عاشورا و امام حسین علیه السلام در آئینه احادیث

عاشورا و امام حسين عليه السلام در آئينه احاديث

امامان شیعه علیهم السلام براى اینکه نهضت‏خونین کربلا و محرم و عاشورا براى همیشه زنده و جاوید بماند، سعى و تلاش فراوانى نمودند و دراین راستا از پنج‏شیوه استفاده کردند:
۱- یادآورى مصائب امام حسین علیه السلام و یاران فداکارش در مناسبت‏هاى مختلف، بخصوص در ایام محرم و عاشورا.
عن ابى عماره المنشد قال: «ما ذکر الحسین بن على عند ابى عبدالله علیه السلام فى یوم قط فرئى ابو عبدالله علیه السلام متبسما فى ذلک الیوم الى اللیل‏» (۱) ابوعماره منشد مى‏گوید: هر گاه در حضور امام صادق علیه السلام نام حسین علیه السلام برده مى‏شد، آن روز تا شام خنده بر لبان آن حضرت دیده نمى‏شد.
حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام مى‏فرماید:
«کان ابى اذا دخل شهر المحرم لایرى ضاحکا و کانت الکابه (۲) تغلب علیه حتى یمضى منه عشره ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذلک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه و یقول: هو الیوم الذى قتل فیه الحسین علیه السلام » (۳) وقتى ماه محرم مى‏رسید پدرم را کسى خندان نمى‏دید و غم و اندوه بر او چیره مى‏گشت تا روز عاشورا فرا مى‏رسید و روز عاشورا روز مصیبت و اندوه و روز گریه او بود و مى‏فرمود: این همان روزى است که حسین علیه السلام کشته شد.
زمانى که منصور دوانیقى دستور داد در منزل حضرت صادق علیه السلام را آتش بزنند، آن حضرت در منزل بودند و آتش را خاموش کردند و زنان و دختران وحشت‏زده از آتش‏سوزى را دلدارى دادند:
«فلما کان الغد دخل علیه بعض شیعته یسالونه فوجدوه حزینا باکیا، فقالوا: ممن هذا التاثر و البکاء؟ امن الجراه علیکم اهل البیت و لیس منهم باول مره فقال الامام علیه السلام : لا ولکن لما اخذت النار ما فى الدهلیز نظرت الى نسائى و بناتى یتراکضن فى صحن الدار من حجره الى حجره و من مکان الى مکان هذا و انا معهن فى الدار فتذکرت فرار عیال جدى الحسین علیه السلام یوم عاشوراء من خیمه الى خیمه و من خباء الى خباء و المنادى ینادى: احرقوا بیوت الظالمین‏» (۴) فرداى آن روز دسته‏اى از شیعیان خدمت آن حضرت رسیدند تا از حالش جویا شوند، دیدند آن حضرت اندوهناک و گریان است پرسیدند: این همه اندوه و گریه از چیست؟ آیا از گستاخى و بى‏حرمتى آنان نسبت به شما – اهل بیت – این همه ناراحتید و حال آن که این اولین بار نیست که چنین مى‏کنند.
امام علیه السلام فرمود: نه، بلکه اندوه و گریه من از این جهت است که وقتى آتش، آستانه خانه را فرا گرفت، زنان و دخترانم را دیدم که از این اطاق به آن اطاق و از این‏جا به آن‏جا پناه مى‏بردند در حالى که من پیش آنان حضور داشتم و تنها نبودند. از این صحنه به یاد فرار خانواده جدم حسین علیه السلام در روز عاشورا افتادم که از خیمه‏اى به خیمه دیگر و از پناهگاهى به پناهگاه دیگر فرار مى‏کردند و دشمن فریاد مى‏زد: خیمه ستم‏کاران را به آتش بکشید!
در مورد حضرت على بن الحسین علیه السلام آمده است که روزى ابوحمزه ثمالى بر حضرت وارد شد و حضرت را در حال گریه دید; عرض کرد:
«سیدى! ما هذا البکاء و الجزع؟ الم یقتل عمک حمزه؟ الم یقتل جدک على علیه السلام بالسیف ان‏القتل لکم عاده و کرامتکم من الله الشهاده‏».
«فقال له الامام علیه السلام : شکر الله سعیک یا ابا حمزه کما ذکرت القتل لنا عاده و کرامتنا من الله الشهاده و لکن یا اباحمزه هل سمعت اذناک ام رات عیناک ان امراه منا سبیت و هتکت قبل یوم عاشورا؟ و الله یا ابا حمزه ما نظرت الى عماتى و اخواتى الا و ذکرت فرارهن فى البیداء من خیمه الى خیمه و من خباء الى خباء و المنادى ینادى احرقوا بیوت الظالمین‏» (۵)
مولاى من، این همه گریه و بى‏تابى براى چیست؟ آیا عموى شما حمزه کشته نشد؟ آیا جد شما – على علیه السلام – با شمشیر کشته نشد؟ کشته شدن، عادت شما خانواده است و شهادت عطیه‏اى الهى از آن شما است.
امام علیه السلام فرمود: اى ابوحمزه خداوند به تو جزاى خیر دهد چنان‏که گفتى کشته شدن براى ما عادت است و خداوند نیز به ما شهادت را ارزانى داشته است ولى اى ابوحمزه آیا هرگز شنیده‏اى یا دیده‏اى که تا قبل از عاشورا زنى از خانواده ما به اسارت رفته باشد و هتک حرمت‏شده باشد؟ به خدا سوگند اى ابوحمزه هر وقت به عمه‏ها و خواهرانم نگاه مى‏کنم به یاد فرار آن‏ها در بیابان مى‏افتم که ازخیمه‏اى به خیمه‏اى و از پناهگاهى به پناهگاهى فرار مى‏کردند و دشمن فریاد مى‏زد: خیمه ستم‏کاران را به آتش بکشید!
حضرت صادق علیه السلام به داود رقى فرمود:
«انى ما شربت ماء باردا الا و ذکرت الحسین‏» (۶) من هرگز آب سرد ننوشیدم مگر این‏که به یاد حسین علیه السلام افتادم.
حضرت رضا علیه السلام فرمود:
«ان یوم الحسین اقرح جفوننا و اسبل دموعنا و اذل عزیزنا بارض کرب و بلاء و اورثناءالکرب و البلاء الى یوم الانقضاء» (۷) حادثه عاشورا اشک ما را روان ساخت و خون از چشم ما جارى کرد و عزیز ما را در سرزمین غم و اندوه، خوار ساخت و تا روز قیامت براى ما غم و غصه به میراث گذاشت.
و همچنین حضرت رضا علیه السلام به ریان بن شبیب فرمود:
«ان المحرم هو الشهر الذى کان اهل الجاهلیه فیما مضى یحرمون فیه الظلم و القتال لحرمه فما عرفت هذه الامه حرمه شهرها و لا حرمه نبیها لقد قتلوا فى هذا الشهر ذریته و سبوا نساءه‏» (۸) محرم ماهى است که اهل جاهلیت در گذشته، تجاوز و جنگ را در آن حرام مى‏دانستند و آن را محترم مى‏شمردند ولى این امت، حرمت ماه خود را و حرمت ماه پیامبر خود را نگاه نداشتند. در این ماه فرزندان او را کشتند و خانواده او را به اسارت بردند.
۲- امامان شیعه بر مصائب امام حسین علیه السلام و اهل بیت گرامى‏اش گریه مى‏کردند و با توجه به شرایط سیاسى زمان، مجالس عزادارى تشکیل مى‏دادند و شیعیان را به عزادارى و گریه بر مصائب سالار شهیدان ترغیب و تشویق مى‏کردند.
علقمه بن محمد حضرمى نقل مى‏کند که حضرت باقر علیه السلام بر امام حسین علیه السلام گریه مى‏کرد:
«ثم لیندب الحسین علیه السلام و یبکیه و یامر من فى داره ممن لا یتقیه بالبکاء علیه و یقیم فى داره المصیبه باظهار الجزع علیه و لیعز بعضهم بعضا بمصابهم بالحسین علیه السلام » (۹) سپس به گریه و زارى بر حسین علیه السلام مى‏پرداخت و دستور مى‏داد به افرادى که در خانه بودند و از آنان تقیه نمى‏کرد، بر حسین علیه السلام گریه کنند; آن حضرت در خانه خود مجلس عزا برپا مى‏داشت و به یکدیگر مصیبت‏حسین علیه السلام را تسلیت مى‏گفتند.
«عن عبدالله بن غالب قال: دخلت على ابى عبدالله علیه السلام فانشدته مرثیه الحسین بن على علیهما السلام فلما انتهیت الى هذا الموضع:
لبلیه تسقوا حسینا بمسقاه الثرى غیر التراب
صاحت باکیه من وراء الستر: «یا ابتاه‏» (۱۰) عبدالله بن غالب گوید:
بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و براى او مرثیه حسین بن على علیهما السلام را خواندم وقتى به این جمله رسیدم که: «چه مصیبتى که حسین را در کنار آب از خاک سیراب کردند»، از پشت پرده زنى فریاد زد: «یا ابتاه‏». (۱۱)
«عن هارون المکفوف قال: دخلت على ابى عبدالله علیه السلام فقال لى: «انشدنى‏». فانشدته; فقال: «لا، کما تنشدون و کما ترثیه عند قبره‏» فانشدته:
امرر على جدث الحسین فقل لاعظمه الزکیه
قال: فلما بکى امسکت انا فقال مر; فمررت، قال: ثم قال: «زدنى‏» قال: فانشدته:
یا مریم قومى واندبى مولاک و على‏الحسین فاسعدى ببکاک
قال: فبکى و تهایج النساء. قال: فلما ان سکتن قال لى: «یا ابا هارون! من انشد فى الحسین فابکى عشره فله الجنه .
هارون مکفوف گوید: وارد بر امام صادق علیه السلام شدم فرمود:برایم بخوان، برایش خواندم. آن حضرت فرمود: نه، آن‏چنان که در کنار قبرش مرثیه مى‏خوانید بخوان و من خواندم:
از کنار نعش حسین گذر کن و به آن استخوان‏هاى پاک بگو وقتى آن حضرت به گریه افتاد سکوت کردم ولى فرمود: ادامه بده، ادامه دادم. فرمود: باز هم بخوان تا به این‏جا رسیدم که:
اى مریم برخیز و بر مولاى خود ندبه کن و با گریه ات بر حسین رستگار شو امام علیه السلام گریه کرد و زن‏ها شیون سر دادند. وقتى آرام شدند، حضرت فرمود: اى ابوهارون هر کس مرثیه حسین علیه السلام بخواند و ده نفر را بگریاند، پاداش او بهشت است.
۳- تشویق شعرا و دانشمندان به سرودن شعر و خواندن آن در خصوص نهضت‏حسین بن على علیهما السلام و مصائب دردناک کربلا و بیان ارزش و ثواب این کار بزرگ. حضرت صادق علیه السلام به ابى عماره شاعر فرمود:
«یا ابا عماره! من انشد فى الحسین بن على علیهما السلام شعرا فابکى خمسین، فله الجنه و من انشد فى الحسین علیه السلام شعرا فابکى ثلاثین، فله الجنه‏» (۱۲) اى ابوهارون! هر کس در رثاى حسین قصیده‏اى بخواند و پنجاه نفر را بگریاند پاداش او بهشت است و هر کس در رثاى حسین علیه السلام ، قصیده‏اى بخواند و سى نفر را بگریاند پاداش او بهشت است. امام صادق علیه السلام به ابى هارون مکفوف فرمود:
«یا ابا هارون! من انشد فى‏الحسین شعرا فبکى و ابکى عشره کتب لهم الجنه‏» (۱۳) اى ابوهارون! هر کس در رثاى حسین قصیده‏اى بخواند و بگرید و ده نفر را بگریاند، پاداش آنان بهشت است. حضرت امام صادق علیه السلام به صالح بن عقبه فرمود:
«من انشد فى الحسین علیه السلام بیتا من شعر فبکى و ابکى عشره فله و لهم الجنه‏» (۱۴) هر کس در رثاى حسین علیه السلام یک بیت از قصیده‏اى بخواند و بگرید و ده نفر را بگریاند پاداش آنان بهشت است.
داستان آمدن دعبل بن على خزاعى شاعر معروف عرب را در ایام محرم به محضر على‏بن موسى‏الرضا علیه السلام و دعوت امام از وى براى سرودن مرثیه جدش حضرت حسین بن على علیهما السلام را مى‏توان در جلد ۴۵، صفحه ۲۵۷ کتاب بحارالانوار مطالعه نمود.
ائمه معصومین علیهم السلام : از شاعرانى همچون کمیت، دعبل، سید حمیرى و… که در آن جو خفقان، مصائب حسین علیه السلام را به شعر در آوردند، تقدیر نموده‏اند.
۴- ائمه طاهرین علیهم السلام : علاوه بر اینکه خودشان به زیارت حضرت حسین بن على علیهما السلام و شهداى کربلا مى‏رفتند شیعیان را هم براى رفتن به زیارت آن حضرت در هر شرایطى ترغیب و تشویق مى‏نمودند و اجر و ثواب فراوان این زیارت را براى شیعیان تبیین مى‏کردند.
روایات مربوط به زیارت امام حسین علیه السلام و اصحاب و یاران فداکار آن حضرت در جلد ۱۰۱ بحارالانوار، ج ۱۰ وسائل‏الشیعه از صفحه ۳۱۸ تا صفحه ۴۰۸، کتاب کامل‏الزیارات از صفحه ۱۳۱ تا صفحه ۲۲۲ و در کتاب ثواب الاعمال مرحوم صدوق از صفحه ۳۰۸ تا ۳۳۸ آمده است.
روایات زیارت چند دسته هستند که در این مورد به چند روایت اشاره مى‏شود و بقیه روایات را از منابع ارائه شده مى‏توان استخراج کرد: دسته اول: زیارت، فرض و واجب است
حضرت صادق علیه السلام به ام سعید احمسیه فرمود:
«یا ام سعید زوریه فان زیاره قبر الحسین علیه السلام واجبه على الرجال و النساء» (۱۵) او را زیارت کن که زیارت قبر حسین علیه السلام بر زن و مرد واجب است.
حضرت صادق علیه السلام به معاویه بن وهب فرمود:
«یا معاویه لاتدع زیاره قبر الحسین لخوف‏» (۱۶) اى معاویه، زیارت قبر حسین را به خاطر هیچ ترسى، ترک مکن. و همچنین آن حضرت به محمد بن مسلم فرمود:
«هل تاتى قبر الحسین علیه السلام ؟ قلت; نعم، على خوف و وجل، فقال: ما کان من هذا اشد فالثواب فیه على قدر الخوف‏» (۱۷) آیا به مزار حسین مى‏روى؟ گفتم: آرى، ولى با ترس و وحشت. فرمود: هر چه سخت‏تر و ترسناکتر باشد پاداشش بیشتر است. دسته دوم: زیارت به همراه معرفت
«عن ابى الصامت قال: سمعت ابا عبدالله علیه السلام و هو یقول: من اتى قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» (۱۸) ابوصامت گوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که: هر کس به زیارت قبر حسین علیه السلام بیاید و به حق او شناخت داشته باشد، گناهان گذشته و آینده او بخشیده مى‏شود. دسته سوم: فوائد زیارت
«عن ابى مسکان عن ابى عبدالله قال: «من اتى قبر الحسین علیه السلام عارفا بحقه غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر» (۱۹) ابومسکان از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: هر کس به مزار حسین علیه السلام برود و به حق او آشنا باشد گناهان گذشته و آینده او بخشیده مى‏شود. دسته چهارم: اهمیت زیارت آن حضرت
«عن ابى الحسن الرضا علیهما السلام قال: من زار قبر ابى عبدالله بشط الفرات کان کمن زارالله فوق عرشه‏» امام رضا علیه السلام فرموده است: هر کس قبر امام حسین علیه السلام را در کنار شط فرات، زیارت کند همانند کسى است که خدا را در عرش خود، زیارت کرده باشد. دسته پنجم: عقوبت ترک زیارت آن بزرگوار
«عن محمد بن مسلم عن ابى جعفر علیه السلام قال: من لم یات قبر الحسین علیه السلام من شیعتنا کان منتقص الایمان، منتقص الدین و ان دخل الجنه کان دون المؤمنین فى الجنه‏» (۲۰) محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: از شیعیان ما هر کس قبر حسین علیه السلام را زیارت نکند، ایمانش ناقص و دینش ناقص است و اگر اهل بهشت باشد مقامى پایین‏تر از دیگر مؤمنان خواهد داشت.
عن سیف بن عمیره عن رجل عن ابى عبدالله قال: «من لم یات قبر الحسین علیه السلام و هو یزعم انه لنا شیعه حتى یموت فلیس هو لنا بشیعه.» (۲۱) سیف بن عمیره از شخصى روایت مى‏کند که امام صادق علیه السلام فرمود: کسى که تا آخر عمر به زیارت حسین علیه السلام نرود و تصور کند شیعه ما است، چنین شخصى شیعه ما نیست.
عن هارون بن خارجه عن ابى عبدالله علیه السلام قال: «سالته عمن ترک الزیاره زیاره قبر الحسین بن على من غیر عله قال: «هذا رجل من اهل النار» (۲۲) هارون بن خارجه گوید: از امام صادق علیه السلام درباره کسى که زیارت قبر حسین بن على علیهما السلام را بدون عذر ترک گوید، پرسیدم. فرمود: چنین شخصى اهل دوزخ است.
فلسفه اصرار ائمه : بر زیارت حضرت سیدالشهدا این بود که چون دشمنان اسلام; یعنى، بنى‏امیه، بنى مروان و بنى‏عباس با تمام قدرت تلاش مى‏کردند کربلا و عاشورا و قیام حسین را نابود کرده و نگذارند اثرى از قبر امام باقى بماند; لذا ائمه معصومین : بر این امر عنایت ویژه‏اى مبذول مى‏فرمودند; چرا که فرهنگ عاشورا و تاریخ کربلا و حرم حسین، همیشه براى حاکمان ستمگر زمان، خطرساز بوده و هست.
در جلد ۴۵ بحارالانوار، صفحه ۳۹۰ بابى تحت عنوان «جور الخلفاء على قبره الشریف‏»
تجاوز خلفا بر قبر شریف آن حضرت آمده است که مى‏توان به آن مراجعه کرد.
شخصى به نام دیزج مى‏گوید:
«بعثنى المتوکل الى کربلاء لتغییر قبر الحسین‏». «المتوکل یامر بحرث قبر الحسین علیه السلام مده عشرین سنه‏» متوکل مرا به کربلا فرستاد تا آثار قبر حسین را از میان بردارم. متوکل در مدت بیست‏سال دستور مى‏داد قبر حسین علیه السلام را شخم بزنند.
بنى‏امیه و بنى‏عباس، هر دو در این مورد حساسیت داشتند و در آن مشترک بودند.
