مطالعه در خواب
یکی از علما نقل میکرد:
من علاوه بر درسهای خود، کتاب «مطوّل»۱ را نیز تدریس میکردم. در خانه پدرم بودم و در کنار پدر و مادرم به مطالعه میپرداختم. یک شب، مطالعاتم تا دیروقت طول کشید. مادرم چند بار بیدار شد و گفت: هنوز مطالعه میکنی؟
من هنوز به مطالعه مطوّل نرسیده بودم. پیش خودم گفتم: اگر به مطالعه درس مطوّل بپردازم، مادرم ناراحت میشود. برای رضای او آن درس را نخواندم و خوابیدم. در عالم خواب احساس کردم نشستهام و مطالعه میکنم.
دقیقاً کلمه به کلمه و سپس حواشی مربوط به درس مطوّل را مطالعه کردم و مطالب را در ذهنم دستهبندی نمودم، همانطور که در یک مطالعه عمیق چنین میکردم. صبح که بیدار شدم یادم آمد که در خواب درس را مطالعه میکردم و دقیقاً آنچه را در خواب مطالعه کرده بودم در ذهنم حاضر بود.
وقتی برای درس رفتم بهتر از روزهای قبل به تدریس پرداختم، و در حقیقت، خداوند به برکت حرمت نهادن به مادر چنین توفیقی به من داد.