طریقتِ خلوتیه جرّاحیه

طريقتِ خلوتيه جرّاحيه

یکى از مهمترین فرقه هاى صوفى در ترکیه امروز، فرقه خلوتیه جَرّاحیه در کشور مصر گسترش یافت و از آن به بعد تاکنون در آنجا پابرجا مانده است. این فرقه رشد قابل توجهى را در قرن سیزدهم هجرى/نوزدهم میلادى، به ویژه، درنتیجه تعالیم کمال الدین البکرى، مؤسس شاخه «بکریه» خلوتیه، کسب کرد. علاوه بر این، در قرن دوازدهم هجرى / هجدهم میلادى، دیگر شاخه هاى فرقه خلوتیه; نظیر کمالیّه، در دیگر مناطق مشرق عربى، مانند فلسطین گسترش یافت. فرقه سَمّانیّه خلوتیه از یک سو در آفریقاى سیاه، و از سوى دیگر، از طریق مکّه، در جنوب شرق آسیا گسترش یافت. سوریه نیز یکى از مهمترین عرصه هاى فعالیت خلوتیه بود و تا زمانهاى اخیر، شاخه هاى همین فرقه; از قبیل جمالیه و بخشیّه، در این منطقه، فعال بودند.
ترکیه به عنوان عرصه اصلى فعالیت طریقه خلوتیه، باقى ماند. در قرن یازدهم هجرى/هفدهم میلادى، این فرقه به عنصرى مهم حتى در حیات سیاسىِ عثمانیها تبدیل شد. اوج شکوفایى معنوىِ این فرقه در دوران عثمانیها، در طى دوره فرمانروایى سلیمان کبیر، و سلطان سلیم اول بود. به علاوه، این فرقه در ترکیه و دیگر ولایات امپراطورى عثمانى، تا همین سده، به رشد و گسترش خود ادامه داد. این طریقت تا انقلاب فرهنگىِ سال ۱۹۶۷م، در آلبانى قدرتمند بود و تا به امروز، در یوگسلاوى همچنان فعال است و در کشورهاى مصر، سوریه، لبنان و فلسطین نیز به حیات خود ادامه داده است. اگرچه در ترکیه، فعالیت رسمى فرقه خلوتیه همراه با دیگر فرق صوفیه در سال ۱۹۲۵م، متوقف گردید، اما با این همه، همچنان به حیات خود ادامه داده است; به ویژه شاخه جراحیه آن که بسیار فعال است و همچنان استانبول را به عنوان مرکز فعالیتهاى خود حفظ کرده است.
پیروان فرقه خلوتیه خود را وارث تعالیم جنید مى دانند. و معمولا از دیدگاههاى ابن عربى بهویژه در خصوص آموزه وحدت وجود، حمایت و پیروى کرده اند. به لحاظ تاریخى، آنها داراى پیشینه شیعى نیز بوده اند. این فرقه همواره بر روزه دارى، شب زنده دارى، طهارت، سکوت، و نیایش (ذکر)، تأکید داشته است. آنان همچنین بر عزلت معنوى (خلوت) از سه تا چهل روز، ]چلّه نشینى[ اصرار دارند. در این فرقه، آموزه هاى مفصلى درباره مراحل ذکر «هفت نام الهى» (اسماء سبعه) وجود دارد که با مراحل هفت گانه تکامل معنوىِ نفس انسان، متناظر است. اعضاى این فرقه به طور مرتب در نیایش جمعى و رقص مقدس (الحضره) ]سماع[، شرکت مى کنند و به آنها خواندن و دم گرفتنِ «وِرد الستار» شیروانى، در زمان ها و موقعیت هاى خاصّى که رهبران این فرقه تعیین نموده اند، تعلیم داده مى شود. با این همه، هر شاخه اى، چنان که در شاخه خلوتیه جرّاحیه مشهود است، اوراد مخصوص به خود را نیز دارد.
اعضاى فرقه خلوتیه جراحیه به این واقعیت اشاره مى کنند که، امام احمد بن عثمان شَرنوبى، جانشین و داماد قطبِ سلسله، ابراهیم دسوقى، تقریباً سیصد سال قبل از تولد نورالدین جراحى در کتاب طبقات الاولیاء نوشت:
سید نورالدین جراحى از استانبول خواهد بود و در سال ۱۱۱۵ هجرى قمرى ظهور مى کند و چهل و چهار سال عمر مى کند یکى از کرامات وى، این است که او در همین جهان، جایگاه ]رفیع[ خود را در بهشت مشاهده مى کند و پس از وفات، بى درنگ، وارد بهشت مى شود. و خداوند دعاهاى کسانى را که به زیارتِ او شتافته و کسانى که در حضور او دعا کرده اند، مى پذیرد».
پیر نورالدین در ذیل همین عبارت از کتاب طبقات الاولیاء که در حال حاضر، در کتابخانه فاتح، در استانبول (با شماره ۳۲۸۶) نگهدارى مى شود، امضا کرده است.
بنیان گذار فرقه، خلوتیه جراحیه، پیر نورالدین جراحى، در سال ۱۰۸۹هـ./۱۶۷۹م، زاده شد. تبارِ وى از طریق پدرش، سید عبدالله بن محمد حسام الدین به امام حسین ]علیه السلام [و از طریق مادرش به عبید بن جراح مى رسید; عبید یکى از ده صحابه اى است که بنا به سنّت، پیامبر اکرم(ص)، در این جهان، به بهشتى بودنشان بشارت داد.
نورالدین در سن ۱۹سالگى رشته حقوق را، با درجه ممتاز، به پایان برد. و سلطانْ او را به عنوان قاضى القضات مصر، که در آن زمان از ولایات عثمانى بود، منصوب کرد. او هنگامى که از طریق استانبول، با اسب، ]به مصر [مسافرت مى کرد و بهوسیله یکى از ملازمانش در فرقه براى خداحافظى از خانواده اش همراهى مى شد، حاجى حسین افندى، دایى اش را در خانه اش که درگاه ]تکیه[ جلوتیه ـ شاخه اى از فرقه دراویش خلوتى است ـ ملاقات کرد. این تکیه در تپه توى گر بود. دایىِ نورالدین به او سفارش کرد، که آن پیر را ملاقات کند; یعنى کسى را که پیش از معارفه، اسم او ]سیدنورالدین[ را مى دانست. در طى مراسم ذکر که بعد از اقامه نماز برگزار مى شد، نورالدین حالت خلسه اى را تجربه کرد و آکنده از اشتیاق مریدىِ این پیر شد. شیخ على علاءالدین به او فرمان داد تا به دنیا، پشت کند. از این رو، نورالدین از موقعیت شغلىِ ممتازش، کناره گرفت و ملازمانش را پراکنده ساخت و همه دارایى اش را به اعضاى خانواده اش واگذاشت; او سپس به عزلت معنوى (خلوت) روآورد و مدت چهل روز را با گوشه گیرى و روزه دارى سپرى کرد. وى به مدّت هفت سال، در نزد استادش تلمّذ کرد، تا این که در سنّ ۲۶سالگى، او خود به عنوان پیر، معرفى شد.
پیر نورالدین جراحى، در ایام زندگانى اش از میان دراویش متعدد خود، هفت جانشین داشت ـ تکیه او عمارتى عثمانى بود که سلطان آن را براى او ساخته بود، و امروزه هنوز در میدان کَرَگمرک استانبول پابرجاست. در سال ۱۱۱۵قـ./۱۷۰۵م، وقتى که او به منصب پیرى رسید و تکیه را رسماً افتتاح کرد، اسماء الهى، قطعات و دعاهاى مخصوص فرقه، ورد کبیر صباحیه (مناجات عظیم صبحگاهى)، و ورد صغیر مسائیه (مناجات عظیم شبانگاهى)، آداب (قوانین سلوک) و قواعد مخصوص این شاخه فرقه خلوتى; همه را از طریق الهام الهى فراگرفت.
زمانى پیر نورالدین جراحى در چندین تکیه در سراسر ترکیه، حدود چهل هزار درویش داشت; برخى از جانشینان او در استانبول ماندگار شدند و دیگران به بورسا، اِدِرنه در کشور یونان که در آن زمان، بخشى از امپراطورى عثمانى بود، رفتند. برخى از جانشینانِ وى شاخه هایى را بنیان گذاشتند که تا به امروز هنوز پابرجا هستند، هم زمان شاخه هاى دیگرى هم در مناطق دیگر تأسیس شد.
حضرت مُراوى شیخ یحیى افندى، چهارمین جانشین پیر نورالدین، بعد از ساختن چهل تکیه در شبه جزیره موریا، زمانى که براى تصدىِ آن مقام ]جانشینى [در کرَگمرک، به استانبول عزیمت مى کرد، صدساله بود. او در آنجا، به مدت ۲۴سال، مُرشد بود و در یک خلوتِ معنوى، یعنى دوره عزلت معنوى اى که ویژگى این فرقه است، درگذشت. پیر نورالدین به دراویش هشدار مى داد که در دنیا باشند; امّا، نه از آنِ دنیا ]و وابسته به آن[.
