سینما و صهیونیزم

سينما و صهيونيزم

 صهیونیسم از زمان شکل گیری به عنوان یک جنبش و پس از آن تاسیس رژیم اسراییل با سیطره بر رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی , افکار جهانیان را به تسخیر خود درآورد. یکی از مهمترین ابزارهای تبلیغاتی که این جنبش توانست در خدمت خود درآورد , سینما است , زیرا این مقوله به دلیل دارا بودن جذابیت خاص و متنوع بودن موضوعات , مخاطبین بسیار زیادی را در برمی گیرد.صهیونیسم از این ابزار برای ترویج  و تبلیغ برای رژیم اشغالگر قدس استفاده نمود. افکاری که اصولا بر پایه اقدامات نژادپرستانه پایه گذاری شده است . در این راستا در مجله « الاخبار المسیحیه الحره » سال ۱۹۳۸ (۱۳۱۷ ) آمده است , « صنعت سینما در آمریکا کاملا یهودی است و یهودی بی آنکه احدی در این زمینه با او منازعه کند , بر آن حکم می راند. تمام کارپردازان این صنعت یا یهودی هستند و یا از دست پروردگان یهودی . » سینما از زمان تاسیس در قرن نوزدهم در راستای دو هدف عمده به کار گرفته شد که عبارت بودند ۱ ـ اهداف مادی و به دست آوردن سودهای کلان ۲ ـ تسخیر اندیشه انسانها از طریق انتشار افکاری که موید اهداف سیاسی و اجتماعی آنها باشد که متاسفانه تاکنون نیز در این راه موفق بوده است . در این مطلب ما برآنیم تا به بررسی سینمای صهیونیستی بپردازیم . سینمای صهیونیسم هر چند برخی بر این گمانند که منظور از سینمای صهیونیسم , سینمای اسراییل است , اما باید گفت سینمای صهیونیسم اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد , بلکه سراسر جهان را دربرگرفته است و در حال حاضر بزرگترین شرکتهای سینمایی جهان مانند « متروگولدن مایر » , « کلمبیا » , « وارنر » , « پارامونت » , « فوکس قرن بیستم » , « یونیورسال » و « هالیوود » را در قبضه خود گرفته است . تاریخ حضور صهیونیسم در سینما به کنفرانس صهیونیستی « پازل در ۱۸۷۹ (۱۲۵۸ ) بازمی گردد . زیرا در بند سوم این کنفرانس بر اهمیت رسانه های فرهنگی برای ایجاد اسراییل و ضرورت رواج روح ملی بین یهودیان جهان تاکید می گردد. از اینجا بود که صهیونیستها به سینما توجه نشان دادند. سینمای صهیونیسم را می توان به چهار دوره تقسیم کرد دوره اول پس از کنفرانس پازل : در این دوره صهیونیستها به ساخت فیلمهایی برگرفته از داستانهای تورات می پرداختند و به تدریج این اندیشه را القا می کردند که فلسطین سرزمین موعود است . بعد از وعده « بالفور » در سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۶ ) و اعلام فلسطین به عنوان اسراییل جدید , سینمای صهیونیسم در خلال فیلمهایی مانند « پسر زمین » و « ده فرمان » در سال ۱۹۲۵ (۱۳۰۴ ) و فیلم « صابر » به کارگردانی « الکساندر فورد » یهودیان پراکنده را برای مهاجرت به فلسطین تشویق می کردند. دوره دوم پس از تاسیس رژیم صهیونیستی : در این مرحله صهیونیستها که از تاسیس رژیم اسراییل فارغ شده بودند به ساخت فیلمهایی روی آوردند که در آن , این مساله را تلفین می کرد که اسراییلیها نماینده فرهنگ و تمدن پیشرفته بشریت هستند و در کنار آن اعراب را بادیه نشینانی بی فرهنگ با خوی و منش غیرانسانی و مسلمانان را افرادی خشن و گروههایی تروریست معرفی می کردند تا از آنها تصویری نامطلوب در اذهان به وجود آورند. بعد از حمله رژیم صهیونیستی به مصر و محکومیت جهانی این رژیم حتی از سوی ایالات متحده آمریکا , یهودیان به تهیه فیلمهایی پرداختند که در آن اعراب را گرگهایی گرسنه معرفی کردند و خود را ملتی با تمدن و دارای فرهنگ اصیل نشان می دادند. دوره سوم پس از جنگ ۱۳۴۶ : در این دوره که دوره طلایی سینمای اسراییل نیز محسوب می شد , فیلمهایی ساخته شد که در آن این مضمون را تلقین می کرد که اعراب باید قضیه فلسطین را فراموش کنند و وجود رژیم صهیونیستی را به خود بقبولانند. مردم جهان نیز باید این مساله را بپذیرند که حق یهود در فلسطین از آنها غصب شده بود که بعد از چندین سال یهودیان توانسته اند این حق را اعاده کنند. در این رابطه می توان از فیلم « جنگ سینا » در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷ ) و « نامم را نجوا کن » در سال ۱۹۷۲ (۱۳۵۱ ) به کارگردانی « جیمز کاموللر » را نام برد. دوره چهارم پس از جنگ ۱۳۵۲ : در این دوره سینمای صهیونیستی شاهد تحولی بنیادین بود. زیرا سینما به سمت ترویج فساد و فحشا پیش رفت . در این دوره کارگردانان به تولید فیلمهایی به ظاهر علمی روی آوردند که در خلال آن به تبلیغ بی بند و باریهای جنسی و اخلاقی می پرداختند. پس از مذاکرات « کمپ دیوید » و صلح بین مصر و اسراییل در سال ۱۹۷۶ (۱۳۵۵ ) که سینما در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده بود , سینمای صهیونیست گاهی به تبلیغ اندیشه یهودیان و قهرمانی آنها می پرداخت که نمونه آن فیلم « روز استقلال » به کارگردانی « رونالدا میریچ » در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵ ) بود که جوایز بسیاری از جشنواره ها را به خود اختصاص داد. بعضی اوقات نیز کارگردانان با ساخت برخی فیلمهای مربوط به قضیه دروغین « هولوکاست » به برانگیختن احساسات جهانیان و یا به دست آوردن دلار تکیه می کنند که بهترین مصداق آن فیلم « فهرست شیندلر » ساخته « استهان اسپیلبرگ » در سال ۱۹۹۴ (۱۳۷۳ ) است . این فیلم هفت جایزه اسکار را به خود اختصاص داد. سینمای داخل اسراییل سینمای اسراییل تا قبل از جنگ ۱۹۶۷ (۱۳۴۶ ) محدود به سریالهای کوتاه بود اما از این سال به بعد با همکاری شرکتهای بزرگ سینمایی آمریکایی چون هالیوود به تولید فیلم روی آورد. ساخت فیلم در این دوره مدتی به تاخیر افتاد زیرا ساخت فیلمی برای مخاطبان اسراییلی چندان آسان نبود به این علت که اولا مخاطبان آنها از لحاظ فرهنگ و تمدن یکسان نبودند و فیلمی که با ارزشهای فرهنگی یک یهودی آمریکایی تعارض چندانی نداشت با فرهنگ یک یهودی شرقی تبار مغایر بود و حتی ممکن بود آن را توهین به خود تلقی کند. در اصل , وجود و یا پذیرش یک فرهنگ ملی , ریشه دار و مشترک در سینما نمود پیدا می کند. به عبارت دیگر سینما جزیی از فرهنگ است که اولین مخاطبان آن دارندگان همان فرهنگ می باشند. به همین دلیل اکنون بعد از پنجاه سال تاسیس , چندان در این عرصه موفق نبوده است . به طور