یکی از علل ناله و فغان اولیاء الهی این است که نکند عمل آن ها برای غیر خدا هم باشد. آنها به قدری در این راه وسواس به خرج می دهند که از تعریف و تمجید و اعمال بسیار خوب خود وحشت دارند. نگرانند که ولو به لحظه ای عمل آن ها، عندالله تبارک و تعالی و نزد ملائکه الهی، بوی ریا دهد. ریا به معنای رؤیت عمل و به رخ کشاندن عمل، برای غیر از خدا است. اولیاء الهی می ترسند از این که ظاهر آن ها نزد خدا خوب، امّا باطن آن ها، یک باطن خبیث باشد.
لذا دائم در اضطرابند از این که نکند عمل آن ها ولو به لحظه ای بوی غیر خدا بدهد. لذا همیشه باطن اولیاء خدا برتر از ظاهرشان است. در خلوتگاه چنان با پروردگار نجوا می کنند که به قول آن عارف بزرگوار سیّد هاشم حدّاد ناخودآگاه جلب ملک می کنند.
وقتی آیت الله قاضی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) به ملّا حسینقلی همدانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، استاد بزرگوارشان، عرضه می دارند: آقا جان! چه کنیم که ریا در عمل ما نباشد؟ می فرمایند: هر موقع در خلوت رفتی و با خدای خود شروع به مناجات کردی، فغان کن، فریاد بزن بگو: خدا! عاجزانه از تو می خواهم باطنم را افضل از ظاهرم قرار دهی. لذا دعای اولیاء و مردان خدا در خلوت همین است.
دعای آنها همین روایت شریف حضرت باقرالعلوم، امام محمّد باقر(علیه السلام) است که فرمودند: «مَنْ کَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِیزَانُهُ» آن کس که ظاهرش بهتر و ارجح از باطنش باشد، صد در صد نتیجه اش این است: «خَفَّ مِیزَانُهُ» ترازوی اعمال او سبک است. حضرت نمی فرمایند: این ها عملی ندارند، ظاهرشان خوب نیست. نمی فرمایند: باطنشان خراب است، بلکه می فرمایند: ظاهر نسبت به باطن برتر باشد؛ یعنی در باطنشان هم خوبی و نیکی هست؛ امّا اگر ظاهر برتر از باطن بود، «خَفَّ مِیزَانُهُ». لذا اولیاء می ترسند. سرّ آنچه که اولیاء خدا در خلوت بیان می کنند برای این است که این یک نوع بیماری است.
روح انسان هم دچار سرطان می شود
مولی الموالی(علیه السلام) می فرمایند: «الْمُرَائِی ظَاهِرُهُ جَمِیلٌ وَ بَاطِنُهُ عَلِیلٌ»، آن که اهل ریا شد، ظاهرش زیباست امّا وای چه باطن مریضی دارد. کدام مریضی بدتر از مریضی روحی؟ به حاج شیخ جعفر مجتهدی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفتند: شما این همه به بیماری، رنج و مصیبت گرفتار شده اید، آیا به پروردگار عالم شکوه کرده اید؟ ایشان با کمال تعجّب فرمودند: بله شکوه کردم، منتها از مریضی درونی خودم شکوه کردم، فرموده بودند: اگر تمام عمرم لحظه به لحظه در بستر باشم و تمام بیماری های ناشناخته به سمت من آیند، اما به من تضمین بدهند که تو مریضی روحی نمی گیری، به خدا قسم تمام بیماری ها را می پذیرم؛ چون مریضی روحی و مریضی باطن دردآور است.
اولیاء خدا مریضی های روحی را به خوره یعنی همان سرطان مثال زده اند که به جان انسان می افتد. گاه کسی از سرطان خود خبر ندارد، مدّتی وجودش را سرطان می گیرد و آن قدر پیش می رود که می گویند: فلانی بیماری لاعلاج سرطان گرفته. دکترها به او می گویند: سه یا شش ماه دیگر باقی است. اولیاء خدا می گویند: مَثَل ریا همان بیماری خوره است که به جان انسان می افتد و او را آرام آرام می برد، یک موقعی بلند می شود که می بیند دیگر روح طیّب، پاک و الهی ندارد و خباثت وجودش را گرفته است.
اولیاء از این می ترسند. آن چیزی که بناست پرواز کند، به اعلی علییّن برود و مشمول «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» شود، روح انسان است. اگر جسم چند صباحی هم مریض باشد، موقعی که انسان جان به جان آفرین تسلیم می کند همه دردها و همه گرفتاری های جسمی از بین می رود. وقتی انسان با این روح بیمار رفت، معلوم است کجا می رود! برای همین اولیاء می ترسند. آن عملی که بیشتر از همه روح را بیمار می کند و بیماری اش هم محسوس نیست، ریا است. شخص ریاکار خودش هم خبر ندارد، ظاهرش ظاهر خوبی است، امّا وامصیبت که باطن به خرابی رفته است.
روح هایی که بیش از همه عذاب می کشند!
سیّد جمال الدّین گلپایگانی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن آیت حق و عارف بزرگوار نکته بسیار عالی را بیان می فرمایند: من دو نوع روح را دیدم که در عذاب فریاد میزنند:
۱- گروهی که در دنیا کافر بودند، همه چیز را انکار می کردند و به تمسخر گرفته بودند.
۲- دومین گروه که بیشتر از همه مذنبین فریاد می زدند و عاجزانه از پروردگار عالم می خواستند که آنها را برگرداند، اهل ریا بودند. چون ریا روح را به فرمایش مولی الموالی(صلوات اللّه و سلامه علیه) علیل می کند، انسان را ذلیل و خوار می کند. لذا انسان باید خیلی مواظب باشد.
زشت ترین چیز نزد معصومین چیست؟
می دانید زشت ترین چیزها نزد حضرات معصومین(علیهم السلام) و اولیاء خدا چیست؟ وجود مقدّس امیرالمؤمنین، اسد الله الغالب، علی بن ابی طالب(علیه السلام) می فرمایند: «مَا أَقْبَحَ بِالْإِنْسَانِ بَاطِناً عَلِیلًا وَ ظَاهِراً جَمِیلًا»؛ چه زشت است که آدمی باطنی مریض و علیل داشته باشد امّا ظاهرش جمیل و نیکو باشد. خیلی دردناک است! انسان باید این روایت را در قلبش حک و دائم برای خود تکرار کند. زشت ترین مسئله این است که انسان باطنش خراب باشد. خیلی باید مواظب بود.
نشانه عاقبت به خیری
اگر آن لحظات آخر باطن خودت را دیدی یا یک طوری الآن به تو تضمین دادند و فهمیدی باطنت برتر از ظاهرت است، بدان عاقبت به خیری. چه کسانی عاقبت به خیر هستند؟ آن ها که باطنشان برتر از ظاهرشان است. آن ها که لطف خدا و محبّت خدا شامل حالشان بشود و باطن خود را ببینند.
بنابراین تا یقین پیدا نکردی، باطنت برتر از ظاهرت است و تا باطنت را به تو نشان ندادند، هیچ گاه مطمئن نباش که تو عاقبت به خیری. چه کسی می تواند اعلام کند من عاقبت به خیرم ولو به این که هر شب اهل تهجّد باشد که توفیق شب خیزی برای همه نیست؟ نقل است که آیت الله العظمی بروجردی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گریه می کردند. گفتند: آقا! شما چرا گریه می کنید؟ شما که این همه بزرگان و مجتهد پرورش دادید؛ فرمودند: تا ندانم که دینم را می توانم سالم از این دنیا ببرم، نمی توانم بگویم عاقبت به خیرم.
ریای پنهان
ابوالعرفاء، آیت الله العظمی ادیب(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: ای بسا ریای خفیّه این باشد که در درون خود، سیر اعمال خود را داشته باشی. به هیچ کس هم نگویی، امّا همین که در ذهنت بگذرد من فلان کار را کردم، همین عامل ریا می شود؛ چون این ریای خفیّه در درون، یک موقعی ریای بیرونی می شود؛ چون ریا رؤیت عمل است، رؤیت عمل برای خودت هم نباید باشد. در باب اخلاص گفتیم که اگر عمل برای خدا است، مگر می شود انسان در درون خودش آن عمل را مرور کند و کیف کند که من این عمل را انجام دادم، ولو به کسی هم نگوید! اگر برای خداست، دیگر دیده نمی شود، اوج گرفت، پرواز کرد، رفت به سوی پروردگار عالم.
خودمان را به حصن حصین نزدیک کنیم
حتماً انسان باید خودش را به حصن حصین نزدیک کند و کدام حصن حصینی برتر از مولا و آقامان، سیّد، صاحب و سالارمان حضرت حجّت ابن الحسن المهدی(صلوات اللّه و سلامه علیه)؟! با آقا حرف بزنید، این صحبت با آقا اثر دارد. با یک دقیقه شروع کن، با آقا حرف بزن، بگو: آقا! اگر رهایم کنی نفس امّاره میبرد. اگر رها کنی همه شیاطینی که منتظرند من را می برند. آقاجان! شما قرآن ناطقید، قرآن صامت میفرماید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» ما گداییم، ردمان نکن، پناهمان بده. آقا! دست گدا را بگیر .