گفتارهایی از حضرت آیتالله بهجت(ره)
هندوها و بتپرستها الیماشاءالله نذورات میآورند برای سیدالشهدا(ع) و میدهند به کسانی که عزاداری میکنند و دهه میگیرند و دسته میآورند و… . الیماشاءالله شکر یا پول میآورند که اینها شربت درست بکنند و صرف اینطور کارها بکنند.
گفتند: یک بتپرستی بوده در دهه عاشورا، نمیدانم یا نذری داشته یا چه داشته که باید در این دهه، عزادارهای سیدالشهدا(ع) را مثلاً مهمانی بکند؛ البته یک طبقهای [از خانه] را منحصر میکرد برای مسلمانها و میگفت هرطور که خودتان اطعام میکنید و میشویید و هرکاری میکنید، این طبقه تماماً دست شما. شما اطعام بکنید. این هم پول، دیگر با ما کار نداشته باشید. ما هم با شما کار نداریم. ظاهراً صدهزار روپیه در هر سال خرج این مطلب میکرد. رفقایش در یک سال گفتند: این پول زیاد است، این را مثلاً نصف کن. این صدهزار روپیه در آن زمان زیاد بوده است.
این شخص در تردید این مطلب که اینها میگویند نصف کن بود که رفت برای افتتاح کارخانهای که درست میکرده است. همینکه داشته تماشا میکرده، قبایش یا لباسش، به چرخی که برای کار آورده بودند، گیر میکند و داخل آن آهنها میرود که دیگر بهحسب ظاهر کار از کار گذشته بود. اطرافیان میبینند، گویا کسی این را گرفت و از داخل کارخانه بیرون انداخت؛ افتاد بیرون. وقتی به او رسیدند، بیحال بود. بعد که به حال آمد، گفت: دویستهزار روپیه! گفتند: چه شده؟! گفت: من رفته بودم داخل چرخ، یک کسی آمد من را گرفت و از آنجا انداخت بیرون. گفتم: آقا! تو کی هستی؟ گفت «من همانی هستم که صدهزار روپیه برای عزاداری من پول خرج میکنی.» از وقتی به شعور آمدم، داد زدم که دویست هزار روپیه باید خرج کنم. آنها میگفتند نصف بکن، این میگفت دویستهزار روپیه.
بالأخره، شکی نیست در این کرامات؛ البته یقین هم داریم به اینکه بتپرست هم باشد [با چنین کارهایی] یک تخفیفی، یک توفیقی به اینکه مسلمان بشود، وجود خواهد داشت. اگر مسلمان نشد، بلاکلام تخفیفی در عذاب میشود. نمیشود بگوییم که همه اینهایی که در جهنم هستند، در یک مرتبه هستند. بلاکلام اهل طاغوتی داریم، طبقاتی داریم. بعضی از بعضی دیگر متنفرند. خدا میداند چه تنفری دارند [از طبقات پایینتر بهطوری که هرکسی میگوید] خدا نکند بروم پهلوی آن دیگری. عذاب خودشان در آن طبقه، رحمت است نسبت به عذاب آن طبقه پایینتر.