کلی باید گفت سینمای صهیونیسم در حال حاضر بر سینمای جهان سیطره دارد. یکی از متفکران مسیحی غرب در این رابطه می نویسد : « …. یهود به وسیله خبرگزاریهای جهانی , مغز جهانیان را شستشو داده است . یهود به وسیله فیلمهای مبتذل افکار جوانان و فرزندان ما را تغذیه می کند و آنها را از آنچه خود می خواهد سرشار می سازد و جوانان را فاسد و تباه می سازد تا همیشه در خدمت آنها باشند. صهیونیسم در خلال دو ساعت (مدت نمایش یک فیلم سینمایی ) آداب و فرهنگی را که معلم مدرسه , خانواده و مربی طی ماهها تعلیم و تربیت در اذهان جوانان ایجاد کرده اند , می زداید. » پس جای شگفتی ندارد اگر می بینیم که پرچمداران صنعت سینمای جهان اغلب یهودی هستند . طبق برخی آمار بیش از ۹۰ درصد کل دست اندرکاران عرصه سینما از تهیه کننده و کارگردان تا بازیگر. فیلمبردار و مونتاژگر یهودی هستند. اخیرا شبکه جهانی اینترنت با انتشار سرمقاله ای تحت عنوان « آیا هالیوود یهودی است » فهرست مفصلی از یهودیان شاغل در هالیوود را ارائه داده است . در مقابل این جهانگیری سینمایی صهیونیستها , متاسفانه در جهان اسلام شاهد نوعی انفعال و بی اعتنایی به این مقوله هستیم , صهیونیستها با استفاده از این ابزار توانسته اند قضایای دروغینی چون یهودی سوزی را به جهان القا کنند اما مسلمانان تاکنون نتوانسته اند از این رسانه استفاده بایسته ای کرده و به حقوق تاریخی و مسلم خود دست یابند. خبرگزاری قدس تهمینه بختیاری منابع و مراجع : ۱ ـ « سینما و صهیونیسم » گروه فرهنگی بشری ۲ ـ « نفوذ یهودیان بر رسانه های گروهی و سازمانهای بین المللی » نوشته فواد الرفاعی ۳ ـ نشریه ندا القدس شماره ۱۲ ۴ ـ پایگاه اینترنتی « اسلام اون لاین » اگرچه برخی بر این گمانند که منظور از سینمای صهیونیسم , سینمای اسرائیل است اما باید گفت سینمای صهیونیسم اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد , بلکه سراسر جهان را هدف گرفته است در حال حاضر بزرگترین شرکتهای سینمایی جهان مانند « وارنر » , « کلمبیا » , « متروگولدن مایر » , « پارامونت » , « هالیوود » , « یونیورسال » و….. تمام و کمال در اختیار صهیونیستها است سینمای صهیونیسم بوسیله فیلمهای مبتذل , افکار جوانان را در سراسر جهان تغذیه می کند و آنان را فاسد و تباه می سازد تا همیشه در خدمت آنها باشند ۹۰ درصد دست اندرکاران عرصه سینمای جهان از تهیه کننده و کارگردان تا بازیگر , فیلمبردار و مونتاژگر یهودی هستند
    سینمای صهیونیستی بذری که درمنطقه کاشته می شود
سینمای صهیونیستی یکی ازمخوف ترین و دهشتناک ترین رسانه های گروهی و دیداری و شنیداری است که رژیم صهیونیستی سالهاست ازآن به عنوان ابزاری درجهت ارائه چهره ای پلید و ناهنجار ازمسلمانان و اعراب استفاده کرده و می کند.
سینما درجهت تحقق اهداف شوم خود پی برد، و دریافت که می تواند ازاین ابزار تبلیغاتی و رسانه ای برای ترویج اندیشه صهیونیسم و تشکیل وطن واحد یهود حداکثر استفاده را ببرد…
درمقاله حاضر عملکرد این سینما و تاریخچه آن مختصراً مورد بررسی قرارمی گیرد تا ماهیت این روند برای خوانندگان آشکارشود.
رژیم صهیونیستی از آغاز پیدایش کوشید تا ازطریق عناصری چون درام، تاریخ، و تراژدی اندیشه واهی کشته شدن ۶میلیون یهودی در کوره های آدم سوزی هیتلر را در ذهن نسل های جوان درسراسر این کره خاکی جا بیندازد و به اصطلاح آن را به مخاطبان تلقین کند.
این سینما توانست با همین شیوه ضمن ارائه تصویری مظلومانه از قوم یهود، غربی ها را وادارد تا درقبال اشغال فلسطین و اخراج مردم مظلوم آن، مواضعی جانبدارانه اتخاذکرده و صهیونیست ها را مورد حمایت قراردهند.
یک سرباز حتی اگر بهترین سلاح را دراختیار داشته باشد بدون نقشه و دوربین نمی تواند راه پیداکند و مواضع دشمن را از بین ببرد.
سینما هم همین نقش را برای صهیونیسم و رژیم صهیونیستی بازی کرد و باعث شد تا این حرکت ناپاک راه خود را به سوی عقل و اندیشه ملل جهان، بویژه کشورهای عربی و اسلامی هموار کند.
اولین جلوه های سیطره صهیونیسم بر سینمای جهان در هالیوود تجسم یافت.
هالیوود از ادغام هفت شرکت بزرگ سینمایی یعنی متروگولدوین مایر، فوکس، پارامونت، کلمبیا، یونیورسال، وارنر، ویونایتدآرتیست، به وجود آمد.
جالب اینجاست که مؤسسان این شرکت ها همگی یهودی هستند.
مثلا شرکت متروگولدوین مایر توسط لوئیس مایروسام گولدوین تأسیس شد.
ویلیام فوکس، شرکت فوکس قرن بیستم را بنا نهاد، و آدولف زوکور، هری کوهین، کارول لایملی و ژاک وارنر به ترتیب شرکت های پارامونت، کلمبیا، یونیورسال و وارنر را پایه گذاری کردند.
از این پس بود که صهیونیسم کوشید تا تمام توان خود را به منظور سیطره بر هنر هفتم جهان در هالیوود متمرکز کند، این وضع تا آنجا پیش رفت که این اختاپوس هفت دست به یکی از دژهای هنری و فرهنگی صهیونیسم بدل شد وتوانست در مدت زمانی نه چندان طولانی جامعه آمریکا و سایر جوامع دیگر از جمله جوامع عربی و اسلامی را محور خود سازد.
جرج سادول در کتاب خود با نام- تاریخ سینما- در این باره می گوید: «دیگر در برابر هنر چیزی جز راهزن ها، خرده تاجرهای کم اهمیت، پوست فروش ها و ماهی فروش ها باقی نمانده که اکثر آنها را مهاجران نورسیده مانند ویلیام فوکس، کارل لایملی، لویس مایر، ساموئل گولدویچ، برادران وارنر و آدولف زوکور تشکیل می دهند.
» صهیونیست در همان آغازین روزهای پیدایش صنعت سینما، به مظلوم نمایی پرداختند وبرای به اصطلاح ظلم وستمی که برقوم یهود در این کره خاکی رفته است، اشک تمساح ریختند، که حاصل آن ساخت چندین فیلم درباره کشتار یهودیان بود.
وضع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۹۴۸ رویدادی مخوف دنیا را تکان داد.
این رویداد تشکیل دولت اسرائیل بود، از این زمان به بعد سینمای صهیونیستی در راستای اهداف توسعه طلبانه اسرائیل و اربابش آمریکا نهادینه شد وگروه های یهودی به ویژه در ایالات متحده آمریکا، تمام کوشش خود را در جهت حفظ و بقای این کیان نامشروع مصروف کردند.
لذامی بینیم که از سال ۱۹۴۸ رابطه ای مستحکم وعمیق میان هالیوود و اسرائیل پدید آمد که حتی پس از پایان دوران استودیوها نیز ادامه یافت و با بلعیده شدن شرکت های کوچک تر فیلم سازی توسط این غول هنری، این رابطه ابعاد تازه ای به خود گرفت.
اما اگر کسی گمان کند سینمای صهیونیستی تنها به اسرائیل محدود شده و هدفش فقط و فقط حفظ این رژیم است سخت در اشتباه است، چه اینکه حکمای صهیون این صنعت را نه فقط برای حفظ موجودیت اسرائیل بلکه برای توجیه وحشی گری ها و دد منشی های اشغالگران صهیونیست برضد ملل مسلمان و عرب و بویژه ملت مظلوم فلسطین و توجیه اشغال این سرزمین مقدس وهمچنین سرپوش گذاشتن بر سایر جنایات قوم یهود در طول تاریخ می خواهند.
برای صهونیست ها، سینما ابزاری است در جهت حمله به اسلام و اعراب.
ابزاری برای تحقق اهداف و منویات شوم سردمداران یهود، تا به وسیله آن اسرائیل را به عنوان واحد دموکراسی وآزادی در وسط کویر خشک اعراب و مسلمانان تروریست معرفی کنند!!! ازاین روست که ما در اسرائیل سینمایی را می بینیم مشحون از دگماتیسم، کاپیتالیسم و امپریالیسم و در عوض تهی از مضامین و ارزش های انسانی که ابری سیاه از ملیتاریسم، و تجاوزگری آن را پوشانده است.
جالب اینجاست که صهیونیست ها که فلسطین را غصب کرده و نام اسرائیل را بر آن گذاشته اند درباره این سرزمین و طبیعت زیبای آن کتاب ها نوشته اند.
دریکی ازاین کتاب ها که ازسوی مرکزفیلم اسرائیل منتشرشده چنین می خوانیم: «هرروز که می گذرد تعداد فیلم های خارجی بیشتری دراسرائیل فیلمبرداری می شود، چون اسرائیل مزایا و ویژگی های زیادی دارد، اسرائیل کشوری است کوچک که می شود عرض آن را در۹۰ دقیقه وطول آن را در۷ یا ۸ ساعت با ماشین پیمود، هرجا که می روی پراست ازکوه، جنگل و دشت ورودخانه های پرآب و روستاها و دهکده هایی که خانه های آن با معماری های زیبای سنتی تزئین شده است.
همچنین اسرائیل آب وهوای بسیار خوب ومعتدلی دارد که بیشترشبیه آب وهوای کالیفرنیا است، ازسوی دیگراین سرزمین خاستگاه چندین فرهنگ و تمدن بزرگ دنیا است وهرکارگردان با هرسلیقه می تواند به راحتی هرچه را که بخواهد دراسرائیل یافته و فیلم بسازد.
» نکته دیگر آن است که دراسرائیل هزینه ساخت یک فیلم ۲۵ تا ۳۰درصدکمتر ازاروپای غربی است و دولت (اسرائیل) هم تسهیلات ویژه ای دراختیار سینماگران و کارگردانان قرارمی دهد به همین دلیل اکثر کارگردانان برای تولید فیلم به اسرائیل می آیند.
توجه کنید که اسرائیلی ها از فلسطین سخن می گویند، آنها منابع این سرزمین مقدس را غارت می کنند و آن را به پای غربی ها می ریزند تا با ساخت فیلم های مبتذل و به دورازواقعیت ذهن نسل های جوان کشورهای عربی واسلامی را منحرف کنند، آن هم درحالیکه آن طرف تر درغزه وکرانه باختری مردم بی دفاع فلسطین به فجیع ترین وضعی کشته می شوند، اما هیچ دوربین غربی حاضر به ثبت حتی یک صحنه ازآن هم نیست.
ترجمه: سعید طبیعت شناس منبع: البیانسینمای صهیونیستی، سینمای زر و زور  
 ترجمه: سعید طبیعت شناس
قبل از تشکیل دولت صهیونیستی: کاردگردانان صهیونیست از اوایل قرن حاضر تا کنون دهها فیلم در داخل و خارج فلسطین اشغالی ساخته اند.
فیلمهایی چون «زندگی یهودیان در سرزمین موعود» (۱۹۱۲)، و «لشگر یهودیان» (۱۹۲۳) به کاردگردان یژاکوپ ین دوف که پس از انقلاب سال ۱۹۰۵ روسیه از آن کشور مهاجرت کرد منظور از لشگر یهودیان در فیلم ژاکوب گروه هایی از یهودیان است که در جنگ جهانی اول در کنار انگلستان با آلمان جنگیدند.
وی دراین فیلم به شکلی وقیحانه تاریخ را تحریف کرده و می خواهد این گونه تلقین کند که یهودیان اکثریت جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند و قوی ترین ارتش را در اختیار داشتند.
این در حالی است که یهودیان در سال ۱۸۱۱ تنها ۸% جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند.نکته دیگر آن که این لشگر خیالی یهود در واقع گروه های تروریستی بودند که به منظور تهدید ساکنان عرب فلسطین زیر نظر انگلستان و سازمانهای صهیونیستی آموزش می دیدند.
دیگر فیلم ها عبارتند از: «اورد» ساخته «ناتان آلسفورد» (۱۹۳۲) که مورد مزارع و کشتزارهای یهودیان و به زبان عبری بود.
فیلم «این سرزمین توست» ساخته با روخ اجداتی» (۱۹۳۲) درباره‌ سرزمین یهودیان، فیلم «صابرا» (۱۹۳۳) از کارگردان صهیونیست لهستانی «الکساندر فورد» درباره‌ مهاجرت یهودیان اروپا به فلسطین از جمله آثار یهودیان در مورد بازگشت به سرزمین موعود است.
«فورد» پس از شکست اعراب در سال ۱۹۶۷ به فلسطین اشغالی مهاجرت کرد و از طریق سینما این گونه تبلیغ کرد که یهودیان باید به سرزمین آبا و اجدادی خود یعنی فلسزین بازگردند.
البته وی به جز این فیلم، سه فیلم دیگر نیز ساخت.
در سال ۱۹۴۷ سه فیلم توسط کارگردانان صهیونیست در خاک فلسطین فیلمبرداری شد که عبارتند از:‌«هاملری ادما» که درباره‌یک جوان یهودی است که از بازداشتگاههای نازی ها فرار کرد و بیماری روحی اش تنها در سرزمین موعود بهبود می یابد! «خانه پدرم» از هربرت کلین که شباهت زیادی به فیلم «سرزمین» دارد.
این فیلم درباره‌ یک جوان یهودی است که از بازداشتگاههای آلمان نازی فرار کرده و به دنبال بدرش می گردد،‌ و سرانجام او را در سرزمین اجدادی خود یعنی فلسطین پیدا می کند! و فیلم «وعده بزرگ» از ژوزف لیتبز.
لازم به ذکر است فیلمهای صهیونیستی زیادی در خارج از فلسطین فیلمبرداری شده اند.
مانند فیلم «خانواده روچیلد» از فردورکر (۱۹۳۴) با بازیگری جرج اولیس، لوریتایونگ، ادریس کارلوف، رابرت یونگ، روچلیدها از سرمایه داران بزرگ یهود بودند که نسبشان به آلمان در قرن شانزدهم می رسید.
در هیمن سالها در ایالات متحده آمریکا نوعی سینمای صهیونیستی به نام سینمای «یدیشی» به وجود آمد که در آن از لهجه جنوب آلمان یعنی لهجه یهودیان شرق اروپا استفاده می شد.
برخی از این فیلمها عبارتند از: مازل توف (۱۹۲۴) دلهای شکسته (۱۹۲۵) بخش شرقی (۱۹۲۹).
که این آخری را سیدنی گلدوین کارگردانی کرده است.
در دهه‌ ۳ حدود ۱۰۰ فیلم داستانی بلند و ۳۵ فیلم سینمایی کوتاه ساخته شد که اکثر آنها آمریکایی و برخی لهستانی یا اروپایی بودند.
بعد از تاسیس دولت صهیونیستی: سینمای صهیودنیستی همواره در تلاش برای مقابله با این بحران دائمی خود یعنی بحران تاسیس رژیم اشغالگر قدس بوده و می باشد.
با نگاهی به سینمای صهیونیستی درمی یابیم که این سینما نه تنها خالی از مضامین و ارزشهای انسانی است، بلکه از مفاهیم تحریف شده، نژادپرستانه، مستکبرانه و فساد اخلاقی پر است.
تولیدات این سینما،‌ به بازارهای بین المللی نیز راه یافته اند مانند فیلم «سحر امروز» از زنیف راج،‌ و فیلمهای «جراغ کوچک» و «سراب» ازابی ناشر.لازم به ذکر است تا کنون فیلم های زیادی با سرمایه سازمانهای بین المللی یهود، موسسات خصوصی صهیونیستها و ادارات دولتی رژیم اشغالگر قدس ساخته شده که در آن اعراب به عنوان افرادی ترسو نشان داده شده و جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان اقداماتی قهرمانه و عقلایی مورد ستایش واقع شده است!! صهیونیست ها از سینمای جهان به عنوان پیشرفته در جهت تأثیرگذاری بر ذهن و فکر مردم استفاده می کنند به همین دلیل سندیکای یهودیان برای تزریق زهر صهیونیسم در فیلم های سینمایی جهان هالیوود را قبضه کرده و در جهت تحریف تاریخ و هماهنگ ساختن آن با تفکرات و اهداف خود تلاش می کند.
در حال حاضر صهیونیست ها شرکت های عمده‌ تولید فیلم و اغلب ستارگان سینما و دستگاههای تبلیغاتی را در اختیار داشته و هنرمندان را در جهت تبلیغ صهیونیسم به خدمت گرفته اند.
این امر به جشنواره های جهانی فیلم از جمله «جشنواره کن» در فرانسه و «برلین» در آلمان سرایت کرده و فیلم های زیادی درباره مظلومیت یهودیان در این دو جشنواره به نمایش درمی آید.
سینمای صهیونیستی یهودیان فلسطین را چونان ملتی غیور در برابر تجاوزات و جنایات اعراب و فلسطینیان!! به تصویر می کشد و به این نکته اشاره دارد که صهیونیسم یک جنبش تروریستی نیست بلکه جنبشی است که تنها قصد پس گرفتن حق خیالی خود یعنی سرزمین موعود را دارد و می خواهد از آینده و موجودیت اسرائیل (البته رژیم اشغالگر قدس) دفاع کند! برجسته ساختن فیلمهایی که به مسایل و مصائب یهودیت د رتاریخ می پردازد، از جمله دیگر وظایف این جشنواره هاست.
پس از فهرست شیندلر ساخته استیون اسپیلبرگ که جایزه اسکار را در سال ۱۹۹۴ دریافت کرد، سال گذشته فیلم «زندگی زیباست» ساخته کارگردان ایتالیایی روبرتوبنینی در جشنواره «کن» مورد استقبال قرار گرفت و جایزه ویژه هیأت داوران را دریافت کرد.
این فیلم داستان یک خانواده یهودی دراردوگاههای نازی است و کارگردان آن بلا فاصله پس از دریافت جایزه جشنواره کن از سوی شهردار آورشلیم به اسرائیل دعوت شد تا به پاس پرداختن به مسایل یهودیان مورد ستایش و تقدیر قرارگیرد.
در پایان می توان گفت صهیونیست ها چونان اختاپوسی عظیم و حشتناک بر سینمای جهان سایه افکنده و خطری بوجود آورده اند که سینماگران مسلمان باید برای مقابله با آن تلاش زیادی به علم آورند.
به نقل از مجله «البلاد» شماره ۳۷۲
Yahood.net

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا