طلاق، مشکلات زیادی را برای خانواده ها و مخصوصا فرزندان به وجود می آورد که آنها را عمدتا در سه قسمت می توان خلاصه کرد:
الف) مشکلات عاطفی
بدون شک مرد و زنی که سالها یا ماه ها با یکدیگر زندگی کرده اند، سپس از هم جدا می شوند، از نظر عاطفی، جریحه دار خواهند شد و در ازدواج آینده خاطره ازدواج گذشته، دائما آنها را نگران می کند و حتی به همسر آینده با یک نوع بدبینی و سوء ظن می نگرد. آثار زیانبار این امر، بر کسی مخفی نیست و بسیار دیده شده که این گونه زنان و مردان برای همیشه از ازدواج چشم می پوشند.
ب) مشکلات اجتماعی و اقتصادی
بسیاری از زنان، بعد از طلاق، شانس زیادی برای ازدواج مجدد، آن هم به طور شایسته و دلخواه ندارند و در صورت داشتن فرزند، روی بازگشت به خانه پدری را نداشته و تامین هزینه های زندگی بر دوش آنان سنگینی می کند. مردان نیز بعد از طلاق دادن همسر خود، شانس ازدواج مطلوبشان به مراتب کمتر خواهد بود، مخصوصا اگر پای فرزندی در میان باشد؛ لذا غالبا ناچار می شوند تا تن به ازدواجی بدهند که نظر واقعی آنها را تامین نمی کند و از این نظر تا پایان عمر رنج می برند.
ج) مشکلات فرزندان
کمتر دیده شده است که نامادری ها همچون مادر، دلسوز و مهربان باشند و بتوانند خلأ عاطفی فرزندانی را که از آغوش پر مهر مادر جدا شده اند پر کنند، همان گونه که اگر زن سابق، فرزند را با خود ببرد، در مورد ناپدری نیز این صادق است؛ البته هستند زنان و مردانی که نسبت به غیر فرزندان خود با محبت و وفادارند، ولی مسلما تعداد آنها کم است و به همین دلیل، فرزندان بعد از طلاق، گرفتار بزرگترین زیان و خسران می شوند و چه بسا سلامت روانی خود را تا آخر عمر از دست می دهند.