامع و ملت ها با سرعت بالایی در حال تسری یافتن است. آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال نویسندگان کتاب روان شناسی اهمال کاری می نویسند: حدس ما آن است که ۹۵ درصد مردم به این بیماری مبتلا هستند.[۳] تا هنگامی که اهمال کاری به شکل اعتیاد در نیامده، افسردگی ناشی از آن درمان پذیر است. اما هنگامی که اهمال کاری عادت شد و هر روز تکرارشد آنگاه نه تنها درمان آن دشوار که افسردگی ناشی از درست انجام ندادن کار و پایین آمدن عزت نفس در فرد نیز افزایش می یابد.
“مارک کینگول فیلسوف”، تعبیر متفاوتی از اهمال کاری عنوان می کند که : «اهمال غالباً ناشی از این احساس است که کارهای زیادی مانده که بکنیم، و لذا هیچیک از آنها به تنهایی ارزش انجام ندارد…»[۴] در حوزه مدیریت زمان و زندگی قانونی به نام ۲۰/۸۰ یا قانون اصل پارتو وجود دارد که به افتخار بنیانگذار آن ویلفر دو پارتو اقتصاددان ایتالیایی این گونه نامگذاری شده است. براساس این قاعده، بیست درصد از فعالیت های ما، هشتاد درصد در زندگی سوددهی دارد و هشتاد درصد فعالیتهای ما فقط بیست درصد سود دارد، بنابراین ما باید در زندگی خود مدیریت زمان داشته باشیم.
هیچ اهمال کاری رضایت خاطر و آرامش روانی بعد از به تعویق انداختن امور خود ندارد. لذا برای آنکه قانون ۲۰/۸۰ پارتو در زندگی غلبه پیدا نکند که تنها ۲۰ درصد سوددهی از ۸۰ درصد فعالیت ها باشد باید ” از شنبه های بعد”، ” از فردا”، “روز بعد” و… از ادبیات ذهنی و زندگی شما حذف شود. اهمال کار برای درمان خویش پیش از هر چیز باید از عامل تقویت و ماندگار شدن اهمال کاری بپرهیزد؛ یعنی از توجیه کارهای خویش اجتناب کند و توجه داشته باشد که خود را گول نزند سپس مدیریت زمان و زندگی خویش را به دست گیرد.
۱. مدیریت زمان بندی و تعیین وقت معین برای انجام هر کار: از حضرت علی علیه السلام نقل شده است: «کل مؤجل یتعلل بالتسویف»؛ آنان که (در انجام کار) مهلت دارند، در انجام آن کوتاهی می کنند.[۵] اغلب اهمال کاری ها نتیجه اختصاص دادن یک زمان بندی مشخص برای انجام کارهاست. اگر برای پرداختن به امور یک قالب زمانی مشخص نشود و یا مدت طولانی به آن داده شود به عدم انجام آن دامن می زند. فکر کنید باید کارتان را ظرف مدت ۵ دقیقه آینده تحویل دهید، استفاده از طرح پنج دقیقه ای برای این که از ایستا بودن خود در انجام کار جلوگیری کنید، زمان را به اجزای مختلف تقسیم نمایید. به این شکل که، برای شروع هر کار تنها بر مبنای پنج دقیقه وقت در نظر بگیرید و پنج دقیقه پنج دقیقه برای خود برنامه ریزی کنید. کوتاه بودن زمان، به شما کمک می کند تا کار را به انجام رسانید. همچنین در برخی از پروژه ها و کارهایی که تاریخ دار هستند با توجه به توان تان یک تاریخ مشخص را نیز تعیین کنید.
۲. اولویت بندی کارها و تقسیم آنها به بخش های خرد: اشخاص برای خود وظایف گوناگونی را در نظر می گیرند. هرکسی باید بتواند کارهای با اهمیت تر را با اولویت اول انجام دهد. این تقسیم بندی، بی شک شما را مقید خواهد کرد تا به کاری که فوریت بیش تری دارد، بیندیشید. در این مورد، اگر به طور جدی در انجام آن تسریع نکنید، اهمال کاری شما در سایر امور نیز تأثیر خواهد گذاشت.[۶] شکی نیست که در یک زمان هیچ گاه قادر به انجام چندین کار نیستیم، پس باید ارزشمندترین کار را در اولین فرصت ممکن به انجام رسانیم. جز جز کردن کار و تقسیم آن به بخش های خرد و ریزتر موجب می شود تا با وجود حجم بالا و بزرگی کار بتوانید آن را متناسب با توان خود مدیریت به به عرصه انجام برسانید .
پی نوشت ها:
[۱] حسین جلالی، دیدار آشنا، ش ۴، قم، مؤسسه امام خمینی، فروردین و اردیبهشت، ۱۳۷۷، ص ۲۱ .
[۲] آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال، روان شناسی اهمال کاری، تهران، مؤسسه امید، ۱۳۷۵، محمد علی فرجاد، ص۹۹-۹۸
[۳] آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال،همان، ص ۱۱.
[۴] جیمز سوروویاکی، مقاله خویشتن متفرق، ترجمه محمد معماریان، ۱۳۹۶.
[۵] نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حکمت ۲۸۵، ص ۶۹۸.
[۶] آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال، پیشین، ص۳۰.