۴- انواع نفقه :
در اسلام سه نوع نفقه وجود دارد: نوع اول :
نفقهاى که مالک باید صرف مملوک خود بکند.مخارجى که مالک حیوانات براى آنها مىکند،از این قبیل است.ملاک این نوع نفقه مالکیت و مملوکیت است. نوع دوم :
نفقهاى است که انسان باید صرف فرزندان خود در حالى که صغیر یا فقیرند و یا صرف پدر و مادر خود که فقیرند بنماید.ملاک این نوع نفقه مالکیت و مملوکیت نیست، بلکه حقوقى است که طبیعتا فرزندان بر به وجود آورندگان خود پیدا مىکنند و حقوقى است که پدر و مادر به حکم شرکت در ایجاد فرزند و به حکم زحماتى که در دوره کودکى فرزند خود متحمل شدهاند بر فرزند پیدا مىکنند.شرط این نوع از نفقه،ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. نوع سوم :
نفقهاى است که مرد در مورد زن صرف مىکند.ملاک این نوع از نفقه نه مالکیت و مملوکیت است و نه حق طبیعى به مفهومى که در نوع دوم گفته شد و نه عاجز بودن و ناتوان بودن و فقیر بودن زن.
زن فرضا میلیونر و داراى درآمد سرشارى باشد و مرد ثروت و درآمد کمى داشته باشد، باز هم مرد باید بودجه خانوادگى و از آن جمله بودجه شخصى زن را تامین کند. فرق دیگرى که این نوع از نفقه با نوع اول و دوم دارد این است که در نوع اول و دوم اگر شخص از زیر بار وظیفه شانه خالى کند و نفقه ندهد گناهکار است اما تخلف وظیفه به صورت یک دین قابل مطالبه و استیفا درنمىآید یعنى جنبه حقوقى ندارد.ولى در نوع سوم اگر از زیر بار وظیفه شانه خالى کند،زن حق دارد به صورت یک امر حقوقى اقامه دعوا کند و در صورت اثبات از مرد بگیرد.ملاک این نوع از نفقه چیست؟ان شاء الله در مقاله آینده درباره آن بحثخواهیم کرد.
5- آیا زن امروز مهر و نفقه نمىخواهد؟
گفتیم از نظر اسلام تامین بودجه کانون خانوادگى،از آن جمله مخارج شخصى زن به عهده مرد است.زن از این نظر مسؤولیتى ندارد.زن فرضا داراى ثروت هنگفتى بوده و چندین برابر شوهر دارایى داشته باشد،ملزم نیست در این بودجه شرکت کند. شرکت زن در این بودجه،چه از لحاظ پولى که بخواهد خرج کند و چه از لحاظ کارى که بخواهد صرف کند،اختیارى و وابسته به میل و اراده خود اوست.
از نظر اسلام با اینکه بودجه زندگى زن جزء بودجه خانوادگى و بر عهده مرد است، مرد هیچ گونه تسلط اقتصادى و حق بهرهبردارى از نیرو و کار زن ندارد;نمىتواند او را استثمار کند.نفقه زن از این جهت مانند نفقه پدر و مادر است که در موارد خاصى بر عهده فرزند است اما فرزند در مقابل این وظیفه که انجام مىدهد هیچ گونه حقى از نظر استخدام پدر و مادر پیدا نمىکند.
اسلام به شکل بىسابقهاى جانب زن را در مسائل مالى و اقتصادى رعایت کرده است. از طرفى به زن استقلال و آزادى کامل اقتصادى داده و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومت در معاملات زن را-که در دنیاى قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایجبود-از مرد گرفته است،و از طرف دیگر با برداشتن مسؤولیت تامین بودجه خانوادگى از دوش زن،او را از هر نوع اجبار و الزام براى دویدن به دنبال پول معاف کرده است.
غرب پرستان آنگاه که مىخواهند به نام حمایت از زن از این قانون انتقاد کنند، چارهاى ندارند از اینکه به یک دروغ شاخدار متوسل شوند.اینها مىگویند:فلسفه نفقه این است که مرد خود را مالک زن مىداند و او را به خدمتخود مىگمارد.همان طورى که مالک حیوان ناچار است مخارج ضرورى حیوانات مملوک خود را بپردازد تا آن حیوانات بتوانند به او سوارى بدهند و برایش بارکشى کنند،قانون نفقه هم براى همین منظور حداقل بخور و نمیر را براى زن واجب کرده است. اگر کسى قانون اسلام را در این مسائل از آن جهت مورد حمله قرار دهد که اسلام بیش از حد لازم زن را نوازش کرده و مرد را زیر بار کشیده و او را به صورت خدمتکار بىمزد و اجرى براى زن درآورده است،بهتر مىتواند به ایراد خود آب و رنگ و سر و صورتى بدهد تا اینکه به نام زن و به نام حمایت زن بر این قانون ایراد بگیرد.
حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونى وضع کند.اسلام نه جانبدار زن است و نه جانبدار مرد.اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانى که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است.اسلام راه وصول زن و مرد و فرزندان آنها و جامعه بشریت را به سعادت،در این مىبیند که قواعد و قوانین طبیعت و اوضاع و احوالى که به دست توانا و مدبر خلقتبه وجود آمده نادیده گرفته نشود.
همچنانکه مکرر گفتهایم اسلام در قوانین خود این قاعده را همواره رعایت کرده است که مرد مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بىنیازى باشد.اسلام مرد را به صورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالا مىشناسد.از نظر اسلام در وصال و زندگى مشترک زن و مرد،این مرد است که باید خود را به عنوان بهرهگیر بشناسد و هزینه این کار را تحمل کند.زن و مرد نباید فراموش کنند که در مساله عشق،از نظر طبیعت دو نقش جداگانه به عهده آنها واگذار شده است.ازدواج هنگامى پایدار و مستحکم و لذت بخش است که زن و مرد در نقش طبیعى خود ظاهر شوند.
علت دیگر که براى لزوم نفقه زن بر مرد در کار است این است که مسؤولیت و رنج و زحمات طاقت فرساى تولید نسل از لحاظ طبیعتبه عهده زن گذاشته شده است.آنچه در این کار از نظر طبیعى به عهده مرد استیک عمل لذت بخش آنى بیش نیست.این زن است که باید این بیمارى ماهانه را(در غیر ایام کودکى و پیرى)تحمل کند،سنگینى دوره باردارى و بیمارى مخصوص این دوره را به عهده بگیرد،سختى زایمان و عوارض آن را تحمل نماید،کودک را شیر بدهد و پرستارى کند.
اینها همه از نیروى بدنى و عضلانى زن مىکاهد،توانایى او را در کار و کسب کاهش مىدهد.اینهاست که اگر بنا بشود قانون،زن و مرد را از لحاظ تامین بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به حمایت زن برنخیزد،زن وضع رقتبارى پیدا خواهد کرد.و همینها سبب شده که در جاندارانى که به صورت جفت زندگى مىکنند، جنس نر همواره به حمایت جنس ماده برخیزد،او را در مدت گرفتارى تولید نسل در خوراک و آذوقه کمک کند.
بعلاوه زن و مرد از لحاظ نیروى کار و فعالیتهاى خشن تولیدى و اقتصادى،مشابه و مساوى آفریده نشدهاند.اگر بناى بیگانگى باشد و مرد در مقابل زن قد علم کند و به او بگوید ذرهاى از درآمد خودم را خرج تو نمىکنم،هرگز زن قادر نیستخود را به پاى مرد برساند.
گذشته از اینها و از همه بالاتر اینکه احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزونتر است.تجمل و زینت جزء زندگى زن و از احتیاجات اصلى زن است.آنچه یک زن در زندگى معمولى خود خرج تجمل و زینت و خودآرایى مىکند برابر استبا مخارج چندین مرد.میل به تجمل به نوبتخود میل به تنوع و تفنن را در زن به وجود آورده است. براى یک مرد یک دست لباس تا وقتى قابل پوشیدن است که کهنه و مندرس نشده است،اما براى یک زن چطور؟براى یک زن تا وقتى قابل پوشیدن است که جلوه تازهاى به شمار رود.اى بسا که یک دست لباس یا یکى از زینت آلات براى زن ارزش بیش از یک بار پوشیدن را نداشته باشد.توانایى کار و کوشش زن براى تحصیل ثروت از مرد کمتر است،اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزونتر است. بعلاوه زن باقى ماندن زن،یعنى باقى ماندن جمال و نشاط و غرور در زن،مستلزم آسایش بیشتر و تلاش کمتر و فراغ خاطر زیادترى است.اگر زن مجبور باشد مانند مرد دائما در تلاش و کوشش و در حال دویدن و پول درآوردن باشد،غرورش در هم مىشکند،چینها و گرههایى که گرفتاریهاى مالى به چهره و ابروى مرد انداخته است در چهره و ابروى او پیدا خواهد شد.مکرر شنیده شده است زنان غربى که بیچارهها در کارگاهها و کارخانهها و ادارهها اجبارا در تلاش معاشند،آرزوى زندگى زن شرقى را دارند.بدیهى است زنى که آسایش خاطر ندارد،فرصتى نخواهد یافت که به خود برسد و مایه سرور و بهجت مرد نیز واقع شود.
لذا نه تنها مصلحت زن،بلکه مصلحت مرد و کانون خانوادگى نیز در این است که زن از تلاشهاى اجبارى خرد کننده معاش معاف باشد.مرد هم مىخواهد کانون خانوادگى براى او کانون آسایش و رفع خستگى و فراموشخانه گرفتاریهاى بیرونى باشد.زنى قادر است کانون خانوادگى را محل آسایش و فراموشخانه گرفتاریها قرار دهد که خود به اندازه مرد خسته و کوفته کار بیرون نباشد.واى به حال مردى که خسته و کوفته پا به خانه بگذارد و با همسرى خستهتر و کوفتهتر از خود روبرو شود.لهذا آسایش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن براى مرد نیز ارزش فراوان دارد.
سر اینکه مردان حاضرند با جان کندن پول درآورند و دو دستى تقدیم زن خود کنند تا او با گشاده دستى خرج سر و بر خود کند این است که مرد نیاز روحى خود را به زن دریافته است;دریافته است که خداوند زن را مایه آسایش و آرامش روح او قرار داده است و جعل منها زوجها لیسکن الیها(۳)،دریافته است که هر اندازه موجبات آسایش و فراغ خاطر همسر خود را فراهم کند،غیر مستقیم به سعادت خود خدمت کرده است و کانون خانوادگى خود را رونق بخشیده است;دریافته است که از دو همسر لازم است لااقل یکى مغلوب تلاشها و خستگیها نباشد تا بتواند آرامش دهنده روح دیگرى باشد،و در این تقسیم کار آن که بهتر است در معرکه زندگى وارد نبرد شود مرد است و آن که بهتر مىتواند آرامش دهنده روح دیگرى باشد زن است.
زن از جنبه مالى و مادى نیازمند به مرد آفریده شده است و مرد از جنبه روحى.زن بدون اتکاء به مرد نمىتواند نیازهاى فراوان مادى خود را-که چندین برابر مرد استرفع کند.از این رو اسلام همسر قانونى زن(فقط همسر قانونى او را)نقطه اتکاء او معین کرده است.
زن اگر بخواهد آن طور که دلش مىخواهد با تجمل زندگى کند،اگر به همسر قانونى خود متکى نباشد به مردان دیگر متکى خواهد شد.این همان وضعى است که مع الاسف نمونههاى زیادى پیدا کرده و رو به افزایش است.
مساله نفقه از دیدگاه اسلام (۲)

- شهریور 6, 1392
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 175 نفر
- برچسب ها : ازدواج, بودجه شخصى زن, حقوق خانواده, دانستنيهاي خانم ها, دانستنی ها, دانستنیهای ازدواج, نفقه مالكیت, واجب النفقه
اشتراک گذاری این صفحه در :

مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