تکیه کَرَگمرک در ابتدا، درباریان سلطان و مقامات عالى رتبه را جذب کرد. همچنان که ]فرقه[ مولویّه، در همان زمان، توجه روشنفکران و هنرمندان را و ]فرقه [بکتاشیّه، نظامیان را، و ]فرقه[ نقشبندیّه روحانیان را جذب کرده بود. امروزه، مردم از هر طبقه اجتماعى، در آنجا براى ذکر گرد هم مى آیند. در هر یک از شب هاى تعیین شده، ممکن است وزیر تشریفات، یا یکى از اساتید دانشگاه، در کنار یک کفاش یا درودگر بنشیند.
ویژگىِ منحصر به فردِ جرّاحیان ذِکر فراگیر و چند بعدىِ آنهاست که به عنوان موهبتى خاص، ریشه در شناخت مقام پیر نورالدین دارد. بر اساس سنّت دیرین، گفته مى شود که جایگاه آبى یا حرکت چرخشى در ذکر تکرار مى شود. ]بدین ترتیب[ در طریقت جراحیّه عناصر اصلىِ بسیارى از فرقه هاى مختلف صوفیه را مى توان یافت.
ذکر جرّاحى، جهرى (با صداى بلند) و آهنگین است و تصنیفهاى موسیقایى اى را به کار مى گیرد که از طریقه هاى گوناگون اخذ شده است. جرّاحیان به عنوان دراویش هوزن معروف اند، زیرا اسم هو را فریاد مى کنند و آن را به عمل تنفسى متصل مى کنند که صداى مهار شده اى از این اسم را مى آفریند. این صدا، اغلب به آهنگ سنگین یک ارّه تشبیه شده است; زیرا پیر اشاره مى کند که ذکر باید قلبى گردد، یعنى از قلب بیرون بیاید. آوازخوانهاى گروه که موسوم به ذاکران هستند، بیرون از حلقه دراویش و در امتداد نوازندگانى مى ایستند که بندیر (دو نوع طبل) و سنچ هایى را که براى آهنگ به کار مى روند، مى نوازند. در مراسم ذکر، دراویشى که داخل یک حلقه مى نشینند، کلمه توحید (لااله الاّ الله) را که از پى آن، اسم متعالىِ الله و سپس اسم هو مى آید، سر مى دهند. در بین هر حلقه اى، قرآن و دعا خوانده مى شود; سپس دراویش مى ایستند و اصول; یعنى الهىِ اوّلى را که شمس الدین سیواسى تعیین کرده است، مى خوانند. آنها با گفتن هو که به نام الهى بسط مى یابد، ذکر را ادامه مى دهند. آنان با تکرار حى القیوم اللّه که شیخ وفا در ابتدا، آن را به آنها داد، و درنهایت با حىّ، حىّ، حىّ، هو، به مراسم پایان مى دهند.
به هر یک از دراویش، مطابق مرتبه اش، نام ها یا اسماء معیّنى داده مى شود. تعداد این اسما، بالغ بر ۲۸ اسم مى شود که رمزِ طریقت به شمار مى آید.
از زمان پیر نورالدین جرّاحى تاکنون، بیست شیخ ]پیر[ در جایگاه آبى (پوست رنگین) در درگاه ]تکیه[ اصلى در کَرَگمرک، جلوس داشته اند و براى پیوند یافتن با خدا، از اصول اسلامى تبعیت کرده اند تاکنون نوزده نفر از مشایخ در کنارِ پیر نورالدین و خانواده اش در این درگاه، به خاک سپرده شده اند. نوزدهمین شیخ، یعنى حاج شیخ مظفرالدین جرّاحىِ خلوتى، به آمریکا رفت و شعبه اى از آن فرقه را در غرب، تأسیس کرد. هدف اصلىِ شیخ مظفر این بود که تا آنجا که ممکن است، مردمانى را بیابد که شعار وحدت را; یعنى، خدایى جز خداى یگانه نیست و محمّد(ص) پیامبر اوست بازگویند. وى در ۱۲فوریه سال ۱۹۸۵م، در حالى که سرش را به نشانه تعظیم، براى دعا و نماز، خم کرده بود ]در حال رکوع[ و لب ها و قلبش آواى توحید را تکرار مى کرد، وفات کرد. هم اینک، در درگاه اصلىِ جراحیه در استانبول، شیخ صفر افندى، بیستمین شیخ درگاه اصلىِ فرقه جراحیه، امامت مسلمانان را در نماز و نیایش برعهده دارد و طریقتِ او در آمریکا همچنان به فعالیت خود ادامه مى دهد.
نویسنده:  محمد نصیرى

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا