حمل و استتار
بچهها شب عملیات، تغییراتی در وسایل خود میدادند تا بتوانند خشاب و نارنجک بیشتری بردارند.
مثلاً با استفاده از کش و عبور دادن آن از سوراخهای فانوسقه، نارنجکها و خشاب های اضافی خود را از زیر آن میگذراندند و محکم میکردند تا هنگام دویدن سرو صدا نکند و بین راه هم به زمین نیفتد.
منبع: کتاب خلاقیتها
حمام با آب لولهکشی
در منطقه ماووت حمام نداشتیم. با چند تن از دوستان چالهای حفر کردیم و تانکر کهنهای را روی چاله گذاشتیم و اطراف آن را با پتو پوشاندیم.
از چشمه بوسیله لولههای چادر به تانکر لولهکشی کردیم و حمام ساختیم. برای رفتن به حمام با روشن کردن زیر تانکر آب گرم میشد.
منبع: کتاب خلاقیتها
حمام عمومی
از شایعترین حمامهای ابتکاری بچهها در منطقه، قراردادن بشکه یا پیت خالی ۱۷ کیلویی روغن نباتی روی آتش بود.
چون جداره نازک آن باعث میشد با حرارت کمتر و در زمان کوتاهتری آب جوش آید و حمل و نقل آن نیز راحتتر بود. استفاده از این نوع حمام از غربیترین تا جنوبیترین نقطهی جبهه رایج بود، خصوصاً جاهایی که حمام صحرایی کیلومترها با بچهها فاصله داشت.
منبع: کتاب خلاقیتها
حمله اما محاصره
ماههای آخر جنگ بود که آبادان به محاصرهی نیروهای عراقی درآمد. هیچکس جز فرماندهی از این موضوع خبر نداشت.
دایم میگفتند:« با تجهیزات کامل به خط شوید، امشب میخواهیم به عملیات برویم.» جالب اینکه میگفتند:« حتی پتو و کاسه و بشقاب خودتان را هم بردارید و یک سوزن هم جا نگذارید.» میگفتیم این چه عملیاتی است که این همه تجهیزات میخواهد. جوابی نمیداد. سرانجام بعد از چند شب بیخوابی و آماده باش صددرصد، اتوبوسها آمدند و همه چیز و همه کس را سوار کردند و بار زدند.
وقتی کاملاً از منطقه دور شدیم فرمانده گفت:« ما در محاصرهی عراقیها بودیم و حالا به سمت خاک خودمان عقبنشینی میکنیم.»
منبع: کتاب خلاقیت ها صفحه ۱۱۴