یکی از نواقص بزرگ و جبران ناپذیر انسان که گاه به صورت یک غریزه نفسانی بروز میکند و وجدان خیر اندیش و آگاه را به زنجیر میکشد و انسان را از رسیدن به آمال و آرزوهای حقیقی زندگی باز میدارد، “حسد” یا بدخواهی است، شخص حسود نمیتواند کسی را در آغوش آسایش مشاهده کند و همواره از دیدن نعمت دیگران، در خود احساس فشار و سنگینی میکند. به قول سقراط: “شخص بوالهوس و حسود، از چاقی دیگران لاغر میشود!”
معنای حسد وغبطه
“حسد” که در فارسی از آن تعبیر به “رشک” میکنیم، به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن نعمتهای دیگران متمرکز میشود، نه این که آن سرمایه و نعمت حتماً به او منتقل گردد. [۱]
البته، گاهی افراد کم اطلاع صفت خوب غبطه را با حسد اشتباه میکنند; در حالی که غبطه عبارت است از: تمنّا و خواستن نعمتی که در دیگری است برای خود، بدون این که آرزوی از بین رفتن آن را در دیگری داشته باشیم. [۲]
می دانیم که حسد از بیماریهای مهم روانی است و بیماریهای روانی را باید از دو راه علمی و عملی و یا به اصطلاح نظری و عملی درمان نمود.
درمان عملی یا نظری
اولین راه مبارزه با این مرض روانی، آگاه کردن انسان از ضررهای فردی، اجتماعی، دنیوی و آخرتی آن است.
ضررهای دنیوی و فردی حسد
فرد حسود همیشه دردمند است و خود را در عذاب و شکنجه میبیند، او دایما غمگین و اندوهناک است; چون همیشه از دیدن کسانی که دارای نعمت هستند و بهرهای از زندگی مادی و معنوی دارند، رنج میبرد و خود را با غم، اندوه، محرومیت و بیچارگی گرفتار میسازد.
در روایات اسلامی آمده است که سرچشمه بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی حسد است. حسد اثرات نامطلوبی بر روی جسم و سلامت انسان میگذارد. افراد حسود معمولاً افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن، غالباً ناراحت و بیمارند; امروز این حقیقت ثابت شده که بیماریهای جسمی در بسیاری از موارد، عامل روانی دارند. در طبّ امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای “روان تنی” دیده میشود که به این قسمت از بیماریها اختصاص دارند.
علی (علیه السلام) در موارد متعددی به زیانهای جسمانی حسد اشاره نمودهاند و فرمودهاند: “جای شگفت است که حسودان از سلامت تن خود غافلند.”[۳]
و در حدیثی دیگر فرمودند: “تندرستی بدن از کمی حسادت است.”[۴]
و نیز از آن حضرت میخوانیم که: “دروغگو مردانگی ندارد و حسود ناآرام است.”[۵]
در جای دیگر، مضرات روانی آن را گوشزد میکند و میفرماید: “بترسید از حسد، زیرا روح انسان را معیوب میسازد و آن را میگدازد.”[۶]
امام خمینی (ره) در این رابطه میفرماید: “… آن کس که حسد میورزد و زایل شدن نعمت غیر را آرزو میکند و کینه صاحب نعمت را در دل دارد، بداند که ایمان ندارد، چون باید بداند که حق تعالی از روی صلاح تام این نعمت را نصیب او کرده و دست فهم ما از آن کوتاه است. و بداند علاوه بر این که ایمان ندارد، عدل الهی را نیز قبول ندارد…. چون ایمان به عدل با حسادت منافات دارد. تو اگر او را عادل می دانی، تقسیم او را هم عادلانه بدان. چنان چه در حدیث شریف فرمود که حق تعالی میفرماید: “حسود رو گردان است از قسمتهایی که بین بندگانم کردهام، و از نعمتهای من غضبناک است.”[۷]
پس ما نباید بگذاریم تا روح ما زندگی را بر اثر حسادت بر خود تلخ و ناگوار سازد، و بدانیم که حسادت جلوی تکامل روح ما را میگیرد و ما را از هدفهای عالی باز میدارد; به جای آن باید همیشه صفات و مزایای برجسته انسانی را آرزو کنیم; زیرا داشتن آرزوهای دلپذیر و شایسته و تلاش در تغییر افکار، نتیجه بخش خواهد بود و عاقبت روزی انسان را به هدفها و آمال نیک و پسندیده خود خواهد رساند. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) میفرمایند: “آرزوی خصایص و صفات نیک و پسندیده و شیرین کامیها و خاطرات بزرگ کنید که پاداش عظیم و نتیجه بزرگی عاید شما خواهد شد.”[۸]
ضررهای اجتماعی حسد
حسد سرچشمه بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله این که:
۱ ـ حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کار ببرد، در مسیر نابودی و ویران کردن آن چه هست صرف میکند; از این رو، هم سرمایههای وجودی خود را از بین میبرد و هم سرمایههای اجتماعی را.
۲ ـ حسد، انگیزه قسمتی از جنایات دنیا است; اگر عوامل و علل اصلی قتلها، دزدیها، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از حسد سرچشمه میگیرد، مثلاً قرآن مجید میفرماید: “نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شد، به خاطر حسد بود.”[۹]
شاید به خاطر همین است که حسد را به شرارهای از آتش تشبیه کردهاند که میتواند موجودیت حسود و یا جامعهای را که در آن زندگی میکند به خطر اندازد.
یکی از دانشمندان میگوید: حسد و بدخواهی از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزله موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید.
جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل میدهند، جوامعی عقب افتاده هستند; زیرا همان طور که گفتیم حسود همیشه میکوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است. [۱۰]
ضررهای معنوی حسد
از نظر معنوی حسد نشانه کمبود شخصیت، نادانی، کوتاه فکری و نقص ایمان است، زیرا حسود در واقع خود را ناتوانتر از آن میبیند که به مقام محسود و بالاتر از آن برسد. لذا سعی میکند محسود را به عقب برگرداند، به علاوه، او عملاً نسبت به حکمت خداوند که بخشنده اصلی این نعمتها است معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد! لذا در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) میخوانیم: “حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کور دلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه میگیرد، و این دو (کور دلی و ایراد بر بخشش خدا) دو بال کفر هستند; به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاویدانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهایی نمییابد.”[۱۱]
حال اگر انسان از روی بصیرت و تأمل و اندیشه و توجه، به ضررهایی که درباره حسادت بیان شد، ایمان و اذعان پیدا کرد، ناگزیر باید از این صفت رذیله دوری کند و بداند که هرگاه نعمت و موهبتی به انسانی رسید، مانند دانش و فضیلت یا هر رفتار و کردار خوب دیگر، نمیتوان آن را با حسادت از بین برد، بلکه شایسته است که شخص حسود خود را سرزنش کند، زیرا دیگران کوشیدهاند و او نشسته، آنان تلاش و مجاهدت کردهاند و او سستی و تنبلی اختیار نموده و بالاخره، آنان شبها تا به صبح بیدار بوده و به دنبال کسب فضایل و کمالات رفتهاند، ولی او خوابیده و از کاروان نیکان عقب افتاده است.
درمان عملی حسد
۱ ـ خویشتن را موظف بدارد تا بر خلاف آنچه حسد او را به سوی آن میکشاند رفتار کند; مثلاً وقتی حسد، انسان را نسبت به دیگران وادار به بدگویی میکند، باید زبان را وادار کند تا درباره او به ذکر خیر بپردازد، خوبیهای او را برای خود و دیگران بازگو کند، صفات جمیله او را خاطر نشان سازد و تا آن جا که میتواند از او تعریف و تمجید نماید.
۲ ـ اگر حسد انسان را به تکبر و خود پسندی وادار میکند. نسبت به مردم متواضع و فروتن باشد.
