کار و اشتغال زنان از ابعاد مختلفی مورد توجه اسلام بوده است در زیر به برخی از این موارد اشاره می کنیم:
۱. حکم اسلام
در نظام حیات اسلامی بار تأمین معاش و زندگی بر دوش مردان است و زنان در این زمینه مسؤولیتی ندارند. این بخاطر رأفت اسلامی است که زن بتناسب جنبه های روانی و عاطفی در کاری انجام وظیفه کند که امکان آن برایش موجود باشد.
اسلام در رعایت حال زنان حتی فرمود که پدر می تواند پسر خود را جبراً به کاری درآمد زا مشغول نماید تا او تهیه معیشت کند ولی چنین جبری درباره دختران روا نیست. او دارای طبعی ظریف و روحی حساس است و عادلانه نیست کارهای مردانه که سفت و سخت و خشنند بر آن ها بار شود.
زن نه در خانه پدر و نه در خانه شوهر ناگزیر به کار و تلاش برای تأمین معیشت نیست، اجباری ندارد که در محیط خشن و توأم با سر و صدای کارخانه ها و یا در عمق معادن و زیر زمین ها به تحمل صدمات و مشقات بپردازد. و نان برای اعضاء خانه فراهم کند. این امر بویژه در ایام عادت ماهانه و در دوران حمل و شیر دهی ستم عظیمی برای زن به حساب می آید. پس چه بهتر که او به کار لطیف و ظریف خود بپردازد و شوهر او به تأمین معیشت و تحمل بار نفقه اش اقدام کند.
۲. وظیفه اساسی زن:
آن چه اسلام خواستار آن است این که زن زندگی ساز و هنرمند باشد. هم عامل آرامش و سکون باشد و هم بهشت را زیر قدم خود داشته باشد. اولی را در سایه خوب شوهرداری و دومی را در سایه تربیت نسل و مادری.
مرد در میدان مبارزه زندگی خسته و کوفته می شود، ناگزیر باید به گوشه ای از میدان پناه برد و در آن جا به استراحت بپردازد. آن گوشه میدان خانه است که محل سکون و آرامش اوست، یعنی همان جائی که تمرین جهاد زن آغاز می گردد.
(جهاد المرأه حسن التبعل). خانه فاطمه ـ علیه السلام ـ آن چنان پناهگاهی بود که علی ـ علیه السلام ـ آن مرد رزم هرآنگاه که خسته و مانده می شد به خانه فاطمه و به او پناه می برد و به تعبیر خود ساعتی آرامش می یافت و دل را سبک می کرد.
هم چنین کودک بی پناه به دامان مادر پناه می برد و این مادر است که دست کودک را در دست و ذهنش را متوجه خود دارد. او را بهشتی و یا جهنمی می کند. لطافت و ظرافت طبع مادر ایجاب می کند که در سنگر خانواده سرگرم و برای فرزندان خویش مادر و برای شوهرش همسر باشد. و این دو کار و اصولا همه کار زنان خدمت است، خدمتی که برای آن اجر و پاداشی فوق العاده در نظر گرفته شده است. امام صادق درباره نمونه ای از ارزش خدمت زن می فرماید: هیچ زنی نیست که شوهرش را از شربت آبی سیراب سازد، جز آن که برای او بهتر از یک سال عبادت است، آن هم عبادتی که در آن روزها روزه دار و شبها قائم به تهجد باشد. (ج۱۴، وسایل).
۳. زن و خدمت اجتماعی:
در عین حال این سخن بدان معنی نیست که ورود زن در عالم خدمات اجتماعی امری تحریم شده است. کار زنان حرام نیست و حتی در مواردی شاید در حد واجب کفایی باشد.
در دنیای اسلام ما برای برخی از خدمات نیاز به کار زنان داریم مثلا برای تربیت دختران نیاز به معلم زن است، برای درمان زنان و بانوان نیاز به پزشک زن است، حتی برای کارهای پرستاری و زخم بندی و مداواها نیاز به خدمت زنان می باشد.
بر این اساس غرض ما نفی کار زنان و خدمت آن ها به اجتماع نیست از آن بابت که جامعه و دولت به آن شدیدا نیاز دارند. ولی مسأله این است که این کار نباید به بهای همه چیز تمام شود و مثلاً شرف و حیثیت زن لکه دار، دامن اجتماع آلوده و نسل انسانی ضایع گردد. کاری باید برای زنان تهیه شود که در آن جداً مردان وامانده باشند و در همین کار هم ایمان و شرف او و فرزندان باید حفظ گردد و زندگی خانوادگی متزلزل و بی رونق نگردد.
۴. لزوم کار برای زن:
ما حتی برای زنان در موردی مسأله اشتغال را ضروری می دانیم و این امر بخاطر موارد ذیل است.
۴-۱. بیکاری در خانه و نداشتن یک اشتغال که در ساعات فراغت بدان سرگرم گردد موجب احساس تنهائی، آزردگی و ملالت است و زن را بصورت موجودی زندانی در حصار خانواده در می آورد که این خود امری نگران کننده است.
۴-۲ . وجود یک کار و سرگرمی در ساعات فراغت می تواند سببی برای احساس استقلال بیشتر و رهائی در وابستگی شدید مالی به همسر باشد. درست است که شوهر موظف است هزینه های ضروری همسرش را تأمین کند ولی برای بسیاری از زنان سخت و ناگوار است که در هر موردی بسوی شوهر دست دراز کنند. بویژه در آن گاه که شوهر اندکی ممسک باشد. وجود یک کار و سرگرمی بهر میزان که درآمدش اندک باشد او را از استقلال مالی نسبی برخوردار خواهد کرد.
۴-۳. درآمد های اندک زن که در سایه کارهای ولو کوچک حاصل شود در مواردی کارساز و حلال مشکل خواهد بود و باعث می شود گرهی از زندگی گشوده شده و اعضای خانواده از فراغت و آسایشی ولو نسبی برخوردار گردند و بار حادثه بر اعضای خانه سنگین نیاید.
۴-۴. تمرین کار و کسب درآمد برای روزهای حادثه و پیشامدهای ناگوار زندگی و ایام مرگ همسر و تنهائی می تواند مفید باشد و زن را از قید وابستگی ها رهائی دهد. او باشد و فرزندان خود و درآمدی اندک. و ما در تاریخ حیات بشر، حتی در محله ها و منطقه ها از این شیر زنان بسیار دیده ایم.
۴-۵ . ما معتقدیم بیکاری زن به مراتب خطر آفرین تر از بی کاری مرد است، هم در جنبه ابتلاآت جسمانی و روانی فرد و هم در رابطه با حیات اجتماعی و وسوسه گری ها و سخن چینی ها و تن دادن به گناهان.
۵. زیان کار زنان:
کار زنان در محیط خارج خانه با دشواری های متعدد همراه و حتی در مواردی مسأله آفرین است.
۵-۱. بر اساس تحقیقات بخشی از اختلافات و درگیری های خانوادگی مربوط به کار زنان است که بر اثر آن بخشی از وظایف و مسؤولیت هائی که مرد متوقع از زنان است بر زمین می ماند.
۵-۲. در اثر کار مادران فرزندان ناگزیرند در محیطی دور از محیط خانواده و در پرورشگاه ها زندگی کنند که این امر خود عقب ماندگی در رشد روانی را سبب می شود. بر اساس تحقیقات علمی چنین کودکان دیرتر نشستن را می آموزند، دیر به حرف می آیند، دیرتر می ایستند، پرخاشگر و متجاوزند، پرتوقعند. در آینده کمتر حاضرند با طیب خاطر مسؤولیت بپذیرند.
۵-۳. عده ای بسیار از کودکان در اثر دوری از مادر احساس بی کسی و تنهائی می کنند و یار و غم خواری ندارند که به او راز دل بگویند. چنین کودکان حتی نسبت به مادر خود بی اعتنا، به حقوق شان بدبین و به رفتارشان بدگمانند.
۵-۴. اغلب زنان کارمند گرفتار خستگی روحی اند. زیرا مسؤولیت شان سنگین و غیر قابل تحمل است. هم باید کار بیرون را انجام دهند، هم کارهای خانه را، هم نگهداری فرزند را و هم حفظ آرامش خاطر شوهر را و این کاری بس سنگین و دشوار است. آن ها حتی وقت ندارند از کودک خود دلجوئی کنند و یا در مهد کودک ها از او احوال بپرسند.
۵-۵. سنگینی وظیفه و مسؤولیت سبب می شود که به همسر خود نرسند، به کارهای او با بی اعتنایی بنگرند، نگاه ها دلسرد کننده و برخوردها یأس آور باشد و این خود موجب افسردگی ها و اختلاف هاست. بررسی های تحقیقی نشان می دهند که کار بیرون زنان ناسازگاری خانواده را زیاد می کند اگر چه ممکن است از لحاظ اقتصادی منافعی را نصیب خانواده کند.
۵-۶. و بالاخره باید بگوئیم که کار زنان سبب می شود دلبری و جاذبه او اندک شود، او نتواند به سر و وضع خود برسد و با شوهر بصورت یک کارمند اداری برخورد کند و حتی رعایت حقوق را فراموش نماید. و این همه سبب تزلزل ارکان حیات خانواده است.
۶. شرایط کار زنان:
کار زنان با توجه به نیاز جامعه خوب است و حتی در مواردی خاص در حد وجوب کفائی است ولی بشرطی که جوانبی در آن مراعات شود.
۶-۱. کاری تقریباً نیمه وقت باشد و همه اوقات رسمی و اداری زن را اشغال نکند.
۶-۲. منافع و مصالح همسر مورد نظر بوده و حقی از او تضییع نشود.
۶-۳. حقوق کودکان در سایه این کار ضایع نگردد از آن بابت که در مواردی جبران حقوق از دست رفته امری قریب به محال می شود.
۶-۴. حفظ شرف و اصالت خود او مورد نظر باشد و موجبی برای آلودگی و گناه پدید نیاید.
۶-۵. رفتار او در محیط کار موجب آلودگی و انحراف دیگران و جلب نظر بیگانه نگردد که این خود عامل نابسامانی هاست.
۶-۶. شغل و کار زن او را از وظیفه اصلی که مدیریت کانون و ایجاد گرمی در آن است دور نکند.
۶-۷. و بالاخره شغل و کار او صرفا هدف خدمتی را تعقیب کند نه ارضای هوس و غرور، چشم و همچشمی، و سری در میان سرها داشتن و البته اگر کارش بگونه ای برنامه ریزی شود که هم در زندگی خانوادگی برسد و هم به خدمت اجتماعی بسیار جالب و مناسب خواهد بود.
۷. درآمد کار زنان:
زن تن به کار می دهد و درآمدی تولید می کند. حتی ممکن است در این کار مورد تشویق همسر قرار گیرد و او هم موجبات کار او را فراهم کند و زمینه سازی هائی در این جنبه داشته باشد. ولی این همه موجب آن نمی شود که شوهر احساس حقی در این درآمد بکند و یا از زن خواستار شود که کل یا بخشی از آن را در اختیارش بگذارد.
در نظام حیات اسلامی برای زن هم چون مرد مسأله استقلال مالی مطرح است و زنان آزادی اقتصادی دارند. محصول کارشان از آن خودشان است. می توانند با آن به خرید و فروش بپردازند، ملکی را بخرند و اجاره دهند و یا آن را در راه خیر صرف نمایند.
زن دارای حق مالکیت است و او را از این حق نمی توان محروم کرد. شوهر نمی تواند نفوذی در امور مالی زن داشته باشد و یا در این رابطه برای او تعیین تکلیف کند، مگر آن گاه که زن او را نماینده شرعی و یا وکیل خود در امور مالی نماید. بر این اساس کار زن در خارج خانه در عین اجازه از مرد نفعی مالی برای شوهر نخواهد داشت مگر بمیزانی که خود زن بخواهد و ببخشد.
۸. رسیدگی به امور خانه:
در عین حال ذکر این نکته ضروری است، آن چه را که گفتیم صورت حقوقی، شرعی و قانونی دارد، بدین معنی که شوهر بر اساس قانون حق مداخله در درآمد زن را ندارد و نمی تواند چیزی از او اخذ کند. ولی این سخن بدین معنی نیست که زن هم نتواند در راه مصالح خانواده چیزی را هزینه کند.
انس و الفت زن و شوهر، وحدت و یگانگی آن ها ایجاب می کند که زن در مراحل حیات بشرط توان برای همسر خود یاور و پشتیبان باشد. در موارد لزوم و در تنگناها او هم خود را شریکی بحساب آورد و سهمی در گرداندن چرخ خانواده داشته باشد.
ما نمی گوئیم زن خود را برای خانواده فدا کند ولی می گوئیم اگر در حد ایثار از خود گذشتگی نماید و زیر بازوی شوهر را بگیرد جای دوری نمی رود. زحمات و فداکاری زنان اگر در زندگی دنیوی بدون اجر و پاداش بماند لااقل در سرای آخرت برای او اجری معنوی پدید خواهد آورد و موجب فضیلت و امتیازی از او بر دیگران خواهد بود.
علی قائمی – نظام حیات خانواده در اسلام، ص ۱۸۴ – ۱۸۹