مشهورترین دانشمندان زن از صحابه ام سلمه
او دارای منزلتی والا در علم و روایتحدیث میباشد و پس از خدیجه فاضلترین وپرهیزگارترین زنان پیغمبرصلی الله علیه وآله و داناترین آنها به کتاب و سنت است.
تا جایی که عایشه به او گفتهاست:تو نخستین بانوی مهاجر از زنان رسول خداصلی الله علیه وآله میباشی و تو بزرگ مادرانمؤمنان هستی و جبرئیل بیشتر در خانه تو میبود. (۲۳)
ام سلمه از فقهای زنان صحابه بهشمار میرفت (۲۴) درباره علم و اجتهاد او کافی است که بگوییمجابربن عبدالله انصاری صحابی بزرگوار با همه شکوهی که در میان صحابه داشتبه او مراجعهمیکرد و به فتوای او عمل مینمود. (۲۵)
احادیثی که امسلمه از پیغمبر روایت کرده است، بالغ بر ۳۷۸ حدیث میباشد (۲۶) و روایات او درفضیلت علیعلیه السلام معروف است (۲۷) و اشعاری که مورخان از این بانوی گرانقدر ذکر کردهاند دربارهولایت اهل بیتعلیهما السلام میباشد. (۲۸) ام اسلم
او از زنان صحابه بوده و زمان امام سجادعلیه السلام و فیض حضور آن حضرت را نیز درک کرده بود.
ایشان کتب بسیاری خوانده و به همین جهتبه «قاریهالکتب» موصوف بوده همچنین به جهتروایت قضیه سنگ ریزه (۲۹) به «صاحبهالحصاه» نیز معروف شد.
و به مدلول همین روایتبسیار باجلالت و مورد توجه خاندان عصمتبوده است. (۳۰)ام جمیل
فاطمه دختر مجلل بن عبدالله بن قیس، از فضلا و ادبای زنان و از سابقین به دین مقدس اسلامبود. او با حاطب بن حارث بن مغیره ازدواج کرد و دو پسر بهنامهای محمد و حارث از ویبهوجود آمد.
ایشان با شوهرش به حبشه رفته و بعد از مرگ شوهر با پسرهایش به مدینه برگشتهاست.
او برای بهبودی پسرش محمد که به آتش سوخته بود، شرفیاب حضور مبارک پیامبرصلی الله علیه وآلهگردید و تقاضای دعای خیر کرد و در اثر دعای آن حضرت پسرش شفا یافت.(۳۱)ام رعله قشیریه
وی از زنان صحابه و عالم و شاعر و بسیار فصیح بود و از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله روایت نقل کرده است.
روزی به خدمت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد:
السلام علیک یا رسولالله و رحمهالله و برکاته انا ذوات الخدور و محل ازرالبعول و مربیات الاولاد و ممهدات المهاد و لاحظ لنا فی الجیش الاعظم فعلمناشیئا یقربنا الی الله عزوجل.
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله در جواب او فرمود:
اگر شما زنان از ذکر خدا غافل نباشید و چشم خود را از نامحرم ببندید و به گونهای صحبتنکنید که مرد اجنبی بشنود، شما ماجور و مثاب خواهید بود.(۳۲)
ام رعله بعد از رحلت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله، حسنینعلیهما السلام «در برگرفته و کوچههای مدینه را گردیده واشک میریخته است و چون به در خانه فاطمهعلیها السلام رسید این بیت را انشا کرد:
یادار فاطمه المعمحور ساحتها هیجت لی حزنا حییت من دار (۳۳)نسیبه بنت الحارث ام عطیه
ایشان از زنان فاضله صحابه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله شمرده میشد که در بیعت رضوان و جنگهایپیامبرصلی الله علیه وآله شرکت داشته و مجروحین را مداوا میکرد.
جمعی از صحابه و علمای تابعین در بصره«غسل میت» را از او گرفتند و از پیامبر اکرم روایت نقل کرده است.(۳۴)معاذه غفاریه
از زنان فاضل و عالم عصر خود و انیس رسول خدا در سفرها بود.
وی میگوید:
من با رسول خدا انس بسیاری داشتم -یعنی به خانهاش رفت و آمد میکردم- چون در سفرهابرای مداوای زخمیان و پرستاری بیماران با وی میرفتم.
روزی داخل خانه عایشه شدم، دیدمعلیعلیه السلام بیرون میآید و رسول خدا در غیاب علیعلیه السلام به عایشه میگوید:
«ان هذا احب الرجال الی و اکرمهم علی فاعرفی له حقه و اکرمی مثواه».
این مرد، محبوبترین و گرامیترین مردان است نزد من.
حق او را بشناس و احترامش راداشته باش. (۳۵)
ام حکیم بیضا، دختر عبدالمطلب و عمه رسول اکرمصلی الله علیه وآلهاو از زنان فاضله و خردمند بنی هاشم و ادیب و فصیح و بلیغ بود و به هر یک از «بیضا» و«قبهالدیباج» موصوف و ملقب و در نظم شعر نیز طبعی وقاد داشته است، حسبالامر پدر در حالحیاتش مرثیهای برای او گفته که از ابیات آن است:
الا یا عین جودی و استهلی و بکی ذا الندی والمکرمات الا یا عین و یحک اسعدینی بدمع من دموعهاطلات (۳۶)ام الدرداء
خیره دختر ابو حدرد اسلمیه و زن ابوالدرداء عامربن حارث از فضلا و محدثین زنان صحابیبوده که احادیثبسیاری از رسول اکرمصلی الله علیه وآله و شوهرش استماع و روایت کرده است. (۳۷)
امالدرداء هجیمه دختر حبی زن دیگر ابوالدرداء او نیز محدث و عالم و زاهد بوده از سلمان و شوهر خود روایت میکرد.
پیوسته به نماز وعبادت اشتغال داشت و دوستدار مجالس علما بود.
شش ماه در بیتالمقدس و شش ماه دردمشق اقامت میکرد (۳۸) .اسماء بنت عمیس
خواهر میمونه همسر رسولخداصلی الله علیه وآله:
او از زنان فاضل و بزرگوار روزگار خویش و از اولین گروندگان به اسلام بود که همراه همسرشجعفر طیار، برای پیشبرد اسلام به حبشه مهاجرت کرد و در سال فتح خیبر در سال هشتم به مدینهبازگشت او پس از شهادت جعفر، در سال هشتم با ابوبکر ازدواج کرد.
اسما، این صحابی جلیلالقدر و راوی موثق رسول خداصلی الله علیه وآله مادر محمدبن ابیبکر است کهدرباره او گفتهاند: نجابت محمدبن ابیبکر از جانب مادرش بود. (۳۹)اسما از شهود و از تکذیب کنندگان حدیث جعلی «نحن معاشر الانبیاء لانورث، ما ترکناهصدقه» (۴۰) و از راویان معروف حدیث «ردالشمس» برای علیعلیه السلام در زمان پیامبر است. (۴۱)
اسما ازراویان حدیث غدیر است.
قریب سی تن از بزرگان حدیثشیعه و سنی از اسما روایت نقل کرده واو را توثیق کردهاند (۴۲) .
شیخ صدوق نیز در «فقیه» از ایشان روایاتی نقل کرده است.
در کتب رواییتعداد روایاتی که از ایشان نقل شده به شصت عدد میرسد.اروی دختر حارث بن عبدالمطلب
صحابی رسول اکرمصلی الله علیه وآله و از بانوان فصیح و بلیغ بود.
وی در برابر معاویه، ناحق بودن خلافت اوو اسلام نیاوردن او را (تا فتح مکه) به رخش کشید و از امانتداری علیعلیه السلام و عمل آن حضرت بهاحکام الهی سخن گفت و عمر و بن عاص و سعید بن عاص و مروان را مفتضح ساخت و شعریدر فضایل امیرالمؤمنین سرود و صفات آن حضرت را برشمرد. (۴۳)ام سنان
او دختر جشمه یا خیثمه و از شعرا و فضلای عرب و موصوف به حسن ادب است و در نظم ونثر مهارت داشت.
لطافت معانی را با فصاحت الفاظ توام میداشت، اشعار او، که در مدح اهلبیت طهارتعلیهما السلام سروده و قبیله خود «بنی مذحج» را به نصرت و یاری ایشان ترغیب نموده برهانقاطع این مدعا است.(۴۴)
اینها نمونههایی بودند از زنان صحابه که در زمان پیامبر اکرم به فضل و دانش معروف بودند.
طبق گزارشهای مورخان بسیاری از زنان در عصر پیامبر در کهولتسواد آموختند. (۴۵)
اسلام برای پیکار با جهل و بیسوادی، روزنهای تازه و وسیع به سوی افقهای بیکران دانایی وآگاهی گشود و زنجیر از پای درک و شوق انسانها برگرفت.دانستن و علم آموختن برای همگاننهتنها آزاد که یک «فریضه» شد.
به برکت تعالیم اسلام و دستور پیامبر خیراندیش اسلام بود که زنان همدوش مردان بهدانشآموزی روی آوردند.
اینکار، با توجه به شرایط دشوار و ناسازگاری که آن زمان فراروی زنانقرار داشتبه راستی یک انقلاب بود، روش
نوین پیامبرصلی الله علیه وآله در آموزش زنان و یکسان شمردن آنانبا مردان یک انقلاب عظیم فرهنگی بود که جهان اسلام را فرا گرفت و فضا را عطرآگین ساخت. (۴۶)
آموزش زنان در دولت علوی
در دولت علوی نیز مبارزه با جهل و بیسوادی در اولویتبود.
اصرار امام به این بود که جهل راریشهکن کند و علم را بهجای آن در مغزها جایگزین سازد.
جهان اسلام همه آشیان علم گردد وگرنه دست کم مراکز حکومت اسلامی کانون علم باشد.
و درس نخوانده و تحصیل نکرده شاغلشغلی در دولت نباشد.
امام علیعلیه السلام در خطبهای که ذکری از آل محمدصلی الله علیه وآله و آشیانه آنها میکندمیفرماید:
«فانهم عیش العلم و موت الجهل. همالذین یخبرکم حکمهم عن علمهم و صمتهم عنمنطقهم…» (۴۷)
آنان حیات علم و مرگ جهلاند، آنان که حکمشان شما را از علمشان و خاموشیشان ازگفتارشان و ظاهرشان از باطنشان آگاه میسازد.
بر اهل دقت فرق عبارت «عیش علم» با تعبیرات دیگر مثل عالماند و ذوعلماند، پوشیدهنیست.
کسی «عیش علم» خواهد بود که تمام زندگیش مصروف علم شود و وسایل تحصیل علم رافراهم کند، اهل علم را تشویق کند و آنها را بزرگ شمارد و راه به کوی علم برای همه باز کند.
از این رو دربار کوفه در عهد امامعلیه السلام غلغلهای از علم و تعلم بوده و شعاع علمش تا امروزمیتابد.
چه نشانی بهتر از «نهجالبلاغه» که جمعآوری اندکی از بسیار کوفه است و تاکنون مانده و هنوزستارهوار میدرخشد و بر همه تفوق دارد.
بهطور کلی، این خاندان معدن علم و معارف و گنجینه حکمتبودهاند وابستگان به این بیتنیز عمدتا همه از فضل و کمال آنان بهرهمند بوده و همسران و دختران این خاندان عالمترین وفاضلترین زنان زمان خود بودهاند که چند نمونه از آنان را در زیر میآوریم:ام کلثوم
او که دختر امیرالمؤمنینعلیه السلام و فاطمه زهراعلیها السلام است در سال ششم هجری بهدنیا آمد و در سال۵۴ هجری در حال حیات برادرانش امام حسن و امام حسینعلیهما السلام در مدینه رحلت فرمود.
صاحبانکتب انساب و سیره، او را زینب صغری، امکلثوم کبری و رقیه نامیدهاند. (۴۸)
امکلثوم را در زمره اصحاب رسول خدا نیز ذکر کردهاند. (۴۹)
لیکن ابن سعد او را از جمله کسانی نامبرده که از غیر رسول خداصلی الله علیه وآله روایت کردهاند. (۵۰)
مرحوم مامقانی درباره او مینویسد:
«زنی جلیلالقدر زیرک و بلیغ بود و من او را از ثقات میدانم» (۵۱)زینب کبری
دختر امیرالمؤمنینعلیه السلام و فاطمه زهراعلیها السلام است و یکی دیگر از راویان حدیث از امیر مؤمناناست که در زمان حیات پیامبر اکرم به دنیا آمد و به سال ۶۱ یا ۶۲ بدرود حیات گفت، از ایشان بهصدیقه صغری، عقیله بنیهاشم، عالمه غیر معلمه و غیر مفهمه یاد شده است این بانوی بزرگواردر فصاحت و بلاغت، زهد و تقوا، عبادت و تهجد همانند پدر و مادر گرامیاش بود.
هر گاه لب بهسخن میگشود چنان بود که گویا علیعلیه السلام سخن میگفت.
مرتبه عقل و دانش و عفت و عصمت آنحضرت بر همگان مشهود است.
سخنان زینب کبری پس از شهادت برادرش و خطبههای او دربازار کوفه و مجلس یزید همگان را به حیرت واداشت.
امام سجادعلیه السلام خطاب به ایشان فرمود:
«انتبحمدالله عالمه غیر معلمه و فهمه غیر مفهمه» (۵۲)
امام سجادعلیه السلام و جابربن عبدالله انصاری، فاطمه بنتالحسین، محمدبن عمرو، عطاءبن
سائبو عباد عامری از زینب کبری روایت نقل کردهاند و آن حضرت از مادرش و پدرش و اسماء بنتعمیس وام ایمن روایت کرده است. (۵۳)مؤلف کتاب «خصایص زینبیه» مینویسد:حضرت زینب مجلس تعلیم و تدریس داشته و در زمان اقامت پدرش در کوفه برای زنان تفسیرقرآن میگفت، یک روز در تفسیر «کهیعص» صحبت میکرد که پدرش وارد شد و فرمود میشنیدمبرای زنان تفسیر «کهیعص» میگویی، عرض کرد بلی فرمود:
نور دیده من این رمزی استبرای مصیبتی که بر عترت رسول خدا وارد میشود.
عرض کرد آن مصیبت چگونه است، امامعلیه السلام شرح داد و زینب کبری سخت گریست. (۵۴)
خطبههای ایشان قطرهای از دریای بیکران علوم و معارف اهل بیتعلیهما السلام است.
فاطمه بنت علیعلیه السلام او که مادرش زن دیگری غیر حضرت فاطمهعلیها السلام بود، یکی دیگر از راویان امیرالمؤمنین استکه طبق گفته مورخان در سال ۱۱۷ هجری دنیا را وداع کرد. (۵۵)
وی از بزرگانی چون حضرت علیعلیه السلامو اسماء بنت عمیس و محمدبن حنفیه و… روایت کرده و جمعی از بزرگان حدیث چون: حارثبن کعب کوفی، رزین بیاع الانماط ابوبصیر و… از او حدیث نقل کردهاند. (۵۶)
از ایشان به عنوان «عالمه» و «محدثه» و «مجاهده» یاد شده است.
به گفته مرحوم کلینی در«کافی» امام حسینعلیه السلام کتابی نزد ایشان به امانت گذاردند تا آن را به امام سجادعلیه السلام بسپارند. (۵۷)
ازایشان خطبهای فصیح و بلیغ که آن را در کوفه در مجلس ابنزیاد ایراد فرمود به یادگار مانده است.
سکینه دختر امام حسینعلیه السلام
مادر ایشان «رباب» دختر امرء القیس است.
امام حسینعلیه السلام علاقه زیادی به ایشان داشت اینعلویه شریفه در کربلا حضور داشت و حوادث کربلا
را با چشم خود دیده و در زمره اسرای کربلابود.
اشعار بلند ایشان در رثای پدر بزرگوارش در تاریخ ثبت است.
ابن خلکان در وفیات الاعیان در ترجمه او مینویسد:سکینه بزرگترین زنان عصر خود بود و زیباترین و ظریفترین و نیکوترینآنها در اخلاق و فضیلتبهشمار میرفت (۵۸).
آری سکینه از زنان فاضله و دانشمند عصر و از شخصیتهای علمی و ازمفاخر علم و کمال بود، که منزلش پایگاه ادیبان و شاعران شده و آنان از پشتپرده سخنان منظوم خود را به گوش آن بزرگوار میرساندند و او قضاوتمیکرد (۵۹).
مامقانی او را از راویان حدیث میداند.
خدیجه دختر امام محمدباقرعلیه السلامشیخ طوسی او را راوی و از اصحاب امام محمدباقرعلیه السلام شمرده است (۶۰) و در اعلامالنساءالمؤمنات از ایشان به عنوان فاضله و مؤمنه و متقی یاد کرده است.
امالحسن دختر عبداللهبن محمدبن علی بن الحسینعلیه السلام ایشان نوه امام محمد باقرعلیه السلام و از راویان حدیث میباشد و شیخ در رجال، ایشان را از اصحابامام صادقعلیه السلام شمرده است. (۶۱)فاطمه معصومه دختر امام کاظمعلیه السلام او در سال ۱۸۳ در مدینه متولد شد. در خاندان امامت و ولایت و در آغوش ایمان و طهارتپرورش یافت. القاب ایشان محدثه، عابده، عالمه، راویه و کریمهاهل بیت است.
جماعتی ازارباب علم و حدیث روایاتی از ایشان نقل کردهاند و او نیز روایاتی از آبای طاهرین خود نقل کردهاست. (۶۲)
خدیجه دختر عمربن علی بنالحسینعلیه السلام
ایشان نوه امام سجادعلیه السلام و از بانوان فاضله و راوی حدیثبوده است.
مرحوم کلینی در کتابکافی از ایشان روایت نقل کرده است.
مرحوم مامقانی ایشان را جزء روات بهشمار آورده است.علیه دختر امام سجادعلیه السلام
ارباب رجال درباره ایشان میگویند; این بانوی فاضله دارای کتابی بوده است که ابوجعفرمحمدبن عبدالله بن قاسم با طریق خود از زرارهبن اعین و زراره از علیه بنت علی بن الحسینعلیه السلاماین کتاب را روایت کرده است. (۶۳)
رقیه دختر اسحاق بن موسیعلیه السلام
ایشان دختر اسحاق فرزند امام کاظم است. این بانوی فاضله و جلیلالقدر،عمری طولانیداشت و قبر ایشان در بغداد است.
شیخ صدوق در خصال از ایشان روایت نقل کرده است و علمایرجال او را از روات حدیث دانستهاند. (۶۴)
مشهورترین زنانی که تحصیلات عالیه داشتند علوم اسلامی به ویژه فقه و حدیث موضوعاتی هستند که زنان به آنها علاقهمند بودند، ازاینرو، در میان محدثان و فقیهان، زنانی هستند که از چهرههای برجسته بهشمار میروند.
شرححال ۱۵۴۳، زن حدیث دان که در کتب تراجم گنجانده شده است، حکایت از این دارد که در آنزمان برای آموزش زنان بستر مناسبی وجود داشت.در اینجا گزارش کوتاهی از تعدادی از زنانسرشناس برای نشان دادن شایستگی آنان در تحصیلات عالیه، نقل میکنیم:
سیده نفیسه دختر ابومحمد حسن بن زید از تبار امیر مؤمنان علیعلیه السلام
وی از زنان صالح و پرهیزگار بود و در علم حدیث آنچنان تبحر داشت که امام شافعی به هنگاماوج نامآوری خود در «فسطاط» مصر پای درس او مینشست و استماع حدیث میکرد (۶۵) .
در حلقه درس این بانوی با فضیلت، بسیاری از دانشمندان نامی و مجتهدان حضور مییافتند.
مصریها به این بانو علاقهزیادی داشتند.
هنگامی که امام شافعی فوت کرد، جنازه او را به خانهسیده نفیسه بردند و او نماز خواند (۶۶).
سیده نفیسه در سال ۲۰۸ ه ق در گذشت و شوهرش اسحاقبن جعفرالصادقعلیه السلام خواست جنازه او را به مدینه انتقال بدهد، که مصریها جلوگیری کردند. و اورا در قاهره دفن کردند.
هماینک مزار ایشان معروف است.شهده دختر ابو نصر احمدبن فرج ابری دینوری
شیخه شهده که «فخرالنساء» نام گرفته بود در مسجد جامع بغداد برای انبوهی از دانشجویانعلاوه بر علوم دینی، ادبیات و فنون بلاغت و شعر تدریس میکرد.
ابن خلکان درباره ویمینویسد:
او از زنان دانشمند بود و خطی زیبا داشت و گروه زیادی نزد وی سماع حدیث کردند.
ازبزرگان علما کسی به پای او نمیرسید.
وی از ابوالخطاب نصربن احمد بطروانی و ابوعبداللهحسینبناحمدبن طلحه نعالی و طلحه بن محمد زینبی و افراد دیگر چون ابوالحسن علی بنحسین بن ایوب و ابوالحسن احمدبن عبدالقادر بن یوسف و فخرالاسلام ابوبکر محمدبن احمدشاشی سماع حدیث کرد و شهرت و آوازهاش عالمگیر شد. (۶۷)
او در میان علمای بزرگ اسلاممقامی همتای برجستهترین علما را پیدا کرد.
