نظر علمای اهل تسنن در خصوص بداء ۱

نظر علمای اهل تسنن در خصوص بداء 1

بداء به فتح باء و الفِ کشیده، به معناى ظهور و انکشاف پس از خفا، و علم و آگاهى بعد از جهل و ناآگاهى است. همچنین به معناى تغییر رأى آمده است. البته به این معنى بر خداوند روا نیست. شیخ طوسى در این باره مى نویسد: بداء به معناى ظهور است؛ از این رو مى گویند: «بَدا لَنا سورُ المدینه؛ دیوار شهر براى ما ظاهر شد». اما در اصطلاح دانشمندان شیعه و محدّثان و متکلّمان، بداء به معناى دیگرى آمده است که نسبت دادن آن با توجه به این معنى بر خدا رواست؛ بر این اساس، بداء به معناى حکم به وجود اشیاء و اراده ایجاد آن طبق مصلحت، محو حکم و ایجاد چیزى در شرایط خاص و زمان معینى و زیاده و نقصان در صورتى است که قضاى حتمى و اراده قطعى الهى بر آن تعلق نگرفته باشد. در تاریخ اسلام مسئله بداء نسبت به خدا همواره یکى از مسائل مشکل و معرکه آراء و معضلات بوده است و بدان بهانه گروهى دانسته یا ندانسته شیعه را به کفر متهم نموده و بداء را برگرفته از افکار یهود و نتیجه آن را نسبت دادن جهل به خدا شمرده اند. مخالفان شیعه و پیروان اهل بیت علیهم السلام با تفسیرهاى مغرضانه و نادرست از اعتقاد شیعه به «بداء»، نسبتهاى ناروایى را به شیعه داده اند:

۱- کانت من افکار الیهود، روّجها عبد اللّه سبا» اعتقاد به بداء از جمله افکار یهودیان بوده و عبداللّه بن سبا آن را بین شیعیان رواج داده است و نتیجه آن نسبت دادن جهل و نسیان به خدا و موجب کفر و الحاد است.

۲- خیاط، یکى از سران معتزله اقوالى را به شیعه نسبت داده، آن گاه مى گوید: «اِنّ جمیعهم یقول بالبداء و هو ان اللّه یخبر بأنّه یفعل الامر ثمّ یبدو له فلا یفعله…» تمام شیعیان به بداء معتقدند و بداء آن است که خداوند مى گوید کارى را انجام خواهد داد، ولى بعد بداء برایش پیدا مى شود و آن کار را انجام نمى دهد!

۳- ابوالحسن اشعرى (م ۳۰۹ق) درباره عقیده رافضه! (شیعه) مى نویسد: رافضه درباره بداء سه گروه شده اند: الف) گروهى که بداء را بر خدا جایز مى دانند؛ یعنى وقتى که خدا مى خواهد کارى را انجام دهد و نمى دهد، برایش بداء حاصل شده است. ب) گروه دیگر معتقدند چنانچه خداوند چیزى را بداند و آن را از خلق پنهان دارد، در آن بداء جارى است، ولى اگر آشکار سازد دیگر بداء در آن روا نیست. این گروه در هر صورت، بداء را بر خدا روا مى دانند. ج) گروه سوم اصلاً بداء را بر خدا روا نمى دانند». و در جاى دیگر از کتابش نیز شبیه همین مطالب را تکرار کرده است.

فخر رازى (و به تعبیر بزرگان «امام المشکّکین») در کتاب المُحَصَّل از قول سلیمان ابن جریر زیدى نقل مى کند که امامان شیعه دو قول براى پیروان خود گذاشته اند که با اختیار آن، کسى بر ایشان غالب نخواهد شد: اول تقیه و دوم بداء. سپس اضافه مى کند: «آنان بداء را چنین توجیه مى کنند که اگر (امامان آنها) بگویند به زودى قدرت به دست ما مى افتد، چون نیفتاد، خواهند گفت که براى خداوند بداء حاصل شده است؛ یعنى خداوند عزم و اراده اش را تغییر داده است…».

خواجه نصیرالدین طوسى در عبارتى کوتاه پاسخ مى دهد: «شیعه به چنین بدائى معتقد نیست». روایاتى که از ائمه معصومین علیهم السلام درباره بداء رسیده است شیعه را از تهمتهاى مخالفان مبرّا ساخته است؛ از جمله حدیثى که از امام صادق علیه السلام پیشتر ذکر کردیم و نیز در حدیث دیگرى مى فرماید: «اِنّ اللّه َ علمٌ لا جهلَ فیه و حیاهٌ لا موت فیه و نور لا ظلمهَ فیه؛ خداوند علمى است که جهل در آن راه ندارد و حیاتى است که مرگى در آن نیست و نورى است که ظلمت را در آن راه نیست».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
پیمایش به بالا