نوهها و مادربزرگها در اینجا به اختصار به چند عامل مهم که در ایجاد و استمرار رابطه ی مفید و موثر نوهها و مادربزرگها تأثیر قابل توجهی دارد، اشاره میشود.
*اصلیترین عامل در رابطه ی موفّق و پویای نوهها و مادربزرگها را باید در چگونگی نگرش والدین کودک نسبت به منزلت و ارزشمندی شخصیّت بزرگسالان به طور اعم و پدربزرگها و مادربزرگها به طور اخص جستوجو کرد.
وقتی کودک مشاهده میکند که در شرایط و موقعیّتهای متفاوت، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، کلامی و غیرکلامی، با نگاه و رفتار و در خلوت و جمع، شخصیّت مادربزرگ توسط پدر و مادرش براستی و درستی مورد تأیید و تکریم قرار میگیرد، توجه و علاقه ی خاص کودک متوجه شخصیّت مورد احترام و دوستداشتنی مادربزرگ میشود، هر چند که نگرش بچهها به موازات رشد جسمی و ذهنی آنها نسبت به مادربزرگ نیز متحول میگردد. بچهها دوست دارند همیشه مورد توجّه بزرگسالان محبوب خود باشند و به پیوند عاطفی و رابطه ی مسرتبخش بین خود و مادربزرگ بسیار علاقهمندند.
پیامبر خدا- صلیالله علیه وآله- میفرماید: «من عرف فضل شیخ کبیر فوقره لسنه، آمنه الله من فزع یوم القیامه
آن کس که قدر و منزلت سالمندان را دریابد و به خاطر کهولت سنشان آنان را مورد احترام و تکریم قرار دهد، خالق منّان چنین شخصیّتی را از وحشت روز قیامت امان خواهد داد. همچنین میفرماید: «کسی که به خردسالان ما تفضّل و ترحم نکند و سالمندان و پیران ما را مورد تکریم و احترام قرار ندهد، از ما نیست.»
جوانان، زنها و شوهرها و پدرها و مادرها نیک میدانند که وجود پدربزرگها و مادربزرگها همچون سنگربانان عطوفت و مهربانی، اساس یک زندگی موفّق، سالم و پرنشاط است. رسول خدا- صلیالله علیه وآله – میفرمایند: «البرکه مع آکابرکم» ¬- وجود بزرگسالان و سالمندان در کنار شما موجب برکت زندگی و فزونی نعمتهای الهی است.
*نگرش مثبت و خوشایند کودک نسبت به شخصیّت مادربزرگ عامل مهم دیگری است که میتواند در ایجاد و استمرار یک رابطه ی مطلوب و موفّق بین نوه و مادربزرگ موثر باشد، و همانطور که اشاره شد والدین کودک نقش مهمی در ایجاد و شکوفایی این نگرش و بازخورد خوشایند دارند.
بدون تردید غالب رفتارها و تحول و پدیدآیی شخصیّت کودک بر اساس یادگیریهای کلامی و مشاهدهای او از همان زندگی دوران جنینی و سالهای اول تولد صورت میپذیرد و بازخوردها و نگرشهای کودک نسبت به پدیدههای مختلف و اشخاص متفاوت، حاصل شناخت و احساسی است که نسبت به آنها پیدا میکند و پدرها و مادرها بهطور مستقیم و غیرمستقیم در ایجاد آن نقش دارند.
* سرانجام عامل بسیار موثر دیگر در برقراری رابطه موفق و پربرکت میان نوه و مادربزرگ، و یژگیهای مطلوب شخصیّتی، تعادل عاطفی، تعالی رفتار، بهداشت روان، آرامش خاطر، چهره ی گشاده و صبور، اندیشه ی پویا و نقش پرمعنا و پرجاذبه «مادربزرگ» در فرایند زندگی شخصی و خانوادگی و قابلیتها و مهارتهای اجتماعی او در برقراری ارتباط و روابط متقابل با کوچکترها و بزرگترها، بهویژه نوههاست.
به طور مسلّم همه ی مادربزرگهای فهیم و بصیر به نیکی میدانند که در شرایطی که نوهشان در کنار مادر زندگی میکند، عدم حضور موقت مادر در خانه به دلایل اشتغال و غیره و یا کمتوانی و کمتجربگی مادر در امر فرزندپروری هرگز نمیتواند مجوزی برای مادربزرگ باشد که در رابطه با نوه ی خود به گونهای رفتار کند که عملاً عهدهدار وظایف مادری شده، شخصیّت و اقتدار مادر کودک را نزد وی ضعیف و متزلزل کند، در عوض آنان همواره در مشی صحیح تربیتی، حامی و پشتیبان مادر کودک هستند.
مادربزرگهای دانا و مجرّب با بهرهمندی از تجارب گران قدر مادری خوب میدانند که هرگز نباید بچهها را در وضعیت تعارض روانی و دو گانگی احساس قرار دهند و یا از بچه بخواهند که همواره بین نظر و روش تربیتی مادربزرگ و مادر خود یکی را انتخاب کند، چرا که بچهها نه قاضی هستند و نه قادر به تشخیص صلاح و مصلحتهای تربیتی خویش.
مادربزرگهای خردمند به این واقعیت اذعان دارند که در اتخاذ روشها و شیوههای تربیتی باید همواره با مادر کودک هماهنگ و همقصد باشند و در اعمال شیوهها و رفتارهای مطلوب تربیتی یکدیگر را تأیید کنند. به سخن دیگر حضور پربرکت مادربزرگ در کنار نوه، در گرو وجود اندیشه و رفتار تربیتی مشترک بین ایشان و مادر کودک است. از این رو هرگز نباید برخوردهای فردی و رفتار تربیتی مادربزرگ در رابطه با نوه یا نوهها از صلابت و اقتدار مربیگری و رفتار تربیتی مادر بکاهد.
آری، مادربزرگها نیز دوست دارند که فرزندان آنها، به خصوص نوههای عزیزشان آنها را خیلی خیلی دوست بدارند و عموماً سعی میکنند همیشه مهربان و اهل اغماض و گذشت فراوان باشند.
اصولاً در سایه ی حسن رابطه بین نوهها و مادربزرگها، گذران اوقات پرنشاط در تعامل فیمابین نه تنها برای نوهها خوشایند و لذتبخش است، بلکه برای سلامت جسم و روان، نشاط و سرزندگی مادربزرگها نیز فوقالعاده مهم و ارزشمند است. مادربزرگهایی که بخش قابل توجهی از اوقات روزانه ی خود را با احساس خوشایند و در شرایطی دوست داشتنی با نوهها میگذرانند، در مقایسه با افراد سالمندی که تنها زندگی میکنند، از سلامت و سرزندگی و دامنه ی حیات بیشتری برخوردارند.
بیشترین ارتباط و رابطه ی عاطفی مادربزرگها و نوهها، آنجا که مادربزرگ نقش قابل توجهی دارد، در سنین پیشدبستانی است، سالهای بسیار مهم و حساسی که اغلب کودکان در خانواده هستند و در این سالهاست که خمیرمایه ی شخصیّت آنان شکل میگیرد .
به قول گزل (GESSEL)، روانشناس شهیر آمریکایی، بچهها در پنج، شش سالگی نسخه ی کوچک جوانی هستند که بعداً خواهند شد. البته آقای گزل نمیخواهد منکر نقش تربیت در مراحل جوانی و بزرگسالی شود، بلکه در پی آن است که بر نقش اساسی و تعیینکننده تربیت در سنین کودکی که به صورت غیرمستقیم و مشاهدهای صورت میگیرد، تأکید کند. به همین دلیل است که چگونگی رابطه ی مادربزرگها و نوهها که عمدتاً در سنین پیشدبستانی معنا پیدا میکند، فوقالعاده مهم و قابل توجه است.
منبع : روان شناسی رابطه ها – دکتر غلامعلی افروز