«سپاه قدس را به عنوان یک مجموعه و سازمان اداری صرفاً نبینیم؛ بلکه به عنوان یک نهاد انسانی و دارای انگیزههای بزرگ و روشن انسانی مشاهده کنیم… سپاه قدس یک نیرویی است که با سعه صدر به همه جا و همه کس نگاه میکند. رزمندگان بدون مرزند، رزمندگانی که هر جا نیاز باشد در آنجا حضور پیدا میکنند؛ خود را بلاگردان مقدسات و حریمهای مقدس میکنند…. آن وقت همینها هستند که میروند و سایه جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور و دفع میکنند…. بخش مهمی از امنیت میهن عزیز ما محصول کار همین جوانهای مؤمنی است که سال ها تحت فرماندهی سردار شهید عزیزمان کار و تلاش کردند.» ۱۳۹۸/۱۰/۲۷
این جان کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد «سپاه قدس» است که در خطبهی نماز جمعهی ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ به روشنی بیان گردید. فعالیتها و کارکردهای سپاه قدس بهعنوان یک نیروی بدون مرز و دارای اثرگذاری بین ملتها را در یادداشت زیر به قلم آقای دکتر سعدالله زارعی، استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل منطقه مورد تحلیل و بررسی قرار میدهیم
برای بررسی و تحلیل هر یک از فرازهای بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون «سپاه قدس» استدلالهایی وجود دارد. بخشی از این استدلالهای مرتبط با هر فراز سخنان حضرت آیتالله خامنهای عبارتاند از:
۱ـ «سپاه قدس یک نهاد انسانی و دارای انگیزههای بزرگ و روشن انسانی است». نام سپاه قدس به خوبی از مسئولیت انسانی آن در فرامرزهای ایران خبر میدهد و جالب این است که مأموریت این نهاد، دو دهه پس از تأسیس، هیچگاه زیر سؤال نرفت و به عنوان نهادی مددرسان برای آزادی فلسطین و مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه شهروندان فلسطینی شناخته شد. این نهاد از زمانی که آمریکاییها از آن ترسیدند، از سوی خود آمریکاییها و بعضی از سازمانها و کشورهای وابسته به آنها، در معرض سوالاتی قرار گرفت.
برای حمایت از فلسطین و اماکن مقدس فلسطین قبلاً هم نهادهایی در جهان اسلام و در جهان عرب تأسیس شده بودند و در مورد دلیل تأسیس و کارکرد آنها نیز سؤالی پدید نیامده بود. نکته اینجاست که وقتی تأسیس یک نهاد و یا سازمان برای دفاع از فلسطین و مقدسات فلسطینیها مشروع باشد، طبعاً این منحصر به فلسطین و مقدسات آن نمیشود و هر ملت و مقدساتی را دربرمیگیرد و در حقوق بینالملل اگر اجرای یک حکم روا شمرده شود، تکرار آن هم روا به حساب میآید و خود این تکرار هم رویهی حقوقی محسوب میشود و استحکام مییابد.
سپاه قدس و هر نهاد مشابه آن برای پر کردن خلأهایی پدید میآیند که سازوکارهای موجود قادر به حل و فصل آنها نیستند. کمی به عقب برگردیم. در جهان اسلام و غرب آسیا، سازمانهای مهمی مثل «سازمان همکاریهای اسلامی»، «اتحادیه عرب» و «جنبش عدم تعهد» که در واقع سازمانهای دولت نهاد بوده و مستظهر به امکانات دولتها هستند، وجود داشتند؛ اما با این وجود طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ انواعی از تجاوزات سنگین دولتی به جهان اسلام روی داد و نیز شاهد انواعی از تهدیدات سرزمینی از سوی سازمانهای غیردولتی مثل داعش بودیم. اینها اگر ارادهای هم برای مقابله با تجاوز خارجی و تهدید داشتند، توان مقابله با ارتش متجاوز آمریکا و یا گروه مجهز داعش را نداشتند. در این میدان نیروی قدس وارد شد و توانست هم استقلال عراق را برگرداند و تمامیت ارضی آن را از خطر برهاند و هم جان میلیونها انسان را نجات داده و از ادامه جنگهای آمریکا و داعش علیه بقیه کشورهای منطقه جلوگیری کند. خب امروز همه قبول دارند که تجاوز آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۲ یک تهدید عمده بوده و برای مدت طولانی طراحی شده است و بر این اساس سردار سلیمانی به چهرهای محبوب در میان ملتهای منطقه تبدیل شده کما اینکه در غرب از او به عنوان چهرهای که برنامهی غرب را بهم زده است، یاد میشود. سؤال این است که آیا ماجرای تجاوز آمریکا یا هر قدرت دیگری و یا فتنهانگیزی گروههایی نظیر داعش به کلی پایان یافته و در آینده نیز از این اقدامات علیه کشورهای منطقه خبری نخواهد بود؟ پاسخ منفی است. پس هنوز و برای همیشه نیاز به سازمانی که بتواند تهدیدات را از منطقه دفع کند وجود دارد.۲ـ «سپاه قدس نیرویی است که با سعه صدر به همه جا و همه کس نگاه میکند». سپاه قدس به حسب عملکرد خود به هیچ وجه رنگ و بوی مذهب و طایفه و ملیت به خود نگرفته است. ورود این سپاه به بحران بوسنی و هرزگوین در سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ و نیز ورود به بحران فلسطین در سالهای ۱۳۶۷ به بعد و ورود آن به بحران افغانستان در سالهای دهههای ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نمونههایی از کمک این نیرو به انسانهای گرفتار در مناطقی است که با ایران و ایرانی در مذهب، طایفه و ملیت تناسب نداشتهاند و از این رو اتهام طایفهای و مذهبی زدن به آن بسیار دشوار است. عملکرد این سپاه در عراق کمک به استقرار «نظم نوین مردمی» و «حاکمیت قانون» و گسترش «آزادیهای سیاسی» بوده است به گونهای که امروز همه طوایف و مذاهب عراقی در یک چارچوب مشترک زندگی میکنند و به طور یکسان از حمایت ایران برخوردار هستند.۳ـ «نیروهای سپاه قدس رزمندگان بدون مرزند». دنیا تجربههای متعددی از «سازمانهای بدون مرز» دارد. این سازمانها گاهی به صورت تخصصی در یک مورد خاص فعالیت میکنند و بعضی از آنها هم «فعالیت ترکیبی» دارند و به طور جامعتر عمل میکنند. دنیا از این سازمانها استقبال میکند و بسیاری از آنها را رفعکننده مشکلات خود میداند. مثلاً سازمان هلال احمر و یا صلیب سرخ یک نهاد تخصصی است که در کشورهای مختلف تکثیر شده و مورد استفاده قرار گرفته است. جنبش عدم تعهد یک نهاد چندوجهی است که برای خود رسالتهای مختلف تعریف کرده است. بنابراین تشکیل نیرویی مرکب از وطنپرستترینها در کشورها و سپس شکلگیری زنجیره و ائتلافی از آنان یک موضوع ناشناخته و جدید به حساب نمیآید اما در اینجا یک نکته وجود دارد و آن این است که از آنجا که نظام سلطه، وجود واحدهای مستقل از سیاستهای استعماری غرب را یک تهدید مهم به حساب میآورد، علیه آن تبلیغات میکند. در اینجا سؤال این است که آیا ما در زمان نظام دوقطبی به سر میبریم تا ناگزیر باشیم به اندازه اختیاری که دادهاند تنفس کنیم یا در دوران گذار قرار داشته و با خطرات مضاعفی مواجه گردیده و ناگزیر، خود باید برای رفع آنها فکری بکنیم؟ سپاه قدس به عنوان یک نیروی برونمرزی برای رفع همین تهدیدات نوین طراحی شده و در عمل توانایی خود را برای رفع و دفع آنها اثبات کرده است.۴ـ «همینها سایه جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور و دفع میکنند». یک نیروی برونمرزی که از متن مردم خود برخاسته است، نمیتواند کشور خود را در چرخهی تحولات نادیده بگیرد. نیروی برونمرزی به حمایت جدی در درون مرز خود نیاز دارد و این زمانی شکل میگیرد که پایگاه مردمی آن در معرض تهدید بالفعل نباشد. وقتی نیرویی امنیت آنسوی مرز را برقرار میکند در این سوی مرز کشور خود را ایمن کرده و به عمق امنیتی آن افزوده است. از سوی دیگر موفقیت و طراوت یک نیرو در فرامرزها سبب افزایش روحیهی ملی برای حل مشکلات خود میشود و این فقط یک آوردهی امنیتی نیست. سپاه قدس در سالهای گذشته از یکسو سعهی مردم در پذیرش مشکلات را افزایش داده و از سوی دیگر انگیزهی رفع و امید به حل مسائل را در بعد ملی بالا برده است. اگر موفقیتهای برونمرزی کشور نبود دشمنان که با تهدیدات روزافزون اقتصادی و بسیاری از اقدامات دیگر نظیر نفوذ سیاسی گلوی ملت ایران را در دستان خود داشتند، به هدف میرسیدند و درست از این رو بود که دستان دشمنان بیش از نیروهای داخلی متوجه این نیروهای جان بر کف برونمرزی بود و به همین دلیل نام پرافتخار «قاسم سلیمانی» قبل از نام دیگران از سوی تروریستهای آمریکایی در «لیست» قرار گرفت.