وقتی دو نفر پیمان عشق میبندند و قسم میخورند که روحشان یکی شود ولی در میانه راه یکی پیمان فراموش میکند و با پشت پا زدن به همه قول و قرارها راهش را از همسرش جدا میکند، طوفانی عاطفی شروع میشود که نتیجهاش جز فروپاشی بنیان زندگی نیست.
بیوفایی، زن و مرد نمیشناسد و آن کس که بیاعتقادتر به محبت است در بیوفایی پیشی میگیرد و قلبش را که قرار بود فقط برای یک نفر باشد به همه مشتریان عرضه میکند.
خلاء عاطفی و سایه سنگین سوم شخص
دکتر مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی، میگوید: بروز خیانت در زندگی زناشویی هیچ مشابهتی با این فرآیند در روابط اجتماعی ندارد. در روابط اجتماعی به خاطر پایین آمدن سطح اعتماد ممکن است حوادثی روی دهد که منجر به این ناهنجاری شود به طوری که داد و ستد، روابط دوستی، روابط شغلی و… از جمله روابطی هستند که در معرض خیانت قرار میگیرند. اما در روابط زناشویی مصادیق بارز خیانت از یک نگاه شروع میشود و ممکن است هر زوج خیانت را به نوعی از رفتار ربط بدهند.
حرف زدن بسیار صمیمانه با یک زن یا مرد بیگانه، گرم گرفتن یا درخواست برای موضوع یا موردی از سوی زن یا شوهر میتواند در این بحث بگنجد، اما به طور کلی در فرهنگ اخلاقی و اجتماعی ما خیانت در روابط زناشویی یعنی خروج از چارچوبهای اخلاقی و موازین ارزشی به نحوی که فرد مرتکب چه زن و چه مرد هم از نظر عقیدتی مرتکب تخلف شده و هم از نظر عاطفی ممکن است دیگر قابل اعتماد نباشد.
ابهری با واکاوی ریشه خیانت در زندگی مشترک میگوید: در ریشهیابی بروز این مشکل میتوان گفت کمبودهای زندگی زناشویی احتمال بروز آن را بیشتر میکند یعنی چه از نظر روابط جنسی و چه از نظر ارتباطات عاطفی کلامی وقتی زن یا شوهر احساس خلا میکند و باور دارد که همسرش نمیتواند آن خلا را پر کند، به بیراهه کشیده میشود.
در این میان نقش شخص ثالث از نظر وسوسه و پافشاری در برقراری ارتباط نباید از نظر دور داشته شود، چون مرد یا زن درست در زمانی که به دنبال محبت میگردند، کسی سر راه سبز میشود و درست از همان نقطه ضعف شروع میکند. بنابراین دسیسههای شیطانی او به ثمر مینشیند و رابطه برقرار میشود.
این آسیبشناس ادامه میدهد: از نگاه آسیبشناسی رفتاری، زن و شوهر اولین کسانی هستند که متوجه انحراف و خیانت زوج میشوند، ولی در پارهای از اوقات این پدیده ناخواسته وارد زندگی زناشویی میشود یعنی فرد اصلا باور نمیکند مرتکب چنین عملی شود و فقط به خاطر احساس وابستگی به برقراری ارتباط، آن رابطه را ادامه میدهد.
اما زشتترین حالت خیانت وقتی است که فرد سوم با قصد گسستن روابط عاطفی زوجین وارد عمل میشود و حتی برای از میان برداشتن مانع وجود زن یا شوهر با همدستی همسر خیانتکار دست به خون نیز آلوده میکند. درواقع در این شرایط بحث رقابت نیست، بلکه موضوع خیانت و از میان برداشتن یک انسان است.
این متخصص علوم رفتاری این گونه خیانتها را ناشی از هوسهای شیطانی میداند و میگوید: در مقابل این عده زنها و مردهایی هستند که به هیچ عنوان و در هیچ شرایطی حتی به اندازه یک نگاه حاضر به وارد کردن لطمه به روابط خود نیستند و با وجود همه کمبودها و مشکلات پاکدامنی و صداقت خود را حفظ میکنند و در نهایت از راههای قانونی و شرعی به رابطه خود خاتمه میدهند و پس از آن به فکر تشکیل زندگی دیگری میافتند.
او روی آوردن افراد به خیانت به همسر را ناشی از عوامل متعددی میداند و توضیح میدهد: اصل خیانت در روابط عاطفی و رفتاری به تربیت اول خانواده، باورها، آداب، رسوم و فرهنگ خانوادگی، شرایط گذران دوران قبل از ازدواج و درجه خلوص و ایمان برمیگردد یعنی وقتی دختر یا پسری در خانواده خود خیانت والدین را تجربه میکند و آن را در روابط دوستی پیش از ازدواج هم آزمایش میکند، ممکن است در زندگی مشترک نیز به همان راه کشیده شود.
ابهری ادامه میدهد: با توجه به مطالعات انجام شده در مورد مردان و زنانی که در زندگی زناشویی مرتکب اینگونه خطاها میشوند، درجه ایمان و باورهای عقیدتی به عنوان واکسن ضدخیانت شناخته میشود به طوری که اگر این باورها در فرد کمرنگ باشد، میزان تسلطش بر زندگی و کنترل روابطش در بیرون از خانه ضعیف میشود.
وی به برخی از توجیهات رایج نظیر اینکه همسرم نامرتب و سهلانگار بود اشاره میکند و میگوید: برخی از گفتههای همسرانی که به خیانت روی آوردهاند درست است، یعنی نماد رفتاری بعضی از زوجین در خانه میتواند منجر به پایهریزی انحرافات رفتاری شود. مثلا مردی که با ظاهری نامرتب و بدون توجه به سلیقه و علاقه همسرش هر چه خود میخواهد انجام میدهد یا بانوانی که در خانه وضعی نامرتب و آشفته دارند روابط عاطفیشان دچار تزلزل شود.
البته نباید فراموش کرد که در پارهای از اوقات بعضی از همسران خیانت را به عنوان ابزار انتقام انتخاب میکنند یعنی وقتی متوجه انحراف رفتاری همسر خود میشوند با اینکه قصد این کار را ندارند، براساس تصمیمات شتابزده و غیرمنطقی و با هدف انتقامگیری مرتکب خیانت میشوند.
بیتوجهی به وفاداری
دکتر علی انتظاری، استاد دانشگاه، این موضوع را از زاویه دیگری بررسی میکند و میگوید: ارزشی که میتواند مانع خیانت شود، وفاداری است. یعنی افراد باید باور داشته باشند پیمانی بستهاند و نباید از آن تخطی کنند. اما این ارزش در جامعه ما کمتر مورد توجه قرار گرفته است و کسی روی آن تاکید ندارد، درواقع در جامعه ما به خاطر تفکیک نشدن فرهنگ و شرع، این ذهنیت در مردان ایجاد شده که ازدواج موقت یا مجدد یک امکان شرعی است، یعنی آنها فکر میکنند شرع فرصتی را برای خیانت مهیا کرده و آن را تایید میکند. این درست مثل این است که قانون به ما اجازه بدهد تا انتهای یک جاده برویم، ولی آیا واقعا لزومی دارد که همه افراد تا آخر جاده بروند؟
او با بیان این مقدمه عوامل دخیل در بروز خیانت را برمیشمرد و میگوید: تداخل مرزهای فرهنگ و شرع از علل اصلی خیانت مردان است، ولی تلافی کردن یا وجود توهم خیانت از مهمترین دلایل خیانت زنان محسوب میشود. این در حالی است که خیانت زن میتواند از انجام ندادن وظیفه مردان ناشی شود. مثلا مردی که به خاطر فشار اقتصادی بیشتر به کسب درآمد توجه دارد و محبت کردن به همسر و تامین نیازهای عاطفی او را از یاد میبرد، باعث ایجاد خلا در خانواده میشود که میتواند زمینه بروز خیانت را فراهم کند.
انتظاری در ادامه به بروز خیانت تحت تاثیر جهانی شدن اشاره میکند و توضیح میدهد: جهانی شدن در واقع به معنی غربیشدن است و فرهنگ غرب، لذتگرایی، ظاهرگرایی و زندگی دنیوی را ترویج میکند.
پس در چنین جامعهای افراد لذتهای مادی را بر لذتهای معنوی ترجیح میدهند. همان طور که میبینیم زنان و مردان ما همواره تلاش میکنند تا با شیوههای مختلف خود را زیبا کنند. این در حالی است که گرایشهای التذاذی به جای گرایشهای معنوی روحانی در مردان، مزید بر علت شده و وفاداری را کمرنگ میکند و فرد را به جایی میرساند که براحتی تن به ارتباط با افرادی غیر از همسرش بدهد.
این استاد دانشگاه، تاخیر در سن ازدواج و مایل نبودن به ازدواج و علاقه به داشتن روابط آزادانه را از جمله عوامل زمینهساز خیانت میداند و میگوید: اینکه برای افراد امکان ازدواج به موقع نباشد و ترس از نتیجه ازدواج هم وجود داشته باشد، باعث میشود فرد به ایجاد در رابطه با دیگران بپردازد و در عین حال امکان برقراری ارتباط برای افرادی که یکبار ازدواج کردهاند نیز فراهم شود. در این میان برخی دوست ندارند زیر بار مسوولیت زندگی مشترک بروند پس سعی میکنند خودشان را در اختیار کسانی که وضعیت مالی مناسبی دارند قرار دهند که این افراد هم کسانی نیستند جز افراد متاهلی که صاحب زن و فرزندند.
سلام محبت، خداحافظ خیانت
این جامعهشناس البته در کنار تمام این عوامل به نقش محبت در زندگی زناشویی تاکید ویژهای دارد و میگوید: بعضی از افراد از سردی روابط با همسرشان ناراحتند به همین سبب احساس تعهد نسبت به او نمیکنند. بویژه در مردان اگر چه آنها افرادی تنوعطلب هستند، اما هرگز نمیخواهند زندگیشان صدمه ببیند. پس اگر زن بتواند حس تعلق و تعهد به خانواده و اینکه مرد، زن و بچههایش را دوست داشته باشد را تقویت کند به واسطه تقویت روابط عاطفی احتمال بروز خیانت کم میشود.