پرسش. فلسفه تعدد زوجات چیست؟ چرا این حق تنها برای مردان است؟ (برگرفته از کتاب پرسش و پاسخ دانشجویی، ج ۷، ص ۲۵۱.)
پاسخ: در مسأله تعدد زوجات فلسفههای متعددی وجود دارد که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود و تحقیق بیشتر را با معرفی منابعی به خودتان میگذاریم: فلسفه تعدد زوجات: مسئله تعدد زوجات یکی از احکام بسیار با اهمیت و ارزشمند از نظر اجتماعی و نظام خانوادگی در اسلام است. در قرون پیشین مستشرقین و اسلامشناسان غربی این مسئله را بر اسلام خرده میگرفتند. اما تحقیقات اخیر و واقعیات و رخدادهای اجتماعی قرن ما اهمیت این حکم را به آنان ثابت کرد به طوری که اندیشمندانی چون برناردشاو جان یدون پورت گوستاو لوبون و… در این رابطه از در تحسین آمدند و به حکمت آن گواهی دادند؛ زیرا:
۱. آمارهای موجود در سطح جهان نشان میدهد میزان تولد دختر غالباً بیش از پسر میباشد. بنابراین تکیه بر «تکزنی» باعث میشود همواره تعدادی از زنان تا آخر عمر از نعمت ازدواج محروم بمانند و در تجرد و عزوبت به سر برند و این ظلمی فاحش در حق آنان است.
۲. در طول تاریخ همواره بر اثر حوادث و کوراث اجتماعی ـ مانند جنگها ـ تعداد بیشماری از مردان تلف میشوند و همسران آنان بیسرپرست میگردند. طبیعی است که غالب مردان جوان حاضر به ازدواج با چنین کسانی برای اولین بار نیستند. بنابراین اگر از نظر قانون و نظام اجتماعی اینان نتوانند به عنوان همسر دوم گزینش شوند همواره بدون شوهر خواهند ماند و این نیز ظلم بر آنان است و تنها راه حل آن جواز چندزنی با قیود و شرایط خاص است. جالب است بدانید که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان چند هزار بیوه زن که سرپرستان خود را در جنگ از دست داده بودند به تظاهرات پرداخته و از کلیسا درخواست کردند که چند همسری را مجاز گرداند. ولی کلیسا در برابر این خواست سرسختی نشان داد و همین باعث شد که پس از آن فساد و بزهکاری در آلمان به شدت رواج یابد.
۳. بلوغ جسمی و جنسی دختران معمولاً چندین سال پیش از پسران است و در طول زمان همراه با رشد جمعیت بشری باعث میشود که در جامعه تک همسرگرا همواره انبوه کثیری از زنان که آمادگی و علایق جنسی دارند در برابر مردانی فاقد شعور و درک جنسی قرار داشته و تمایلات جنسی آنان به نحو مضروع ارضا نگردد.
۴. از نظر روانشناسی تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. روانشناسان معتقدند که زنان به طور طبیعی «تک شوهرگرا» میباشند و فطرتا از تنوع همر گریزانند و خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مرد میباشند و تنوعگرایی در زنان نوعی بیماری است. ولی مردان ذاتاً تنوعگرا و «چندزنگرا» میباشند و چنان که میدانید احکام اسلام همه متناسب با نیازهای واقعی و ویژگیها و خصلتهای ذاتی انسانها وضع گردیده است. افزون بر آن زنان در ایام معینی قابلیت تأمین جنسی مردان را ندارند. اکنون باید پرسید در برابر این حقایق چه باید کرد؟ در اینجا سه راه وجود دارد:
الف. همیشه تعدادی از زنان در محرومیت کامل جنسی به سر برند.
ب. راه و روابط نامشروع و کمونیسم جنسی گشوده شود.
ج. به طور مشروع و قانونمند با قیود و شرایطی عادلانه راه چند همسری گشوده شود. کدام یک؟ دین مبین اسلام راه سوم که حکیمانهترین و بهترین راه است را گشوده و اجازه چندزنی را تنها به مردانی میدهد که توانایی کشیدن بار سنگین آن را به نحو عادلانه داشته باشند و دستورات اکیدی در این زمینه برای آنان وضع نموده است و این نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه در واقع بیشتر برای تأمین مصالح و منافع آنان است. در اینجا ممکن است سؤالی دیگر پدید آید و آن اینکه چرا چند شوهری مجاز نیست؟ جواب آن است که:
۱. چنان که گفتیم این خلاف طبیعت و روحیات زن میباشد.
۲. بدین وسیله بهداشت و سلامت نسل به خطر میافتد.
۳. شناخت انساب و تمیز آنها از بین خواهد رفت.
در غیر این صورت عواطف خانوادگی از بین خواهد رفت و در نتیجه تمایل به تکثیر نسل و زاد و ولد وجود نخواهد داشت، چون به حسب طبع هر کس فرزند خودش را دوست داشته و برای او سرمایهگذاری میکند، اما در قبال کسی که انتسابش به وی مشکوک است؛ بلکه اصلاً معلوم نیست از کیست؟ بیگانه بوده و تعهدی نسبت به او ندارد و از درون نیز چنین انگیزش و تمایلی وجود ندارد.
راز کاستی عاطفه و احساسات در جوامع غربی و پناه بردن آنان به حیوانات به ابراز محبت به آنان همین است و نه حس قوی عاطفه بشری آنها. آنان که بشریت را چنان از دم تیغ گذرانده و با وحشیانه ترین راه ها انسان های مظلوم را میکشتند تا ثروت و سرمایههای آنان را به یغما ببرند، چه بویی از عاطفه برده اند! (برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: الف. نظام حقوق زن در اسلام باب ـ زن در آیینه جلال و جمال؛ تفسیر المیزان، ج ۴، علامه طباطبایی رحمه الله.)