یکی از شاگردان این زن ابن تیمیه حرانی بود که ازوی سماع حدیث کرد.
او در سال ۵۷۴ درگذشت.عروضیه
و از موالی ابوالمطرف عبدالرحمنبن غلیون کاتب بود.
وی در بلنسیه (والنسیا) سکونتداشت و از مولای خود، نحو و صرف و لغت آموخت و در این علوم بر وی برتری یافت و در علمعروض استاد شد.
او کامل مبرد و نوادر قالی را از حفظ داشت و شرح میکرد.
ابو داود سلیمان دوکتاب مذکور را نزد وی خواند و از او عروض آموخت.
عروضیه در سال ۵۴۰ ه ق در دانیه از دنیارفت(۶۸).زینب دختر عبدالرحمن شعری
این زن عالمه در نیشابور میزیست و بانویی دانشمند بود که نزد فقهای برجسته و بنام آن روزدرس خوانده بود و به دریافت اجازه روایت از ایشان نایل شده بود.
زینب از ابو محمد اسماعیل بن ابیالقاسم بن ابی بکر نیشابوری قارئی و ابوالقاسم زاهر وابوبکر وجیه ابن طاهر که هر دو شامی بودند و ابوالمظفر عبدالمنعم بن عبدالکریمبن هوازنقشیری و ابوالفتح عبدالوهاب بن شاه شادیاخی و دیگران سماع حدیث کرد.
حافظ ابوالحسن عبدالغفار بن اسماعیل بن عبدالغافر فارسی و علامه محمودبن عمرزمخشری صاحب کشاف و دیگر بزرگان از طبقه حفاظ به وی اجازه روایت دادند.
ابن خلکان میگوید:
در سال ۶۱۰ ه هنگامی که دو ساله بودم زینب به من اجازه کتبی داد. (۶۹)
دکتر شبلی میگوید:
رسمی که در آن زمان برای تشویق و دلگرمی کودکان رایجبود تا به کوششیپیگیر برخیزند و در آینده شایستگی خود را برای داشتن این اجازه نشاندهند. (۷۰)
زینب در سال ۶۱۵ در نیشابور در گذشت. (۷۱)
فاطمه فقهیه دختر علاءالدین محمدبن احمد سمرقندی
وی از زنان دانشمند در فقه و حدیثبود و از گروهی از فقها فقه آموخته بود وبسیاری نیز از وی کسب دانش کردند.
فاطمه خود حلقه تدریس داشت و گروهیاز بزرگان دانش به وی اجازه روایت دادند، او آثار بسیاری در فقه و حدیث تالیفکرد که بین دانشمندان انتشار یافت.
وی با ملک عادل نورالدین شهید معاصر بودو مدتها در پارهای از امور داخلی کشور طرف شور او بود.
نورالدین برخی ازمسایل فقهی را از وی فراگرفت و همواره در حق این زن انعام و او را یاری میکرد.
فاطمه در شهر حلب از دنیا رفت. (۷۲)امالخیر بغدادیه
او از مشاهیر محدثین و زنان عالم قرن هفتم بغداد میباشد که در فقه وحدیثبسیار مهارت داشت و به تدریس علوم مشغول بود.
از ابنالبطی وابوالمظفر کاغذی و بعضی از بزرگان دیگر اخذ علم حدیث کرده است.
از اساتیدو مشایخ اجازهاسمعیل بن عساکر و ابن شحنه و قاضی تقیالدین سلیمان وجمعی دیگر از فضلای آن زمان محسوب میشود.
از آن رو که دارای اوصافحمیده و اخلاق پسندیده بود، به لقب «جمالالنساء» شهرت داشت و در سال۶۴۰ ه. ق درگذشت. (۷۳)
فاطمه دختر شیخ امام مقری محدث (۶۲۰-۷۰۸ ه. ق)
وی زنی دانشمند، حدیثدان و صادق در نقل روایتبود از پدر خود وبزرگان معاصر اخذ حدیث کرد و کسانی چون صفدی و دیگران از وی حدیثآموختند.جمعی از بزرگان علمای سده هفتم هجری در شام و عراق و حجاز وفارس و دیگر بلاد اسلامی به او اجازه روایت دادند.
این زن علاوه بر دانش،ثروت زیادی داشت که آن رادر کارهای خیر از قبیل ایجاد مدارس و بیمارستانهاانفاق میکرد. (۷۴)