۳ ـ موقعی که حسد، انسان را به محروم ساختن نعمت از دیگران بر میانگیزد، به فرد مورد حسد احسان کرده و به او نعمت عطا کند. لااقل به نفس خویش بفهماند که این شخص هم بنده خدا است و شاید خداوند به او نظر لطف دارد که به او نعمت عطا کرده است. [۱۲]
۴ ـ گاهی عامل حسادت، مربوط به عدم مراعات کردن عدالت بین فرزندان در محیط زندگی است. مثلاً والدین نسبت به بعضی از فرزندان مهر و نوازش بیشتری دارند و دیگری را از این عواطف محروم میکنند و این خود باعث عقده حقارت و باعث پیدایش حسد در کودکان میگردد.
برای پیشگیری و آلوده نشدن اطفال به حسد و رذالت باید از هر گونه بی عدالتی نسبت به آنان پرهیز نمود و بین آنان مساوات برقرار کرد. همان طور که پیامبر اکرم (علیه السلام) فرمودند: “در کار بخشش میان فرزندان خویش عدل و مساوات را کاملاً مراعات کنید.”[۱۳]
۵ ـ شخص مبتلا به حسد باید قدری فکر کند که آیا حسد ورزیدن نسبت به دیگران میتواند، آن نعمت را از دیگران بگیرد، در حالی که خداوند آن چه را برای کس مقدّر فرموده به او خواهد بخشید.
نتیجه همه این کارها آن خواهد بود که انسان به حقایق پی ببرد و نسبت به مردم مخالفتی نداشته باشد، ریشه حسد در دل او کاملاً خشک گردیده و سرانجام، از درد و رنجی که به واسطه حسادت در وجود او رخنه کرده، رهایی یابد.
پی نوشتها:
[۱]. مکارم شیرازی، ناصر و (دیگران)، تفسیر نمونه، ج ۳ ص ۴۲۳.
[۲]. سلطانی، غلامرضا، تکامل در پرتور اخلاق، ج ۱، ص ۹۵.
[۳]. قال علی (علیه السلام): “اَلْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الحُسّاد عن سَلامَه الاَجْساد.” مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۷۳، ص ۲۵۶.
[۴]. و قال علی (علیه السلام): “صِحَهُ الجَسَدِ مِنْ قِلَهِ الحسد.” همان، ص ۲۵۶.
[۵]. وقال علی (علیه السلام): “لامُرّوهَ لِکذُوب ولا راحَهَ لِحَسُود.” همان، ص ۲۵۶.
[۶]. قال علی (علیه السلام): “اِحْذَروُا مِنَ الْحَسَدِ فَاِنَّهُ یزری النَفْسِ.” آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ص ۱۴۱.
[۷]. موسوی الخمینی، روح الله، چهل حدیث، ص ۱۱۲.
[۸]. قال علی (علیه السلام): “تَنافَسُوا فِی الاَخْلاق الرَغیبَهَ والاحلامَ العظیمَهَ وَالاَخْطار الجَلیلهء یعظم لکم الجزاء.” آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ص ۳۵۵.
[۹]. قال الله: “فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ اخیهِ فَقَتَلَهُ فَاَصْبَحَ مِنَ الخاسرین” مائده، ۳۰.
(نفس اماره او را وادار به کشتن برادرش کرد و او را کشت، و از زیانکاران گردید.”
[۱۰]. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۴۲۳.
[۱۱]. قال الصادق (علیه السلام): “الحَسَدَ اَصْلُهُ مِنْ عمی القَلْبِ والحُجُودُ لِفَضْلِ الله تَعالی وهما جناحان لِلْکفْرِ وبِالْحَسَدِ وقع بن آدم فی حَسْرَهِ الاَبَدِ وَهَلَک مَهْلَکاً لا ینجو مِنْه ابداً.” نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۷.
[۱۲]. موسوی الخمینی، روح الله، چهل حدیث، ص ۱۱۳.
[۱۳]. قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): “ساوُوا بَینَ اَوْلادِکمْ فی الْعَطیهِ.” نهج الفصاحه، ص ۳۶۶.