۵- ائمه :
خودشان در نمازها از تربت امام حسین علیه السلام استفاده مى‏کردند و شیعیان را به استفاده از آن توصیه مى‏نمودند. در حالات امام سجاد علیه السلام آمده است:
«فکان اذا حضرته الصلاه صبه على سجادته و سجد علیه‏» (۲۳) هرگاه وقت نماز مى‏رسید آن (تربت کربلا) را روى سجاده‏اش مى‏ریخت و بر آن سجده مى‏کرد.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
«و من کانت معه سبحه من طین قبر الحسین کتب مسبحا و ان لم یسبح بها» (۲۴) هر کس همراهش تسبیحى از تربت قبر حسین علیه السلام باشد، از تسبیح‏گویان محسوب مى‏شود گرچه با آن تسبیح نگوید.
«عن موسى بن جعفر علیه السلام قال: و لا تاخذوا من تربتى شیئا لتبرکوا به فان کل تربه لنا محرمه الا تربه جدى الحسین بن على علیهما السلام فان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا» (۲۵) موسى بن جعفر علیهما السلام فرمود: از تربت من هرگز براى تبرک بر ندارید زیرا همه تربت‏ها جزتربت جدم حسین بن على علیهما السلام حرام است‏خداوند – عزوجل – آن را براى شیعیان و دوستداران ما شفا قرار داده است.
بقیه روایات را مى‏توان در جلد ۱۰۱ بحارالانوار از صفحه ۱۱۸ تا ۱۴۰; و از صفحه ۱۴۰ کتاب ثواب الاعمال و جلد ۱۰ وسائل الشیعه صفحه ۴۰۸ مطالعه کرد.
اولین کسى که بر تربت امام حسین علیه السلام سجده کرد حضرت على بن الحسین علیهما السلام بود که پس از دفن پدر، مقدارى از خاک قبر را برداشته و بر آن سجده کرد و با آن خاک تسبیح درست کرد. برخى بیماران مدینه با همین تربت‏شفا یافتند. (۲۶)
ائمه طاهرین علیهم السلام : با این پنج‏شیوه، در طول تاریخ که حکومت به دست مخالفان شیعه بود نگذاشتند نهضت‏خونین کربلا فراموش شود و امروز این رسالت بزرگ به عهده شیعیان میباشد که شیوه‏ها را شناخته و دنبال کنند; چون با زنده ماندن قیام امام حسین علیه السلام و راه او، اسلام و تشیع زنده و جاوید مى‏ماند. پیروزى یا شکست
امسال با آغاز ماه محرم‏الحرام، ۱۳۶۰ سال از شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام و یاران باوفایش مى‏گذرد; پیوسته در طول این تاریخ این سئوال مطرح بوده و هست که آیا حسین بن على علیهما السلام در این قیام و مبارزه پیروز شد یا شکست‏خورد؟ واژه پیروزى در لغت
واژه فوز و فاز به معناى پیروزى آمده است. در کتاب مفردات راغب ذکر شده است:
«الفوز الظفر بالخیر» (۲۷) پیروزى، دست‏یافتن به خوبى است.
و حضرت على علیه السلام هنگامى که ضربت به فرق مبارکش اصابت کرد، فرمود:
«فزت و رب الکعبه‏» یعنى، به خداى کعبه سوگند که پیروز شدم.
«ان الله اشترى من المؤمنین… و ذلک هو الفوز العظیم‏» (۲۸) خداوند از مؤمنان خریده است… و این است رستگارى بزرگ.
در زیارت اول ماه رجب آمده است:
«فزتم و الله فوزا عظیما» به خدا سوگند به رستگارى بزرگ، دست‏یافتید.
خطاب به شهداى کربلا آمده است:
«اشهد انکم الشهداء و السعداء و انکم الفائزون‏» (۲۹) شهادت مى‏دهم که به راستى شما شهید و سعید هستید و به راستى شما رستگار هستید. پیروزى مردان خدا در قرآن
«کتب الله لاغلبن انا و رسلى‏» (۳۰) خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز مى‏شویم.
لام و نون تاکید ثقلیه، نشانه قطعى و حتمى بودن پیروزى خداوند و رسولانش است.
«فان حزب الله هم الغالبون‏» (۳۱) حزب خدا پیروز است.
در همه جبهه‏ها حزب الله پیروز است.
«و ان جندنا لهم الغالبون‏» (۳۲) و لشکر ما پیروز است.
پیروزى در فرهنگ اسلام مفهوم پیروزى در فرهنگ اسلام با پیروزى در فرهنگ‏هاى دیگر متفاوت است:
۱- شهادت، اسارت و صدمه دیدن در راه انجام وظیفه، پیروزى است;
«و من یقاتل فى سبیل‏الله فیقتل او یغلب فسوف نؤتیه اجرا عظیما» (۳۳) و آن‏کس که در راه خدا پیکار کند و کشته شود یا پیروز گردد، پاداش بزرگى به او خواهیم داد.
«قال الحسین علیه السلام : اما والله انى لارجو ان یکون خیرا ما اراد له ربنا قتلنا او ظفرنا» (۳۴) به خدا سوگند من امیدوارم آن‏چه خدا براى ما خواسته است‏سرانجام نیک داشته باشد، کشته شویم یا پیروز گردیم.
۲- رسیدن به هدف حتى با شهادت، پیروزى است. هدف امام علیه السلام در قیام عاشورا، معرفى چهره کثیف یزید بود که در لباس جانشینى پیامبر ۶ قصد نابودى اسلام و احیاى جاهلیت را در سر داشت; که به آن رسید و علاوه بر این، امام علیه السلام مکتب خونین ضد استبداد و ستم را پایه‏گذارى کرد که تا قیامت موجب بقاء، عظمت و حفظ اسلام و فرهنگ تشیع گردید.
۳- گاهى پیروزى دفعى و کوتاه مدت حاصل نمى‏شود; بلکه آثار آن در دراز مدت ظاهر مى‏شود; چنانکه حضرت امام خمینى ۱ در قیام ۱۵ خرداد، پیروز نشد; لکن زمینه آگاهى و رشد جامعه را فراهم کرد که به پیروزى ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ منجر شد.
۴- دشمنان در قیام کربلا به هیچ یک از اهداف خود نرسیدند. از جمله اهداف دشمنان اسلام، نابودى اسلام، احیاى جاهلیت، سرکوب همه حرکتهاى ضد استبداد، اعلام روز عاشورا به عنوان عید، فتح و پیروزى و به فراموشى سپردن خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله بود. پیروزى و شکست در روایات
«قال على علیه السلام : ما ظفر من ظفر الاثم به، الغالب بالشر مغلوب‏» (۳۵)
مغلوبى که حق با او باشد، پیروز است. (۳۶)
«قال رسول الله صلى الله علیه و آله : لاتزال طائفه من امتى ظاهرین على الحق لایضرهم من خذلهم حتى یاتى امرالله و هم کذلک‏» پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: همواره دسته‏اى از امت من پشتیبان حق‏اند و دشمن گزندى به آنان نمى‏رساند تا امر خدا فرا رسد و باز هم ایشان پشتیبان حق‏اند. پیروزى در سخنان سالار شهیدان
هنگامى که حضرت تصمیم گرفت که از مدینه حرکت کند، کاغذى خواست و روى آن خطاب به بنى‏هاشم نوشت:
«بسم‏الله‏الرحمن الرحیم من الحسین بن على‏بن ابى‏طالب الى بنى‏هاشم اما فانه من لحق بى منکم استشهد و من تخلف لم یبلغ الفتح‏» (۳۷) به نام خداوند بخشنده مهربان از حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام : به بنى‏هاشم: آگاه باشید که هر کس با من بیاید شهید خواهد شد و هر کس نیاید به فتح و پیروزى دست نخواهد یافت.
«قال الحسین علیه السلام : لیس الموت فى سبیل العز الا حیاه خالده و لیست الحیاه مع الذل الا الموت الذى لاحیاه معه‏» (۳۸) حسین علیه السلام : مرگ در راه عزت، زندگى جاودان است و زندگى با ذلت مرگى است که حیات در آن راه ندارد.
«قال الحسین علیه السلام : و ان نغلب فغیر مغلبینا» (۳۹) امام فرمودند: و اگر مغلوب شدیم، ما شکست ناپذیریم. پیروزى در رجز علمدار کربلا
«لا ارهب الموت اذ الموت رقا» (۴۰) از مرگ هراسى ندارم زیرا مرگ تکامل است. پیروزى خون بر شمشیر
ابراهیم بن طلحه در مدینه از حضرت على‏بن الحسین علیه السلام پرسید: چه کسى در این واقعه پیروز شد؟ فرمود: هنگام اذان معلوم مى‏شود:
«اذا دخل وقت الصلاه فاذن و اقم تعرف من غلب‏» (۴۱) وقتى هنگام نماز رسید اذان و اقامه بگو، آن‏گاه پیروز را خواهى شناخت.
سهل بن سعد نقل مى‏کند: سر بریده حضرت ابوالفضل را بر بالاى نیزه دیدم که خنده بر لب دارد (یعنى، بر مرگ خنده مى‏زند). (۴۲)
ره توشه راهیان نور ویژه محرم ۱۳۷۹/۱۴۲۱
پى‏نوشتها
۱ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۰
۲ – الکآبه: اندوه و غصه
۳ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴، امالى صدوق، ۲۸۸
۴ – مجمع مصائب اهل البیت، الخطیب الهندوبى، ج ۱، ص ۲۴
۵ – همان، ص ۶۱
۶ – امالى صدوق، ص ۱۲۲
۷ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۴
۸ – امالى صدوق، ص ۱۱۲
۹ – وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۳۹۸
۱۰ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۶
۱۱ – یعنى امام را سنگ باران کردند.
۱۲ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۲
۱۳ – همان، ص ۲۸۸
۱۴ – همان، ص ۲۸۹
۱۵ – کامل الزیارات، ص ۱۳۱، بحار الانوار، ج ۱۰۱، ص ۳، ح ۹
۱۶ – همان، ص ۱۳۶ و ۱۳۷
۱۷ – همان، صفحات ۱۴۹، ۱۶۳، ۱۶۵، ۱۸۴
۱۸ – همان، صفحات ۱۴۹، ۱۶۳، ۱۶۵، ۱۸۴
۱۹ – همان، ص ۲۱۱
۲۰ – همان
۲۱ – همان، ص ۲۱۲
۲۲ – وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۶۰۸
۲۳ – همان
۲۴ – همان، ج ۱۰، ص ۴۱۰ تا ۴۱۲
۲۵ – زندگانى امام حسین، مرحوم حسین عمادزاده، ص ۸۵۵
۲۶ – مفردات راغب، ص ۳۸۷
۲۷ – توبه، ۱۱۱
۲۸ – مفاتیح‏الجنان، ص ۴۴۰
۲۹ – مجادله، ۲۱
۳۰ – مائده، ۵۶
۳۱ – صافات، ۱۷۲
۳۲ – نساء، ۷۴
۳۳ – موسوعه، ص ۳۶۲
۳۴ – قصار الحکم، حدیث ۳۲۷
۳۵ – موسوعه، ص ۳۶۲
۳۶ – مجموعه ورام، ص ۷
۳۷ – بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰
۳۸ – ادب الحسین، ص ۱۵۹
۳۹ – کتاب بر شطى از حماسه و حضور، سازمان تبلیغات اسلامى، ص ۱۸۵
۴۰ – بطال العلقمى، ص ۳۰۹، رقا به معناى تکامل و ترقى است
۴۱ – الامام زین‏العابدین، سیدعبدالرزاق مقرم، ص ۳۷۰
۴۲ – قهرمان علقمه، دکتر احمد بهشتى، ص ۳۰۳
 
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا