مرگ و تولد برای روح در همین جهان است و یا اینکه به دفعات در طول حیات است.
در خصوص حیات مادی و این جهان خاکی و انواع حیات جاری در آن قبلاً اشاره کردم که تماماً در درون جهان روحی میباشد و در پی تکمیل تجربیات حیات روحی و نیاز ادامه راه حیات مبنی بر حضور در جهان مادی پا به این جهان نهادهایم که پس از تکمیل و رفع نیاز مجدداً به جهان روحی بازگشته و تا قرار گرفتن در جایگاه مورد نظر خالق هستی برای بشر به حیات خود در جهان روحی ادامه خواهیم داد و در این مرحله از حیات که یکی از مراحل حیات روحی است میبایست روح با شرایط محیطی خاص این جهان منطبق شده و پا در عرصه این حیات میگذاشت از این رو به وسیلهای نیاز داشت تا با آن این مرحله را به پایان برساند و از آنجایی که این شرایط برای روح بسیار سخت بوده به شکلی وارد این جسم میگردد که به مرور با آن مآنوس شده و به آن عادت کند و در ضمن به طور موقت نیز حیات روحی گذشته را با ورود به جسم فراموش کند چرا که طبیعت آزاد روح وجود جسم را نمیپذیرد و پس از اتمام دوره مورد نظر لازم است که دوباره به جهان روحی بازگردیم و از آنجایی که جسم فقط نیاز این جهان بوده میبایست آن را رها کرده و به جهان روحی برویم و در آنجا نیز خود را با شرایط آن محیط منطبق میکنیم و این انطباق و جابجایی در محیط برای روح پس از ورود به جهان روحی به دفعات وجود دارد که لازمه رشد و ترقی روحی میباشد و این کاری است که در گذشته نیز انجام دادهایم و آخرین بار آن خروج از جهان قبل و ورود به این جهان مادی بوده است که اینک به یاد نداریم اما پس از خروج از جهان مادی و ورود به جهان روحی آنها را مجدداً به خاطر میآوریم همانطور که خاطرات این جهان را با خود به جهان روحی میبریم .