مصرف گرایی فرهنگی

مصرف گرایی فرهنگی

مصرف‏گرایی دردی است که شیوع بیش از حدش باعث شده کم‎تر از آن احساس رنج کنیم. مصرف‎گرایی در خوردن و پوشیدن و …. تهدید کمی نیست؛ اما وقتی کارهای فرهنگی به بلای آن مبتلا می‎شوند خطر بسیار بزرگ‎تر است و حال این آسیب به ساحت مقدس برنامه‏های قرآنی و مراسمات مذهبی نزدیک می‎شود، باید بیشتر ترسید. ستون اصلی خیمه فرهنگ ما در معرض آسیب قرار گرفته است.
۱.    جامعه مصرفی از نظر بودریاریکی از شاهکارهای بودریار در معرفی جامعه مدرن، در کتاب جامعه مصرفی خود را نشان می‎دهد. بودریار با تأثیرپذیری از مارکس و جریان چپ و تا حدی فوکو و هایدگر، نشان می‎دهد که بهترین تعبیر برای معرفی اجتماع امروزی ما این است: “جامعه مصرفی”. برخی معتقدند بهترین نامی که می‎توان برای سبک زندگی امروزی نهاد نیز همین مصرف‎گرایی است. بررسی دیدگاه بودریار در این باب، خود نیاز به مجال و مباحث مستقلی دارد اما می‎توان در همسخنی با وی، تلاش کرد برخی از وجوه زندگی امروزی خویش را بهتر فهمید.
بودریار معتقد است مصرف، تبدیل به اسطوره‏ای برای انسان امروز شده تا از آن طریق، جویای خوشبختی موهوم خویش باشد. او با غرق کردن خود در ویترین متنوعی از اشیا و مصرف پایان ناپذیر آنها، خود را خوشبخت می‎انگارد. تا اینجا اعتقاد به قادر مطلق بودن نشانه‎ها در کار است: رفاه، کثرت کالاها و اجناس، درواقع چیزی جز انباشت نشانه‏های خوشبختی نیست. همگی آفریننده امیدی واهی هستند که آدمی را به زندگی پرابتذال دلخوش می‎کند.
مصرف‎گرایی از نظر بودریار یک بافت به هم پیوسته ارتباطی بین انسان‏ها است و از این روست که رسانه‎ها و جامعه مصرفی ، برخلاف آنچه ما ایرانی‎ها می‎پنداریم به هیچ وجه امر خوشایندی نیست، بلکه عبارت است از ” نفی واقعیت بر مبنای درک حریصانه و فزاینده نشانه‎های آن به عبارت دیگر، رسانه‏ای شدن همه چیز، بیشتر نشانگر از بین رفتن حقیقت چیزها و رخداد جدید تفسیر مصرف‎گرایانه است. بنابراین مصرف‎گرایی بیشتر یک تفسیر و طرز تلقی است که خود باعث تحقق نوع خاصی از زندگی، یعنی سبک امروزی زندگی شده است.
یکی دیگر از نشانه‏های جامعه مصرفی که البته دوشادوش رسانه‎ای شدن حرکت می‏کند، این است که “برای اینکه فراوانی به یک ارزش تبدیل شود، به اندازه کافی، باید جای خود را به “بیش از حد” بدهد.” در واقع انسان‎های جامعه مصرفی، ارزش را در این می‏دانند که همواره در حال کسب و مصرف باشند، چه این مصرف اقتصادی باشد چه اطلاعات فرهنگی و…
۲.    جامعه مصرفی و فرهنگبودریار به تفصیل نشان می‎دهد که چگونه مصرف‎گرایی تبدیل به روح مشترک بسیاری از جلوه‏های زندگی امروزی ما شده است. این جلوه‏های حیات، فقط جلوه‏های خاص و محدود اقتصادی نیستند. چون مصرف‎گرایی یک تفسیر یا دیدگاه است. بنابراین مصرف‎گرایی عرصه‏های فرهنگی و هنری را نیز در نوردیده و ما حتی در هنگامی که به مناسک فرهنگی می‏پردازیم نیز به نوعی در حال نشان دادن مصرف‎گرا بودن خود هستیم.
برای مثال در بحث از هنر پاپ نشان می‏دهد که پاپ، به دنبال بسط ایدئولوژی جامعه مصرفی است، چرا که به نحوی اشیا و مارک‎ها و نظام مونتاژ در آن اولویت می‏یابد و تلاش می‏شود تا هرامر استعلایی یا متعالی که در هنر به طور معمول وجود داشته است، انکار شود. به تعبیر دیگر، هنر به طور معمول وجود داشته است، انکار شود. به تعبیر دیگر، هنر پاپ یا آمریکایی، منطق هنر معاصر است. منطق هنر معاصر با شعار امور پیش پا افتاده و کوچه و بازاری، معکوس کننده همان امر متعالی در هنر مدرن است. در هنر پاپ مراتب واقعیت وجود ندارد، در این هنر، شناخت واقعیت جای خود را به شناخت تم سطحی مصنوعات هنری می‏دهد، پس در هنر پاپ و راحت بگوییم در هنر جامعه مصرفی نمی‎توان انتظار تأمل و تعمق داشت، بلکه باید مهیای مصرف کردن محض محصولات بی پایان و متنوع شد.
در این جامعه مصرفی، نقش جشن‏ها و جشنواره‏ها  و ویترین‏ها نیز، قوام بخشی به مصرف و ایجاد مشارکت مصرف‏گرایی است. از این طریق می‏توان به تعبیر بودریار به بازیافت فرهنگی رسید. منظور او از بازیافت فرهنگی، همان مدگرایی سیری ناپذیر انسان را پاسخ می‎دهد. این امر به واسطه تکنولوژی محقق می‏شود. در واقع تکنولوژی رسانه‏ای است که به ما اجازه می‏دهد تا بی نهایت کپی کنیم و تولید را بی حد و مرز انجام دهیم.
 ۳. ایران، مراسم و جشنواره‏های فرهنگی و مذهبیهرچند ایران، تقدیر تاریخی غرب را نپیموده است و بالطبع جامعه مصرفی درباره آن مصداق حقیقی پیدا نمی‎کند، اما به تبع غرب‏زدگی موجود، مصرف‎گرایی نیز مانند بسیاری از دیگر ویژگی‏های جامعه مدرن در آن دیده می‎شود. مصرف‎گرایی به معنایی که گفته شد، بی سرو صدا در حال رسوخ در همه ابعاد فرهنگی ایرانیان است. مصرف‎گرایی در جشنواره‏های ورزشی یا سینمایی اگر چه موجب تأسف است، اما چندان جای تعجب ندارد، آنچه تعجب آور است، مصرف‏گرایی در بخشی از فرهنگ، است که از سنت به دست ما رسیده است.  این است که باید زنگ خطری باشد برای اصحاب فرهنگ، محافلی که از آنها نام می‎بریم، مراسمی هستند که از طرف نهادهای حکومتی به شدت تبلیغ می‏شوند و به عنوان مثل اعلای فرهیختگی در رسانه‏ها انعکاس می‏یابند.با چند مثال از این محافل سخن را ادامه می‎دهیم.
نمایشگاه بین المللی کتابنمایشگاه بین المللی کتاب تهران را یکی از بزرگترین اتفاقات فرهنگی جمهوری اسلامی دانسته‏اند. جشنواره کتاب، مراسم بزرگی است که از کل ایران و برخی کشورهای همجوار، انبوهی از بازدیدکنندگان را به سوی خود می‎کشاند. انبوه جمعیتی که جز در یک مراسم بسیارحیاتی و مقدس نمی‎توان آنها را مشاهده کرد. وسایل نقلیه عمومی کفایت جمعیت بی پایان مشتاقان را نمی‎کند. همواره درباره روزهای آن، امتیازات ویژه برای خرید کتب خارجی و داخلی بسیاری از مسائل دیگر، بین مردم و مسئولان منازعاتی به وجود می‏آید.
