صدق محتوای داستان های قرآنی از کجا ثابت شده است و ما از کجا بدانیم مطالب قرآن درباره پیامبران پیشین دروغ و افسانه نیست تا پس از آن (مطابق برهان فوق) آسمانی بودن قرآن را بپذیری.
یکی از جنبه های اعجاز قرآن ، اعجاز از نظر اخبار غیبی است که قرآن به آن خبر داده است .
مراد از اخبار غیبی که به عنوان اعجاز قرآن بیان می شود، خبرهای مربوط به احوالات پیامبران گذشته نمی باشد، اگر چه آن خبرها هم خبر غیبی است ، بلکه مراد اخباری است که قرآن به آن ها خبر داده است و پس از گذشت مدتی اتفاق افتاده است و همگان آن اتفاقات را مشاهده کرده اند .
به عنوان مثال قرآن پیشگویی شکست ایرانیان از رومیان را پس از آن که رومیان مغلوب ایرانیان شده بودند کرد و فرمود ؛ «رومیان شکست خوردند ، (و این شکست ) در سرزمین نزدیکی رخ داد ، اما آنان پس از این ( شکست ) به زودی پیروز خواهند شد ، در چند سال ( آینده این پیروزی رخ می دهد )» (روم ۱ تا ۳)
مفسران بزرگ همگی اتفاق دارند که آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر در مکه بود، و مؤمنان در اقلیت قرار داشتند، جنگی میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند .
مشرکان مکه این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرک خود دانستند و گفتند: ایرانیان مجوسی هستند و مشرک (دوگانه پرست) اما رومیان مسیحیند و اهل کتاب، همانگونه که ایرانیان بر رومیان غلبه کردند پیروزی نهائی از آن شرک است و طومار اسلام به زودی پیچیده خواهد شد و ما پیروز می شویم .
گرچه این گونه نتیجه گیری ها پایه و مایه ای نداشت اما در آن جو و محیط برای تبلیغ در میان مردم جاهل خالی از تاثیر نبود، لذا این امر بر مسلمانان گران آمد .
آیات فوق نازل شد و قاطعانه گفت، گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزی نمی گذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتی حدود زمان این پیشگوئی را نیز بیان داشت و گفت این امر فقط در طول چند سال به وقوع می پیوندد.
برای اینکه بدانیم شکست رومیان از ایرانیان و سپس پیروزی آنها در چه مقطع تاریخی واقع شده است کافی است بدانیم که در تواریخ امروز، در دوران خسروپرویز، به یک دوران جنگ طولانی میان ایرانیان و رومیان برخورد می کنیم که بیست و چهار سال دوام یافت، و از ۶۰۴ میلادی تا ۶۲۸ به طول انجامید .
در حدود سنه ۶۱۶ میلادی دو سردار معروف ایرانی بنام شهر براز و شاهین به قلمرو روم شرقی حمله کردند، آنها را شکست سختی دادند، و منطقه شامات و مصر و آسیای صغیر را مورد تاخت و تاز قرار دادند، دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیائی او را با مصر تسخیر کرد .
و این در حدود سال هفتم بعثت پیامبر بود .
ولی پادشاه روم هرقل از سال ۶۲۲ میلادی تهاجم خود را به ایران شروع کرد و شکست های پی در پی به سپاه خسروپرویز وارد ساخت، و تا سال ۶۲۸ میلادی این جنگهائی که به نفع رومیان بود ادامه یافت، خسروپرویز شکست سختی خورد و مردم ایران او را از سلطنت خلع کرده و پسرش شیرویه را بجای او نشاندند.
با توجه به اینکه میلاد پیامبر در سال ۵۷۱ و بعثت پیامبر در سال ۶۱۰ میلادی واقع شد شکست رومیان منطبق بر سال هفتم بعثت و پایان پیروزی رومیان و شکست خسروپرویز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق می شود، و می دانیم در سال پنجم فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حدیبیه اتفاق افتاد، البته انتقال اخبار جنگ ایران و روم به منطقه حجاز و مکه نیز معمولا مقداری از زمان را اشغال می کرده و به این ترتیب تطبیق تاریخی این خبر قرآنی روشن می شود.(تفسیر نمونه ج۱۶ ص۳۶۹)
به مانند این خبر غیبی قرآن ، اخبار غیبی متعدد دیگری نیز ازقرآن صادر شده است که پس از گذشت مدتی ، مطابق اخبار غیبی قرآن ، محقق شده است که جهت آگاهی رجوع شود. (پیام قرآن ج۸ ص۳۰۳ ، اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی)
خبر دادن قرآن از احوالات امت های گذشته و پیامبران آنان جزء اخبار غیبی قرآن محسوب می شود اما از نظر خبر غیبی بودن اعجاز ندارد، بلکه شامل یکی دیگر از شاخه های اعجاز قرآن که اعجاز از نظر تاریخی است می باشد .
عواملی وجود داشته است که همیشه تاریخ با افسانه های دروغین آمیخته شود که از جمله آنها سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است به طوری که می توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمی از تواریخ پیشنیان و رکن اصلی آن را تشکیل می داد.
اگر داستان امت های گذشته و پیامبران آن ها را در تورات و انجیل مشاهده کنید ، می بینید که چه نسبت های ناروایی به انبیاء و پیامبران الهی زده شده است و چگونه تاریخ زندگی آنها دچار تحریف واقع شده است .
روی این حساب اگر خود را در زمان نزول قرآن و در محیط زندگی پیامبر اسلام فرض کنیم ، می بینیم آنچنان تواریخ آن زمان با خرافات آمیخته شده بود، خرافاتی که دهان به دهان می گشت و در زمره مسلمات شمرده می شد ، که جدا سازی آن برای افراد درس خوانده امکان پذیر نبود تا چه رسد به افراد بی سواد و علمای آن زمان که همان ربانیون و احبار یهود و نصاری بودند و همچنین کاهنان مشرک عرب نیز پاسداران این اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند .
مسلما کسی که در چنین محیطی زندگی کند ، و به سن چهل سالگی برسد ، تار و پود افکار او آنچنان با این افسانه ها و اسطوره ها بافته می شود که جدایی از آن عادتا ممکن نیست . آیا چنین کسی قدرت دارد تواریخ را در آن محیط تاریک پاک سازی کند و حقایق را از خیالات و خرافات جدا سازی کند ، یک محقق درس خوانده تاریخ امروز به زحمت قادر بر چنین کاری است ، چگونه می توان از فرد درس نخوانده ای مانند پیامبر اسلام چنین انتظاری را داشت .
اما می بینیم که قرآن داستان انبیاء را پیراسته از تحریفات و مطالب خلاف شان آن ها بیان می کند ، و منکر مطالب ناروایی می شود که در تورات و انجیل و … به آنها نسبت می دادند .
بنابراین این نحو نقل تاریخ ، نشان می دهد که از ناحیه الهی صادر شده است ، نه بشری ، و دلیل بر حقانیت آورنده آن تلقی می شود .
اگر فرضا شما، این شاخه اعجاز قرآن را قبول نداشته باشید باز هم نمی توانید منکر واقعی بودن داستان انبیاء در قرآن شوید ، زیرا طبق ادله قطعی، نبوت پیامبر گرامی و حقانیت قرآن از جانب خداوند ثابت است و این اخبار غیبی در مورد تاریخ انبیاء از جانب خداوند که احتمال دروغگویی در مورد او نمی رود صادر شده است و به عنوان قبول خبر از مخبر صادق پذیرفته می شود.