روزی نجاری همراه دستیار خود ، در جستجوی مصالح کار به شهری سفر کردند . در طول راه درخت قوی جثه ای دیدند ، به طوری که اگر پنج مرد دست خود رابه یکدیگر می دادند تا آن را در آغوش بگیرند ، نمی توانستند و ارتفاع آن به قدری بلند بود که به ابرها می رسید.
استاد نجار گفت : بهتر است وقت خود را برای بریدن این درخت صرف نکنیم ، زیرا اگر با آن کشتی بسازیم به خاطر تنه ی سنگین آن غرق خواهد شد. اگر بخواهیم سقف ساختمان بسازیم دیواره های آن باید به شکل عجیبی محکم باشند .
آن ها به راه خود ادامه دادند تا این که یکی از همراهان گفت : درخت به این عظمت به هیچ دردی نمی خورد . استاد گفت : شما اشتباه فکر می کنید ، او رشد می کند و به زندگی خود ادامه می دهد ، اگر مانند درختان دیگر بود تا به حال او را بریده بودند . فقط به خاطر این که با دیگران تفاوت داشته ، با شهامت برای زمانی طولانی ،سر جای خود باقی خواهد ماند .
در جستجوی تفاوت ها
- مهر ۵, ۱۳۹۲
- ۰۰:۰۰
- No Comments
- تعداد بازدید 142 نفر
- برچسب ها : اتاق مطالعه, بریدن, جثه, داستان ها و حکمت ها, دانستنی ها, درختان, عاشقانه و عالمانه, نجار