عالم قیامت چگونه عالمی است و فلسفه جاودانگی آن چیست؟

عالم قيامت چگونه عالمي است و فلسفه جاودانگي آن چيست؟

پیش از پاسخ دهی به پرسش شما توجه به دو نکته ضروری است: نکته اول: در عالم هستی عوالمی وجود دارد (در یک دیدگاه کلی سه عالم مادی، مثال، تجرد) هر یک از این عوالم دارای احکام، قوانین و سنن مختص به خود است، عالم دنیا و عالم آخرت و قیامت دو عالم از عوالم هستی اند که هر یک دارای آثار ویژه خود می‏باشند به همین جهت است که بر اساس آیات و روایات برای ورود روح و بدن به عالم قیامت نیاز به تحول اساسی است تا روح و بدن قابلیت پذیرش احکام و قوانین قیامت را بیابند به عنوان مثال بدن مادی در این دنیا با سوزشی صدمه خورده و از میان می‏رود ولی در قیامت بسا تحولات اساسی که در این بدن ایجاد می‏شود، به صورتی می‏گردد که در عین حال که سوزش و ناراحتی شدید دارد اما بدن از میان نمی‏رود [البته این نسبت به دوزخیان است ]اگر این تحولات نسبت به بدن مادی ایجاد نشود، این بدن با این صفات نمی‏تواند احکام و سنن قیامت را تاب بیاورد. یا مثلاً در دنیا حرکت و تغییر است، جوان پیر می‏شود، نو کهنه می‏گردد، کهنه‏ها از میان می‏روند، گیاهان پژمرده می‏شوند و… اما در جهان آخرت تغییر و تحول این چنینی وجود نداشته و نوعی ثبات و بقاء حاکم است (نک:نحل، آیه ۹۶، یونس، آیه ۲۴، حدید، آیه ۲۰، آل عمران، آیه ۱۹۷، نساء، آیه‏۷۷، کهف، آیه ۴۶، مریم، آیه ۷۶، طه، آیه ۷۳، غافر، آیه ۳۹ و…) در زندگی دنیوی خوشی با رنج، حیات با مرگ، لذت با محنت، اندوه با شادی، اضطراب با آرامش آمیخته است. اما در آخرت چنین نیست، بلکه گروهی همیشه و از هر جهت متنعم، شاد و آسوده‏اند و دسته‏ای دیگر همواره معذب، غمگین و ناراحت اند (نک: قلم، آیه ۳۳، رعد، آیه ۳۴، طه، آیه‏۷۳، زمر، آیه ۲۶، آل عمران، آیه ۱۵، نساء، آیه ۷۷، اعراف، آیه ۳۲، یوسف، آیه ۱۰۹، نحل، آیه ۳۰ و …) در واقع با توجه به آیات و روایات، در عالم قیامت نظام کنونی عالم مادی دگرگون می‏شود، پدید آمدن زلزله عظیم در زمین (مزمل، آیه ۱۴)، شکافته شدن دریاها (تکویر، آیه ۷) به حرکت در آمدن کوه‏ها (کهف، آیه ۴۷) و درهم کوبیده شدنشان (حاقه، آیه ۱۴) خاموش گشتن ماه و خورشید و ستارگان عظیم (تکویر، آیه ۲) و پر از دود و ابر شدن فضای جهان (فرقان، آیه ۲۵) پاره‏ای از تغییر و تحول اساسی نظام کاینات است. در قیامت همه اسباب و روابط قطع می‏شود و تمام ارتباطات و تأثیراتی که موجودات در نظام وجودشان در عالم جسم و جسمانیت و نیز در عالمی که به دنبال آن می‏آید، دارند، از میان می‏رود و نه شیئی در شیئی دیگر اثر خواهد کرد و نه شیئی از شیئی دیگر تأثیر خواهد پذیرفت. نه از شیئی نفع برده خواهد شد و نه از آن زیانی خواهد رسید. (بقره، آیه ۱۶۶، مؤمنون، آیه ۱۰۱). نکته دوم که در واقع نتیجه تأمل و دقت در نکته اول است عبارت از این است که: ما نباید انتظار داشته باشیم که در عالم قیامت احکام، قوانین و سنن عالم مادی و دنیا جاری باشد و اگر گاهی در لسان آیات و روایات از مواردی چون خوردن، آشامیدن، با زنان جوان زیبا روی بودن، در کنار نهرها و زیردرختان بودن یاد می‏شود، از باب تقریب ذهن ما به دریافت حقایق عالم قیامت است نه آنکه آشامیدن آنجا مانند آشامیدن این جا باشد یا خوردن آنجا مانند خوردن اینجا و همین طور …. با توجه به این دو نکته، پاسخ پرسش شما روشن می‏گردد. بر اساس برخی آیات قرآن برای آدمی زنان پاک و باکره، خوش اندام و زیبا هست که از آنها لذت می‏برد، ولی باید توجه داشت که این لذت همانند لذت جنسی این دنیا نمی‏باشد. چنان که زنان آنجا نیز مانند زنان اینجا نیستند، بلکه زنانی هستند که به هیچ وجه دچار عادت ماهانه نشده و همواره باکره خواهند بود. (نک:بقره، آیه ۲۵، آل عمران، آیه ۱۵، نساء، آیه ۵۷، صافات، آیه ۴۹ – ۴۸، ص، آیه ۵۲، زخرف، آیه ۷، دخان، آیه ۵۴، طور، آیه ۲۰، الرحمن، آیه ۵۶، ۷۴ – ۷۰، واقعه، آیه ۲۳ – ۲۲، ۳۷ – ۳۴، نبأ، آیه ۳۳). همچنین اهل بهشت می‏توانند فرزند داشته باشند، ولی این موضوع به دلیل سنن حاکم بر قیامت به شیوه‏ای که در این دنیا وجود دارد نیست. نظام حاکم بر قیامت نظام دفعی است نه نظام تدریجی؛ یعنی، در قیامت خواستن مساوی است با شدن و تحقق، برخلاف نظام این عالم که برای عملی شدن خواسته‏ها، باید زمینه، اسباب و شرایط آن فراهم شود تا آن آرزو محقق گردد. در این دنیا کسی که فرزندی می‏خواهد باید ازدواج کرده و با جمع یک سلسله شرایط و به تدریج و در زمان معینی دارای فرزند شود. اما در نظام قیامت چنین نیست، بلکه بهشتیان هر چه می‏خواهند، بر ایشان محقق می‏شود، (نک: فصلت، آیه ۳۱ و ق، آیه ۳۵) و نیاز نیست که با جمع شرایط و پدید آمدن مقدماتی، به تدریج آن خواسته محقق شود. از این رو، خواستن فرزند در عالم بهشت مساوی است با حضور بچه فی‏الحال و در همان آن. چنان که روایاتی نیز بر خصوص این امر وارد شده است. (نک: استاد شجاعی، محمد، خواب و نشان‏های آن، مقدمه و تدوین: محمدرضا کاشفی، کانون اندیشه جوان، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۹، صص ۹۰ – ۸۶).

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید