تلقی افراد از عبادت یکسان نیست، متفاوت است. تلقی نهج البلاغه از عبادت، تلقی عارفانه است، بلکه سرچشمه و الهام بخش تلقی های عارفانه از عبادتها در جهان اسلام، پس از قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، کلمات علی و عبادتهای عارفانه علی است. برحسب این تلقی، عبادت پیکری دارد و روحی، ظاهری دارد و معینی، آن چه به وسیله زبان و سایر اعضاء بدن انجام می شود پیکره و قالب و ظاهر عبادت است، روح و معنی عبادت چیز دیگر است، روح عبادت وابستگی کامل دارد به مفهومی که عابد از عبادت دارد و به نوع تلقی او از عبادت و به انگیزه ای که او را به عبادت برانگیخته است و به بهره و حظی که از عبادت عملا می برد و اینکه عبادت تا چه اندازه سلوک الی الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد.
علی علیه السلام درباره تفاوت تلقیهای مردم از عبادت می فرماید: «ان قوما عبدوا الله رغبه فتلک عباده التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلک عباده العبید، و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عباده الاحرار» ( نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت ۲۳۷)؛ ” همانا گروهی خدای را به انگیزه پاداش می پرستند، این عبادت تجارت پیشگان است، و گروهی او را از ترس می پرستند، این عبادت برده صفتان است، و گروهی او را برای آنکه او را سپاسگزاری کرده باشند می پرستند، این عبادت آزادگان است ”.
«لو لم یتوعد الله علی معصیته لکان یجب ان لا یعصی شکرا لنعمته»؛ ” فرضا خداوند کیفری برای نافرمانی معین نکرده بود، سپاسگزاری ایجاب می کرد که فرمانش تمرد نشود ” (نهج البلاغه، کلمات قصار، حکمت ۲۹۰). از کلمات آن حضرت است: «الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک بل وجدتک اهلا للعباده فعبدتک»؛ ” من تو را به خاطر بیم از کیفرت و یا به خاطر طمع در بهشتت پرستش نکرده ام، من تو را بدان جهت پرستش کردم که شایسته پرستش یافتم ”.
در دعای کمیل راجع به همین عبادت عاشقانه می خوانیم: «اللهم انی أسألک یرحمتک التی وسعت کل شیء تا آخر: و سلم تسلیما کثیرا؛ بارخدایا از تو می خواهم به حق رحمتت که همه چیز را فرا گرفته است … و خداوند درود بسیار فراوان بر محمد و آل محمد فرستاد.» دارای معانی بسیار بلندی است، ببینید علی علیه السلام چه می گوید و معنی پرستش عاشقانه و سپاسگزارانه و معنی از خود خارج شدن چیست. با توجه به اینکه در منطق علی علیه السلام کوچکترین اغراق و مبالغه نیست خصوصا آن جا که با خدای خودش سخن می گوید، به جمله هایی می رسیم که برای ما اصلا قابل تصور نیست.
و می گوید: «هسبنی صبرت علی عذابک فکیف أصبر علی فراقک و هبنی صبرت علی حر نارک فکیف أصبر عن النظر إلی کرامتک»؛ ” بار الها گو اگر صبر کنم بر عذابت پس چگونه بر جدایی از تو شکیبا باشم و گو اگر صبر کنم بر سوز آتش جهنمت پس چگونه صبر کنم بر چشم پوشی از نگاه بر کرامتت.” فرضا طاقت صبر بر چنین عذابی را داشته باشم، صبر بر جدایی از تو را ندارم (عبادت عاشقانه یعنی این) فرضا صبر مقاومت در مقابل آن حرارت ها را داشته باشم چگونه می توانم در مقابل اینکه کرامتت از من گرفته شده و لطفت از من باز داشته شده است صبر نمایم؟! صبر این را هرگز علی نارد. عبادت پرستشانه این است.
* * *
منبع :
فلسفه اخلاق، صفحه ۱۳۶
سیری در نهج البلاغه، ص ۸۶-۸۴