ما و زندگی زهرایی
دکتر فرشته روحافزا
یکبار سوار قطار بودم و به سمیناری میرفتم و یک کتاب الکترونیک دست من بود. یک خانم آمریکایی در قطار، روبهروی من نشسته بود. به من گفت ظاهر و روش زندگی تو بسیار قدیمی است، درحالیکه کتابی که دست توست مربوط به علم روز است. این تناقض را چگونه توضیح میدهی؟ گفتم من با این پوشش فقط متعلق به شوهر خود هستم. اینکه من متعلق به یک نفر هستم به من امنیت میدهد. مدتی ساکت ماند و بعد گفت چه کسی این علم را به شما داده است؟ بعد فهمیدم او استاد علوم اجتماعی یکی از دانشگاههای آمریکاست و با هم دوست شدیم. نشسته بود و به من نگاه و فکر میکرد که این موضوع چهقدر به زن امنیت میدهد که متعلق به یک نفر باشد. آیا خیال خانمهای ما درباره شوهران خود راحت است؟ موبایل آقایان را چک نمیکنند؟ جیب شوهران را نمیگردند؟ همه این کارها را انجام میدهند، زیرا دزد زیاد شده است و خیال آنها راحت نیست.
بعد حدیث خطبه فدکیه را برای او خواندم. گفتم آن کسی که برای ما این حرفها را زده، گفته است عفت باید در جامعه باشد تا دزدی کم شود. گفتم دزدی مال آنچنان به ما ضرر نمیرساند، ولی دزدی دل همسر من، مرا نابود خواهد کرد. من به دلیل غریب بودن حضرت زهرا (س) گریهام گرفته بود، زیرا حضرت زهرا را هرگز معرفی نکردهایم و او هم پابهپای من گریه میکرد.
چه کسی خطبه فدکیه حضرت زهرا را خوانده است؟ همیشه مدح حضرت زهرا را کورکورانه گفتهایم. کدام زنی را در تاریخ میتوانیم پیدا کنیم که خود و بچههای او سه روز گرسنگی بکشند، اما به شوهر خود نگوید؟ کدام زنی الان اینگونه پابهپای شوهر است؟ شعرهایی که حضرت زهرای نهساله، شب اول عروسی خود برای حضرت علی گفته عاشقانهترین شعرهای دنیاست. چه کسی این شعرها را خوانده است؟ عشقورزی به همسر را در آن شعرها کاملاً حس میکنید. در بدترین شرایط که بچه را سقط کرده، زخمی شده است و این زخم منجر به شهادت او میشود، باز هم به حضرت علی (ع) اظهار محبت میکند، اما اساس زندگی ما این است که به همه بگو که شوهر تو چه کرده است، او و مادرش ظالم هستند و تو مظلومی! اینگونه زندگی ما واقعاً زهرایی است؟!