متافیزیک و زهد

متافيزيك و زهد

زهد در لغت به معنی پارسایی، پرهیزگاری و اعراض از دنیا آمده است. از دید عارفان و وارستگان، ترک حلال دنیا بخاطر ترس از حساب آن و ترک حرام دنیا بخاطر ترس از عقاب آن، زهد گفته می شود؛ به عبارت بهتر عدم خوشحالی در صورت بدست آوردن دنیا و عدم ناراحتی بخاطر از دست دادن دنیا را زهد گویند. اساس زهد، ترک دنیا و رو آوردن به آخرت است، پس لازم است ابتدا دنیا را بشناسیم تا با آگاهی، آن را ترک نمائیم.
دنیا به اسامی مختلفی خوانده می شود از جمله: طبیعت، عالم فیزیک، عالم ملک، عالم شهادت، عالم خلق، عالم اضداد، عالم محسوسات و عالم ظلمت. طبیعت در مقابل ماوراءطبیعت، فیزیک در مقابل متافیزیک، ملک در مقابل ملکوت، شهادت در مقابل غیب، خلق در مقابل امر، اضداد در مقابل یگانگی، محسوسات در مقابل غیرمحسوسات و ظلمت در مقابل نور است. دنیا را با چهار عامل حاکم بر آن یعنی زمان، مکان، انرژی و ماده می شناسیم.

دنیا و هر آنچه در آن است وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت می باشد، از این رو مولای عـارفان حضرت علی(علیه السلام) می فـرمایند: «دنیـا وسیله سواری مؤمن است که او را به سوی پروردگارش کوچ می دهد، پس سواری های خود را اصلاح کنید تا شما را به پروردگارتان برساند. » دنیا در اصل پلی برای عبور از عالم ذر به عالم برزخ است. دنیا کشتزار آخرت، یاور آخرت و نیکو مرکبی برای آگاهان است. حضرت علی(علیه السلام) ـ آن زاهدترین بندگان حق ـ می فرمایند: «همانا دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن، پس از گذرگاه خود برای ماندگاه خویش توشه برگیریم. »

ملک پست ترین و پایین ترین مراتب در جهان هستی می باشد.

مولی الموحدین حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «دنیا از آن رو دنیا نام گرفته که پست ترین(پایین ترین) چیزهاست و آخرت از آن رو آخرت نامیده شد که سزا و پاداش در آنجاست. » ناپایداری و فانی بودن نیز از ویژگی های دیگر این عالم می باشد، لذا حضرت آدم(علیه السلام) به فرزندش شیث وصیت فرمود: «به دنیای فانی دل مبندید، زیرا من به بهشت جاویدان دل بستم اما با من وفا نکرد و از آن بیرون رانده شدم. »

دنیا بازیچه، سرگرمی و لهو و لعب است. عالم ظلمت، مردار، ملعون و مکّار است. در کتاب گرانقدر   میزان الحکمه   از قول مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) چنین نقل شده است: «این پیامبران و برگزیدگان خدا از دنیا دل برکندند   ¦ و پس مردان صالح و پارسا در پی آنان رفتند   ¦ و دنیا را چون مرداری دیدند که جز در حال ضرورت خوردن از آن بر هیچ کس روا نیست و از آن به اندازه ای خوردند که زنده بمانند و نمیرند و دنیا را به منزله لاشه ای بس گندیده دانستند که هر کس(از آنها) بر آن می گذشت دهان(و بینی) خود را می گرفت. آنان از دنیا به کمترین قوت بسنده می کردند. برادران من! به خدا سوگند دنیا، در این سرای و آن سرای ـ در نظر کسی که اندیشه اش را ناب و فکرش را خالص گرداند ـ گندیده تر از لاشه و ناخوشایندتر از مردار است، اما آن که کارش دباغی پوست است، مانند کسی که از کنـار آن لاشه و مردار می گذرد یـا نزدیکش نشسته است و گندیدگی آن را حس نمی کند و بویش آزارش نمی دهد. »

دنیا منشاء اندوه بی پایان، دشمن آخرت و آرزوی بد بختان است. این عالم فریبنده، شیرین، خوشنما، سبز و رنگین ولی زیان زننده و زندان می باشد. حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند: «دنیا همانند مار است، لمس کردن آن نرم و ملایم است اما درونش از زهر آکنده است، لذا فریب خورده نادان به آن میل پیدا می کند و هوشیار عاقل از آن حذر می کند. » این دنیا سرای بی نوایی، طبل میان تهی و بساط فرومایگی است. از اینروست که  «خداوند تعالی آن(دنیا) را برای دوستانش نگزید، و در دادن آن به دشمنانش بخل نورزید. خیر آن(دنیا) اندک است و شر آن آمـاده. » (حضرت علی علیه السلام)

دنیا دوستی، ریشه و منشاء تمام گناهان و معاصی و مایه دوری از خداوند مهربان است.
مبین آن اینکه حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «همانطور که روز و شب با هم جمع نمی شوند، محبت خدا و محبت دنیا با هم جمع نمی گردند. » حب دنیا باعث تباهی خرد و کوری چشم دل می شود. دوستی دنیا، اندوه بی پایان، آرزوی دست نیافتنی و امید نارسیدنی است و انسان را کور، کر، لال و خوار می کند. کلام گهر بار مولای متقیان نیز حجت را بر ما تمام می کند: «پس، دنیا را رها کن که دنیا دوستی(انسان را) کور و کر و لال و خوار می سازد. » کبر، حرص، طمع، ریا، خودپسندی و شهوات از جمله صفات منفی است که نصیب دنیا دوستان می گردد. حضرت امام صادق(علیه السلام) در حدیث زیبایی چنین می فرمایند: «دنیا چونان تندیسی(کالبدی) است که سرش کبر، چشمش حرص، گوشش طمع، زبانش ریا، دستش شهوت، پایش خودپسندی، قلبش غفلت، رنگ و جلوه اش فنا و حاصلش نیستی است. پس کسی که آن را دوست بدارد متکبر شود و کسی که آن را نیـک بداند حرص و آز یـابد و کسی که در جست و جویش بـاشد طمع ورزد و کسی که آن را ستایش کند لباس ریا پوشد و کسی که اراده اش کند خودپسند شود و کسی که بدان تکیه کند به غفلت افتد و کسی که شیفته متاع آن شود به فتنه افتد و متاع از دستش برود و کسی که متاعش را گرد آورد و در آن بخل ورزد او را به جایگاهش که همان آتش است سوق دهد. »عالم فیزیک، دنیای دوگانگی و عالم اضداد است. چون در اینجا همه چیز در مقابل یکدیگرند. مثلاً نور در مقابل ظلمت، خوب در مقابل بد، زیبا در مقابل زشت، بالا در مقابل پایین و¦ برای عروج به عالم بالا باید از این دوگانگی عبور کرد. مولای عارفان حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند:«پیش از آنکه پیکرهایتان از دنیا برود، دلهای خود را از آن بیرون برید، زیرا در اینجا آزمایش می شوید و جز برای آن آفریده شده اید.»

دنیا وسیله است و هدف نمی باشد، پس باید تمام توجه انسان به هدف باشد، باید توجه داشت که وسیله، حجابِ هدف نشود و برای از دست رفتن وسیله نباید ناراحت گردید.

زاهد زاهدان حضرت علی(علیه السلام) جابرابن عبداللـه را دید که آهی بر کشید،(حضرت) فرمودند: ای جابر! برای دنیا آه می کشی؟ جابر عرض کرد: آری، حضرت فرمودند: ای جابر! لذتهای دنیا هفت چیز است: خوردنی، آشامیدنی، پوشیدنی، آمیزشی، سوار شدنی، بوییدنی و شنیدنی. لذیذترین خوردنی عسل است و آن آب دهان مگسی باشد، گواراترین آشامیدنی آب است که بر خاک روا و روان است، بهترین پوشیدنی ابریشم است و آن از آب دهان کرمی باشد، برترین همبستر شدنی زنانند و آن فرو رفتن مبالی در مبالی و نزدیکی دو عضو همانند، زیباترین چیز که در زن است(لذت جنسی) از زشت ترین عضو او خواسته می شود، بهترین سوار شدنی اسب است و آن کشنده است، ارزشمندترین بوییدنی مشک است و آن خون ناف حیوانی باشد و بهترین شنیدنی ها غنا و آواز است که آن هم گناه باشد. پس آدم خردمند برای چیزهایی با این اوصاف هرگز آه نمی کشد. جابرابن عبداللـه می گوید: به خدا سوگند از آن زمان به بعد هرگز دنیا بر دلم خطور نکرد.»

انسان برای نجات از دنیا باید به ایمان و تقوای الهی پناه برد و با توکل بر خدا، سعی در ترک آن نماید. حضرت لقمان(علیه السلام) در اندرز به فرزندش فرمود:«فرزندم! دنیا دریای ژرفی است که خلق بسیاری در آن از بین رفته اند، پس کشتی خود را در این دریا، ایمان قرار ده و بادبان آن را توکل و توشه ات را تقوای خدا. اگر نجات یافتی به سبب رحمت خداوند است و اگر از بین رفتی به سبب گناهان خودت می باشد.»

برای نجات از بیماریهای حاصل از دنیا و دنیا دوستی و تبعات ناشی از آن، انسان باید با واکسن زهد خود را ایمن نماید. شاید به همین دلیل است که بزرگان، زهد و زاهد را بسیار ستوده اند، آنان معتقدند زهد، ریشه، میوه و یاور دین است. شکر نعمات، صبر بر بلاها و رها کردن آنچه انسان را از خداوند باز دارد، از محاسن دیگر زهد است. حضرت امام صادق(علیه السلام) ـ آن امام عابد و زاهد و عارف ـ می فرمایند:«زهد کلید در آخرت است و برائت از آتش. زهد آن است که هر چه تو را از خدا باز دارد رها کنی، بی آن که بر از دست دادن آن افسوس خوری و نه بر اثر فرو گذاشتن آن دچار غرور و خودپسندی شوی و نه چشمداشت گشایشی از آن داشته باشی و نه خواهان ستایشی در قبال این کار و نه طالب عوض و جبران آن باشی. بلکه از دست دادن آن را مایه آسایش و بودن آن را آفتی(برای خود) دانی و همواره از آفت گریزان باشی و به آسایش چنگ زنی.»

زاهد همواره مرگ را به یاد داشته، برای آن آماده است؛ زاهد از زنده ماندن دلتنگ و مشتاق آخرت و لقای پروردگار است. مرگ جسم برای زاهد بی اهمیت ولی مرگ دل برایش مهم و مورد توجه است؛ پیکر او در دنیا و دلش در آخرت است. حضرت علی(علیه السلام) ـ آن زاهد بی همتایِ دهر ـ در وصف زاهدان می فرمایند:«مردمی بودند در دنیا، که نمی دانستند دنیا چیست، در آن چون کسی به سر بردند که از مردم دنیا نیست. کار از روی بصیرت کردند و در آنچه از آن پرهیزشان باید سبقت جستند. تن هاشان(اینجا به کوشش است لیکن به حقیقت) میان مردم آخرت در گردش است. مردم دنیا را می بیند که مرگ تن هاشان را بزرگ می پندارند، اما آنان مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می شمارند.»

ختم کلام را قطعه زیبایی از کتاب ارزشمند تفسیر ادبی و عرفانی قرآن مجید قرار می دهیم:«هر چه در راه بنده آید که سر به فسادی زند، از آن باید احتراز نمود و دوری کرد و آن چهار چیز است: یکی دنیا، دیگری خلق، سومی نفس و چهارمی شیطان. دنیا توشه و زاد است و تو مسافر در کشتی نشسته! اگر زیادت بر گیری کشتی شکسته و غرق شود و تو هلاک شوی، خواهی که از فتنه دنیا رهایی یابی بدان و بخوان که: سبک باران رستند و گران باران خستند. دوم خلق است که تا رانده از درگاه حق نبود گِرد خلق نگردد، چه هر که با خلق آرام گرفت از حق باز ماند! دوستی حق و دوستی خلق در یک دل با هم جمع نشوند. سوم نفس است که مایه هر سودائی است و اصل هر غوغایی، اگر توفیق رفیق بود و در جهاد با نفس او را دست باشد،کارت چنان آید که رستگار شوی. چهارم شیطان است که خداوند به او فرمود: برو با آنها در مال و فرزند شریک باش، اما نه هر دلی خانه شیطان بود، دل باشد که حرم رحمان بود و شیطان نیارد که گِرد وی گردد که بسوزد.»
ای کاش ما نیز می توانستیم همچون علی مرتضی(علیه السلام) بگوییم:  ای دنیا دیگری را فریب ده که من توراسه طلاقه کردم ولی افسوس که مـا در عمـل، آخرت را سه طلاقه کرده ایم! پس بهتر آنکه دست دعا بالا برده و ملتمسانه بگوییم:«ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار»
مولی الموحدین علی (علیه السلام): زهد کمیاب ترین چیزها و ارزشمندترین چیزی است که آدمی می شناسد(یا ارزنده ترین توصیه هاست)، همگان آن را می ستایند ولی بیشتر مردم به آن عمل نمی کنند. میزان الحکمه، ص۲۲۲۳،ح۷۶۷۵ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم): خداوند هیچ پیامبری را برنگزید، مگر آن که زاهد بود. میزان الحکمه، ص۲۲۲۳،ح۷۶۷۶

امام صادق(علیه السلام): همه چیز در یک خانه نهاده شده وکلید آن بی اعتنایی به دنیا قرار داده شده است. میزان الحکمه، ص۲۲۲۳،ح۷۶۸۱
پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم): خداوند به چیزی برتر از زهد و بی اعتنایی به دنیا عبادت نشده است. میزان الحکمه، ص۲۲۲۳،ح۷۶۸۴
امام علی(علیه السلام): زهد ریشه دین است. زهد میوه دین است. زهد شالوده یقین است. میزان الحکمه، ص۲۲۲۵،ح۷۶۹۰تا۷۶۹۲
نبی گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم): زهد به دنیا عبارت است ازکوتاه کردن آرزو و به جای آوردن شکر هر نعمتی و پرهیز از هر آنچه خداوند حرام کرده است. میزان الحکمه، ص۲۲۲۷،ح۷۷۰۰

امام علی(علیه السلام): زهد آن اسـت که تـا آنچـه داری از بین نـرفته، در طـلب آنچـه نـداری برنیایی. میزان الحکمه، ص۲۲۲۷،ح۷۷۰۵
امام علی(علیه السلام): زهد کوتاه کردن آرزوهاست و خالص کردن اعمال(برای خدا). میزان الحکمه، ص۲۲۲۷،ح۷۷۰۶
امام علی (علیه السلام): ای مردم! زهد عبارت است ازکوتاهی آرزو وگزاردن شکر نعمت ها و خویشتنداری در هنگام روبرو شدن با حرام ها. اگر این زهد از شما برنیامد، نبایدکه حرام بر شکیبایی شما چیره آید و سپاسگزاری از نعمت ها را فراموش کنید. میزان الحکمه، ص۲۲۲۷،ح۷۷۰۸
امام علی(علیه السلام): ریشه زهد اشتیاق تمام داشتن به آن چیزی است که نزد خداوند است. میزان الحکمه، ص۲۲۳۲،ح۷۷۲۶

امام علی(علیه السلام): در وصف زاهدان می فرماید: آنان گروهی هستند از مردم دنیا ولی اهل دنیا(و دنیا دوستی) نیستند. آنان در این دنیا همچون کسانی هستندکه از آن نیستند. براساس بینش و بصیرت کار می کنند و در دنیا از آنچه می ترسند(یعنی مرگ) پیشی گرفتند، پیکرهایشان در میان اهل آخرت می گردد(جز با اهل دین و آخرت نمی آمیزند)، اهل دنیا را می بینندکه به مرگ بدنهایشان اهمیت می دهند، در حالی که آنان به مرگ دلهای دوستان خود بیشتر اهمیت می نهند. میزان الحکمه، ص۲۲۳۲،ح۷۷۳۰ درحدیث معراج آمده است: ای احمد ! اگر دوست داری که پارساترین مردم باشی به دنیا پشت کن و به آخرت روی آر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کرد: بار خدایا! چگونه به دنیا پشت کنم و به آخرت روی آورم؟ فرمودند: از دنیا اندکی خوراک و آشامیدنی و پوشاک برگیر و برای فردا میندوز. میزان الحکمه،ص۲۲۳۳،ح۷۷۴۰

امام علی(علیه السلام): با زهد است که حکمت به بار می نشیند. میزان الحکمه، ص۲۲۴۱،ح۷۷۷۲
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم): زاهدترین مردم کسی است که از حرام دوری کند. میزان الحکمه، ص۲۲۴۱،ح۷۷۷۹
امام کاظم(علیه السلام): همانا صبورترین شما در برابر بلاها زاهدترین شما به دنیاست. میزان الحکمه، ص۲۲۴۱،ح۷۷۸۲
امام علی(علیه السلام): برترین زهد، پوشیده داشتن زهد است. میزان الحکمه، ص۲۲۴۵،ح۷۷۹۲
امام صادق(علیه السلام): زهد،کلید دروازه آخرت است و برائت از آتش، و زهد ترک هر چیزکه تو را از خدا و یاد او بازدارد می باشد، بدون آنکه بر آنچه که از دستت رفته تأسف خوری ، یا نسبت به ترک آن مغرور شوی و انتظار فرج و سودی (مادی) از آن نداشته باشی و در پی آن نباشی که به واسطه آن، مورد ستایش قرارگیری و غرضی (دنیوی) از آن نداشته باشی، بلکه از دست دادن آنها را آسایش بدانی و خود آنها را آفت . زاهد همواره از آفت (دنیا) گریزان و در پی آسایش(آخرت) است. زاهدکسی است که آخرت را برگزیند و ذلت را بر عزت(ظاهری) دنیا ترجیح دهد، سختی بـندگی را بر آسـایش ،گرسنگی را بر سیری ، راحتی و رستگاری آخرت را بر رنج دنیا، ذکر خدا را بر غفلت برگزیند وکالبدش در دنیا و قلب در آخرت باشد… . مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب سی ویکم ، ص۹۷

امام صادق(علیه السلام): دنیا چونان تندیسی (کالبدی ) است که سرش کبر، چشمش حرص، گوشش طمع، زبانش ریا، دست شهوت ، پایش خودپسندی ، قلبش غفلت، رنگ و جلوه اش فنا و حاصلش نیستی است. پس کسیکه آن را دوست بدارد متکبر شود وکسی که آن را نیک بداند حرص و آز یابد و کسی که در جست و جویش باشد طمع ورزد وکسیکه آن را ستایش کند لباس ریا پوشد وکسیکه اراده اش کند خودپسند شود وکسی که بدان تکیه کند به غفلت افتد وکسیکه شیفته متاع آن شود به فتنه افتد و متاع از دستش برود وکسیکه متاعش را گرد آورد و در آن بخل ورزد او را به جایگاهش که همان آتش است سوق دهد. مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، باب سی ودوم ، ص۹۹
امام صادق(علیه السلام): زهد کلید در آخرت است و برائت از آتش. زهد آن است که هر چه تو را از خدا باز دارد رها کنی، بی آنکه بر از دست دادن آن افسوس خوری و نه بر اثر فروگذاشتن آن دچار غرور و خودپسندی شوی و نه چشمداشت گشایشی از آن داشته باشی و نه خواهان ستایشی در قبال این کار و نه طالب عوض و جبران آن باشی . بلکه از دست دادن آن را مایهآسایش و بودن آن را آفتی (برای خود) دانی و همواره از آفت گریزان باشی و به آسایش چنگ زنی. میزان الحکمه، ص۲۲۲۷،ح۷۷۱۰

امام صادق(علیه السلام): در پاسخ به اینکه دنیا گریزکیست؟ فرمود:کسیکه از ترس حسابرسی، حلال دنیا را ترک گوید و از بیم کیفر حرام آن را رها کند. میزان الحکمه، ص۲۲۲۹،ح۷۷۱۱
رسول گرامی خدا(صلی الله علیه وآله وسلم): گفتم: ای جبرئیل تفسیر زهد چیست؟ گفت: زاهد آنچه را که آفریدگارش دوست دارد، دوست می دارد و آنچه را آفریدگارش ناخوش دارد، ناخوش می دارد و از حلال دنیا می پرهیزد و به حرام آن توجهی نمی کند، زیرا که حلال آن حساب دارد و حرامش کیفر و همچنان که به خودش رحم می کند به همه مسلمانان نیز رحم می کند و همچنان که از مردار گندیده بسیار بد بو دوری می کند از کلام(بیجا) نیز می پرهیزد و همچنان که از آتش دوری می کند که مبادا او را فراگیرد از ریزه های دنیا نیز کناره می گیرد و آرزویش کوتاه است و مرگ را در برابر چشم خود دارد. میزان الحکمه، ص۲۲۲۹،ح۷۷۱۴

امام رضا(علیه السلام): در پاسخ به پرسش از صفت زاهد، فرمودند: کسیکه به کمتر از قوت خود بسنده می کند، برای روز مرگش آماده است و از زنده ماندن خود دلتنگ است(شوق آخرت و لقاء الله را دارد). میزان الحکمه، ص۲۲۲۹،ح۷۷۱۶
امام صادق(علیه السلام): زاهدکسی است که آخرت را بر دنیا می گزیند و خاکساری را بر بزرگی و اقتدار و رنج را بر آسایش و گرسنگی را بر سیری و فرجام آخرت را بر محبت دنیا و ذکر(خدا و آخرت) را بر غفلت و پیکرش در دنیاست و دلش در آخرت. میزان الحکمه، ص۲۲۲۹،ح۷۷۱۷
امام علی(علیه السلام): ریشه زهد یقین است و میوه آن خوشبختی. میزان الحکمه، ص۲۲۳۱،ح۷۷۲۵

حضرت علی(علیه السلام): در صفت زاهدان : مردمی بودند در دنیا، که نمی دانستند دنیا چیست، در آن چون کسی به سر برند که از مردم دنیا نیست.کار از روی بصیرت کردند و در آنچه از آن پرهیزشان باید سبقت جستند. تن هاشان(اینجا به کوشش است لیکن به حقیقت) میان مردم آخرت در گردش است. مردم دنیا را می بینند که مرگ تن هاشان را بزرگ می پندارند، اما آنان مرگ دلهای زندگان را بزرگتر می شمارند. نهج البلاغه، ص۲۶۴،خ۲۳۰ همه زهد در دو کلمه از قرآن فراهم است: خدای سبحان می فرمایند:«تا بر آنچه از دستتان رفته دریغ نخورید و بر آنچه به شما رسیده شادمان مباشید.» و آنکه برگذشته دریغ نخورد و به آینده شادمان نباشد از دو سوی زهد گرفته است. نهج البلاغه، ص۴۴۰،خ۴۳۹

امام علی(علیه السلام): ـ هرکس آزمند آخرت باشد آن را به دست آورد و هرکه برای دنیا حرص زند نابود شود. ـ دنیا آرزوی بدبختان است و آخرت پیروزی نیک بختان. میزان الحکمه، ص۵۳،ح۹۲و۹۳

امام علی(علیه السلام): ـ دنیا تمام شدنی است ، آخرت همیشگی است. ـ آخرت جایگاه استقرار شماست، پس آنچه برای شما ماندنی است برای آخرت فراهم آورید. ـ بکوشید تا از دنیا که دوره آن کوتاه است برای آخرت که دوره اش دراز و طولانی است، توشه برگیرید، چه دنیا جای کار و عمل است و آخرت سرای ماندن و پاداش دیدن. ـ همانا دنیا سرای گذر است و آخرت جای ماندن. پس از گذرگاه خود برای ماندگاه خویش توشه برگیرید. میزان الحکمه، ص۵۵،ح۱۰۵تا۱۰۸
امام سجاد(علیه السلام): دنیا غنودن است و آخرت بیداری و ما در میان آن دو خوابهایی آشفته ایم. میزان الحکمه، ص۵۷،ح۱۱۴
منبع : سایت هفت ستاره و تبیان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا