در سوره کریمه قمر آیات ۱ و ۲ («اقتربت الساعه و انشق القمر؛ قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت» و بعد: «و ان یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحر مستمر؛ و اگر معجزه ای ببینند، روی برگردانند و گویند: سحری دائمی است») از اول تا آخر این سوره یک روح خاص دارد که همه مطالب برای توضیح آن روح است. آن روح را این جمله ای که مکرر در این سوره مبارکه آمده است بیان می کند: «فکیف کان عذابی و نذر، پس چگونه بود عذاب من و هشدارهای من ؟» (آیه ۲۱). رابطه ای است میان انذار یعنی اتمام حجت و ابلاغ دعوت از یک طرف و سرپیچی و تمرد و انکار و نزول عذاب الهی از طرف دیگر و برای اینکه معلوم باشد که این صرفا امری مربوط به گذشته نیست، شامل آینده هم می شود، با لحنی ملایم و آرام بر خلاف آن لحن شدید و تند در سایر آیات (آیات ۱۷،۲۲،۳۲،۴۰) می فرماید: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر؛ ما قرآن کریم را هم سهل و آسان قرار دادیم برای تذکر و تنبه، آیا متنبهی پیدا می شود؟». بعد از آن جمله «فکیف کان عذابی و نذر» در آن داستان حضرت نوح، بلافاصله فرمود: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» بعد بار دیگر بعد از جمله «فکیف کان عذابی و نذر» در قصه عاد فرمود: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» (آیه ۱۷ ).
اینها که ذکر می شود در واقع می خواهد به امت اسلام بفرماید که قرآن هم به دلیل اینکه ذکر الهی و انذار الهی و ابلاغ الهی است، تمرد مردم و بی اعتنایی به او عواقب وخیمی دارد یعنی ضمنا اعلام خطر به امت اسلام هم هست و از خود همین آیه و آیه ای که بعد داریم: «سیهزم الجمع و یولون الدبر؛ زودا که این جمع درهم شکسته شود و پشت کرده بگریزند» (آیه ۴۵) که پیغمبر اکرم این آیه را درباره بدریها قرائت می فرمود، فهمیده می شود که اینکه یک عذاب نازل بشود ضرورت ندارد که به آن صورتهای شدید باشد که بادی بیاید و شهری را زیر و رو کند، انواعی از بدبختیها را می توان ” عذاب ” نامید یعنی واقعا عذاب است، این «فکیف کان عذابی و نذر» فرعی یا جزئی از یک اصل کلی تر و عمومی تر است که قرآن کریم راجع به نعمتها می فرماید که اگر ما نعمتی برای بشر می فرستیم بشر تا هر اندازه شاکر و حق شناس و قدردان آن نعمت باشد، خدا آن نعمت را افزایش می دهد و به هر اندازه که کفران نعمت کند آن نعمت که زایل می شود هیچ، به جای آن نقمت می نشیند و این قاعده ای است کلی، شامل همه نعمتها می شود و در رأس آنها و از همه مهمتر نعمت ارشاد و هدایت و ابلاغ دعوت. اگر این نعمت، قدردانی و حق شناسی بشود خداوند موجبات بهره مند شدن از آن را بهتر برای مردم فراهم می کند و اگر نسبت به این نعمت حق ناشناسی بشود عذاب الهی در این مورد شدیدتر است چون خود نعمت، نعمت بزرگتری است.