در محشر جشنواره تهران انبوه بی‎شماری از انسان‎ها دیده می‏شوند که تحت قواعد و تشریفات خاصی، به سمت زیارت کتب و ارضای حداقلی از نیازهای بی‎پایان خود هجوم می‏آورند. در دست هر انسانی کیسه‎هایی وجود دارد و می‏توان انتظار داشت که حتی برای کسی که نخواهد هیچ چیز بخرد، بروشورها و نشریات رایگانی وجود داشته باشد تا ظهر هنگام یا شب‏هنگام هر کسی، بهره‏ای از این مانده برده باشد. ظهرها، تجمع تشکیل می‏شود و مردم خسته، راضی و مرضی، در حال استراحت و اکل و شرب و گپ و گفت دیده می‏شوند.
برای کسی که در ایران با ایرانیان زندگی کند، حضور میلیونی در نمایشگاهی با این عظمت حیرت‏آور است. چون پس از پایان نمایشگاه که در واقع کمکی اقتصادی به ناشران عمدتا کم در آمد است، اثر چندانی از فرهنگ مطالعه در بین اصحاب فرهنگ دیده نمی‏شود. استاد و دانشجو و طلبه و هنرمند و … از بسیاری از آثار و دیدگاه‎ها نا آگاهند و معمولا کتاب‏هایی که دارند از کتاب‏هایی که می‎خوانند بیشتر است. کتاب‏هایی که می‎خوانند نیز نیاز آنها را بر آورده نمی‏سازد و باید دوباره و دوباره به این نمایشگاه یا نمایشگاه‏های مشابه مراجعه کنند. نیاز آنها برآورده نمی‏شودچون نمایشگاه به نیاز فرهنگی انسان‎‏ها پاسخ نمی‏دهد، نمایشگاه فهرستی متنوع و بی پایان از جذابیت‏های بصری است که انسان را تشویق به مصرف “کالاهای فرهنگی” می‏کند. اما این بار مصرف‎گرایی بسیار مشروع قلمداد می‏شود، چرا که منتسب است به فرهیختگی و فرهنگی بودن. کسانی که به نمایشگاه کتاب تهران نروند مراسم بسیار مهمی را از دست داده‏اند و از مشارکت در مناسک عجیب فرهیخته بودن بی بهره شده‏اند، آنها به روز نیستند و فردا ممکن است نام کتاب جدیدی را که “باید بدانند” ندانند.
نمایشگاه کتاب تهران یک آیین در جامعه مصرفی است و قرار است در آن هرکسی چیزی تهیه کند، دیوان حافظ، کتاب کنکور، راز و رمزهای زناشویی، علوم غریبه، رمان شوالیه‏های به نام و … عالم نمایشگاه، عالمی است که حتی اگر خریدار هم نباشی بهتر است در آن مشارکت کنی، هرکس به فراخور نمایشگاه کتاب مهم‏ترین بخش مصرف‎گرایی فرهنگی در ایران است و بنابراین عجیب نیست که آن را اتفاق بزرگ فرهنگی نام نهاده‏اند. اتفاقی مهم برای انسانی که مایل است در توهم در مناسک مصرف کتاب به مثابه کالای فرهنگی، تسکین دهد.
آنچه درباره نمایشگاه کتاب گفتیم، درباره نمایشگاه قرآن، به شکل تألم‏آورتری نیز صادق است. چرا که اینبار ادعای خدمت به فرهنگ قرآنی مطرح است و مصرف‎گرایی، بزرگ‏ترین نام فرهنگی یا مذهبی را نشانه رفته است؛ قرآن. پرسش این نیست که قران چیست و چرا و چگونه باید خوانده شود و به زندگی آوره شود، بلکه پرسش از رسم و جلد و رنگ و لعاب قرآن است و ناگفته‏ها از گردش اقتصادی و فایده آماری‏اش برای مسئولان ذی ربط.
 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا