بدون تردید قیام مردمی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به عنوان مبداء و سرآغاز انقلاب اسلامی بود که منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد.
خیلیها قیام ۱۵ خرداد را به نوعی مبدا انقلاب اسلامی میدانند رویدادی که با معترضان در قم و ورامین فعالیتهای انقلابی شروع شد و مسیر رو به جلویی برای این رخداد بزرگ اتفاق افتاد، این موضوع و اتفاق مهم تاریخی در ادبیات بسیار کم منکعس شد و پرداخت به آن خیلی محدود به دیگر اتفاقات شد.
این را باید در نظر داشته باشیم که پدیدههای تاریخی در زمان خود به دلیل زمینهها و ابعاد متعدد که دارند و به دلیل وجود جریانهای فکری و سیاسی متعددی گاها ناشناخته میمانند و به درستی تحلیل نمیشوند مثلا بخشهایی از آن رخداد نادیده گرفته میشوند یا با جهتگیریهای سیاسی اجتماعی مسیرش و هدفش تغییر میکند و هسته اصلی فراموش میشود.
نتایج، آثار و پیامدهای قیام ۱۵ خرداد ۴۲
راز ماندگاری پانزده خرداد در این است که به عنوان نقطه عزیمت و سرمنشاء بسیاری از تحولات ایران به شمار میآید. گرچه خود نیز با توجه به کارکردهای علما و گروههای دینی در دهههای گذشته میباشد. به عبارت دیگر پانزده خرداد ثمره تلاشهای گذشتگان بود و خود نیز نقطه عطفی در مبارزات سیاسی و دینی انقلاب اسلامی میباشد. بنابراین، عمدهترین نتایج، آثار و پیامد قیام ۱۵ خرداد ۴۲ را میتوان به شرح ذیل برشمرد:
- ۱- مردمی و خودجوش بودن قیام؛ در شرایطیکه بنا به شواهد و قرائن، در آستانه قیام ۱۵ خرداد گروهها و احزاب فعالسیاسی در انفعال و بلاتکلیفی به سر میبردند، مردم از اقشار گوناگون بهطور خودجوش به صحنه آمدند و با فداکاری و ایثارگری بینظیر نظام شاهنشاهی را به مبارزه طلبیدند.
۲- رهبری منحصر به فرد و بینظیر امام خمینی؛ امام خمینی از جمله رهبرانی است که دارای شخصیتی ممتاز و دارای ابعاد مختلف فکری میباشد. تسلط کم نظیر در شناخت مکتبهای فلسفی شرق و غرب به ویژه عرفان، مرجعیت او، صراحت بیباکانه، قدرت کمنظیر در جذب مخاطب، چهره ناآرام، مبارز و قاطع، داشتن بیان و لهجه عادی و مردمی از جمله ویژگیهای این بزرگ مرد مبارزه بوده است. با چنین خلق و خوی و توانائی های بود که امام خمینی (ره) در صحنه سیاست ایران ظهور کرد و مرشد و مراد مردم خود شد. تهور تردید ناپذیر امامخمینی در ابراز سخنان هیجانزا و بهمیدان مبارزه طلبیدن مقام «قدر قدرت شاهی» سبب شد که مهر تائید «رهبریت» ایشان توسط گروههای مخالف شاه در کارنامه زندگیشان نقش بندد.
۳- مطرح شدن اسلام به عنوان یک مکتب مبارزه در این قیام؛ مردم با الهام گرفتن از الگوهای اسلامی دست به مبارزه با نظام مستبد و طاغوت زدند. وقوع قیام در ماه محرم و به ویژه روز عاشورا، تشبیه شاه به یزید، رهبری روحانیت و مشارکتگسترده گروههای مذهبی در این قیام همگی نشان از اسلامی بودن مبارزه دارند.
۴- مبارزه همزمان علیه استبداد داخلی و استکبار خارجی؛ در نهضتهای قبل از ۱۵خرداد ۴۲ همواره یک جنبه مبارزات نادیده گرفته میشد. به علت نادیده گرفتن یک بعد مبارزه نهضتهای مشروطه و ملی شدن صنعت نفت شکست خوردند. نهضت مشروطه استبداد داخلی را از بین برد، ولی از آنجائیکه مبارزه با استکبار نادیده گرفته شد، استبداد دوباره بازگردانده شد. در نهضت ملیشدن صنعت نفت استکبار انگلیس شکست داده شد، ولی در نهایت پایگاه استبداد به محلی برای سرنگونی دولت ملی تبدیل شد. امام خمینی به درستی واقف بود نهضت زمانی موفق خواهد بود که همزمان علیه استکبار و استبداد مبارزه کند. به همین دلیل است که امام هم به شاه حمله میکند و هم به رژیم صهیونیستی. ایشان با این استراتژی نشان میدهد که استبداد و استکبار دو روی یک سکه هستند که این وضعیت ناگوار را برای مردم ایران به وجود آوردهاند؛ لذا اگر از یکی از طرفین غافل باشیم موفق نخواهیم شد. فرایند مبارزه همزمان در دو جبهه در پیروزی انقلاب اسلامی به سرنگونی نظام شاهنشاهی منجر شد و در تصرف سفارت آمریکا (لانه جاسوسی) به خشکانیدن ریشه استکبار انجامید.
۵- رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی و مبارزه با شخص اول مملکت؛ امام خمینی بهدرستی ریشه مشکلات را وجود شاه در رأس حکومت میدانست؛ بنابراین برخلاف دیگران که فقط به نهادهای فرودست و از جمله دولت انتقاد میکردند، ایشان نوک حملات را متوجه شاه کرد و بدین ترتیب راه را برای سرنگونی نظام شاهنشاهی باز کرد. از این رو، قیام ۱۵ خرداد چهره مزورانه و منافقانه شاه را افشا و ماهیت رژیم وی را برای مردم روشن ساخت.
در نهایت اینکه، قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ هر چند به ظاهر یک یا چند روز طول کشید، ولی به دلیل انگیزههای الهی که داشت، به عنوان مبداء انقلاب اسلامی و منشاء تحولات وسیع داخلی و بینالمللی شد به گونهای که امام خمینی (ره) در تاریخ ۱/ ۶/ ۱۳۴۹ فرمودند:”۱۵ خرداد از خاطرهها محو نخواهد شد و باید در سالروز آن، هر چه بیشتر آن را زنده نگه داشت، پانزده خرداد که مصادف با دوازدهم محرم بود؛ سند زنده مخالفت شجاعانۀ ملت ایران در مقابل استبداد عمال اجانب و استعمار چپ و راست بود. ” (صحیفه نور، ۱۳۸۱: ۹۸۸)