غواص‌های دکتر چمران
وقتی کنسروها را پخش کردند، دکتر چمران گفت:«قوطی آنها را سالم نگه دارین». بعد خودش توی هر قوطی یک شمع گذاشت و محکمش کرد که نیفتد شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقیها فکر کرده بودند غواصها هستند تا صبح آتش می‌ریختند.
منبع: ماهنامه سبزسرخ شماره ۵۲ صفحه ۳
فانوس
از کارهای جانبی که در طول ساخت جاده‌ی سیدالشهداء انجام شد گذاشتن ۱۰۰۰ فانوس در طول جاده بود. دو برادر بسیجی مسئولیت این کار را بر عهده گرفتند به طوری که هر غروب فانوس‌ها را می‌چیدند و صبح فردای آن روز آنها را برای پر کردن از نفت جمع می‌کردند. فایده‌ی این کار این بود که به کامیون‌ها کمک می‌کرد تا روی جاده حرکت کنند و داخل هور نیفتند این دو برادر بسیجی برای نگه داشتن فانوس‌ها روی جاده آنها را درون خاک قرار می‌دادند به طوری که نور این فانوس‌ها را عراقیها نمی‌دیدند بنابراین متوجه‌ی کامیون‌ها نمی‌شدند.
برای اینکه فشار آب هور به روی جاده فشار نیاورد یک گروه ویژه‌ی مهندسی یک سری لوله‌های پنجاه اینچی را در هر ۵۰۰ متر قرار داده بودند تا آب هور از هر دو طرف جریان داشته باشد. ارتفاع جاده در ۵/۱ متری آب قرار داشت و هر یک کیلومتر یک پارکینگ و در هر پارکینگ یک پدافند هوایی برای محافظت از جاده وجود داشت.
سرانجام پس از ۷۲ روز تلاش رزمندگان و تقدیم پیکر پاک آنها به خاک روز به روز ولادت امام حسین (ع) این جاده احداث شد.
منبع: ماهنامه‌ی سبزسرخ شماره ۹ صفحه ۶
فانوس صلواتی
در منطقه حاج عمران برای حل مشکل تاریکی شب فانوس صلواتی می‌ساختیم. از نخ گونی سنگر، فتیله و از قوطی کنسرو و کمپوت، مخزن نفت آن را درست میکردیم.
در قسمت بالای قوطی دو سوراخ تعبیه شده بود: یکی برای پر کردن نفت و دیگری برای عبور سیم دسته و دستگیره. بشقاب‌های یک‌بار مصرف آلومینیومی هم چتر بالای فانوس بود که باعث می‌شد نور چراغ به پایین منعکس شده و به اطراف پخش نشود. چون این ظروف اغلب براق بودند. در نهایت چیزی شبیه به آباژور درست می شد.
عملیات سرگردان
موقع عملیات که می‌شد گاهی تعداد زیادی از بسیجی‌ها را سوار اتوبوس می‌کردند و در جاده‌های بین شهری استان خوزستان به حرکت درمی‌آوردند تا عراقیها گمان کنند مثلاً در جنوب عملیات خواهد شد، در حالی که در غرب عملیات می‌شد.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها
عقب‌نشینی گازوییلی
شب عید سال ۱۳۶۷ در قصرشیرین، دشمن تک سنگینی اجرا کرد و گردان مجاور ما با زیر آتش قرار گرفتن، شهید و مجروح زیادی داد.
برای نجاتشان قرار شد بشکه‌ی گازوییلی را که برای سوخت‌رسانی به بولدوزر آمده بود، به پشت حلقه‌ی محاصره برسانیم و آتش بزنیم تا با ایجاد حجم زیاد آتش و دود، دشمن گمان کند با هدف قرار دادن زاغه مهمات همه‌ی نیروها از بین رفته‌اند. با همین حیله آتش دشمن سبک شد و بچه‌ها با استتار در میان موج گرمای آتش سریع عقب کشیدند و آزاد شدند.
منبع: کتاب خلاقیت‌ها
