معنای هویت و انواع آن

معناي هويت و انواع آن

اشاره
بنابر پیشنهاد برخی از خوانندگان گرامی نشریه، مبنی بر اختصاص ستون یا صفحه ‏ای برای بیان مسائل و مشکلات و نیز پاسخ به سؤالات شما عزیزان از این پس، بخش مشاوره و کارشناسان محترم نشریه آماده مشاوره و پاسخ به سؤالات متنوع شما خواهند بود . اولین سؤال را یکی از خوانندگان گرامی مطرح کرده‏اند، که توسط کارشناس محترم نشریه جناب حجه‏الاسلام آقای صفورایی پاسخ آن را باهم می‏خوانیم:
لطفا بفرمایید هویت‏ به چه معناست؟ و هویت انسانی، فرهنگی و اسلامی چه تفاوت‏ هایی باهم دارند؟
به نام خداوندی که ما را آفرید و به ما هویت داد و به فرمایش حضرت علی‏ علیه السلام این توان را به ما داد تا با شناخت‏ خویش و یافتن هویت ‏حقیقی خود، خدا را نیز بشناسیم و به اندازه قدرت به ستایش و عبادات آن خالق یکتا بپردازیم . سلام؛
سلام بر شما پرسش‏گر عزیز و گرامی که قصد دارید با شناخت هویت‏ حقیقی خود، راه شناخت‏ خداوند متعال را هموار سازید و از این راه به کمال و سعادت دنیا و آخرت برسید . دوست عزیز کلام خود را با چند بیت از شاعر خوش ‏سخن شیخ محمود شبستری آغاز و در ادامه معنای هویت و اقسام آن را توضیح می‏دهم .
که باشم من؟ مرا از من خبر کن
چه معنی دارد «اندر خود سفر کن‏»
اگر کردی سؤال از من که من چیست
مرا از من خبر کن تا که من کیست
چو هست مطلق آمد در اشارت
به لفظ من کنند از وی عبارت
حقیقت کز تعین شد معین
تو او را در عبارت گفته‏ای من
من و تو عارض ذات وجودیم
مشبک‏های مشکات وجودیم
همه یک نوردان اشباح و ارواح
گه از آیینه پیدا گه زمصباح
تو گویی لفظ «من‏» در هر عبارت
به سوی روح می‏باشد اشارت
چو کردی پیشوای خود خرد را
نمی‏دانی ز جزو خویش خود را
زخط و همیی، های «هویت‏»
دو چشمی می‏شود در وقت رؤیت
یک از های «هویت‏» در گذشتن
دوم صحرای هستی در نوشتن (۱)
ضمن توجه به دقت در معنای شعر فوق معانی هویت را از چند منظر بیان می‏کنیم، در پایان نیز نظر خویش را عرضه خواهم داشت .
در فرهنگ معین آمده است: هویت‏ یعنی آنچه که موجب شناسایی شخص باشد .
در فرهنگ عمید هویت چنین تعریف شده است: هویت‏ یعنی حقیقت شی‏ء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد .
و دهخدا نیز هویت را عبارت از تشخیص دانسته، می‏گوید همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است . اریکسون روان‏شناس معروف قرن حاضر که نام او با هویت پیوندی عمیق دارد می‏نویسد: «هویتی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که او کیست؟ نقشی که باید در جامعه ایفا کند چیست؟ آیا او یک کودک است‏یا بزرگسال؟ آیا او توانایی آن را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر یا مادر باشد؟ آیا او علی‏رغم نژاد، مذهب یا زمینه‏ های ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می‏دهد، احساس اعتماد به نفس دارد؟
اجمالا برای تعریف «هویت‏» می‏توان چنین گفت: اگر آدمی برای پرسش ‏های زیر پاسخ‏های مطمئن و متقاعدکننده ‏ای بیابد در حقیقت هویت ‏خویش را بازیافته است:
– بداند جایگاه، منزلت و مرتبت او دقیقا چیست؟ و چه تعریفی دارد؟
– آگاه باشد که چه پیوندها، رشته ‏ها و ارتباط هایی او را به خود و جهان خارج از خود متعلق می‏سازد؟
– درک کند که چه نقش‏ ها، وظایف و مسؤولیت‏ هایی در قبال خود و دیگران برعهده دارد؟
– شناخت واقع‏ بینان ه‏ای از توقعاتش نسبت‏به خود و دیگران به دست آورد .
– در نهایت، نسبت‏ خود را به گذشته، حال و آینده به درستی بداند .
اریکسون معتقد است: «فردی که قادر به یافتن ارزش‏ های مثبت پایدار در فرهنگ، مذهب یا ایدئولوژی خود نیست، ایده ‏آل‏ هایش به هم می‏ریزد . چنین فردی که از درهم ریختگی هویت رنج می‏برد، نه می‏تواند ارزش ‏های گذشته خود را ارزیابی کند و نه صاحب ارزش‏ هایی می‏شود که به کمک آن‏ها بتواند آزادانه برای آینده طرح‏ریزی نماید .»
هرچند در سؤال این پرسش‏گر عزیز فقط از سه نوع هویت‏ سؤال شده بود، اما باید گفت که هفت نوع هویت مطرح است که عبارتند از:

هویت فردی (شخصی) ; هویت‏ خانوادگی; هویت ملی; هویت دینی; هویت اجتماعی; هویت فرهنگی; هویت تمدنی

هویت فردی
فرد به این چند سؤال پاسخ دهد که:
– این من یا خویشتن کیست؟
– چه نسبتی میان من و جهان برون وجود دارد؟
– میان تن و روان من چه رابطه‏ ای است؟ (۲)
هویت‏خانوادگی

هرچند ارائه تعریفی دقیق از هویت‏ خانوادگی نسبتا دشوار است ولی در یک عبارت کوتاه می‏توان گفت که منظور از این نوع هویت، «تعیین نسبت میان جوان و خانواده اوست و این‏که چه پیوندهایی میان آنان وجود دارد؟»

هویت ملی
یعنی این‏که فرد بداند در کشور خود چه جایگاه و مسئولیت مدنی دارد و چه خدمت ‏شایسته ‏ای می‏تواند برای کشور و ملت‏خود انجام دهد .

وحدت بین تمامی افراد یک ملت، بهترین زمینه ‏ساز بروز «هویت ملی‏» است . زیرا ارزش‏ها، افتخارات و ویژگی‏ های برجسته یک ملت زمانی تبلور می‏یابد که وحدت کامل بین اقشار و آحاد آن جامعه تحقق یابد .

هویت دینی
هویت دینی یعنی این‏که شخص بداند چه دینی را انتخاب کرده و آن دین چه چیزی را از او می‏خواهد که انجام دهد و چه چیزی را باید ترک کند .

بدیهی است که از پیامدهای تکوین هویت دینی، احساس تعهد و مسؤولیت در قبال ارزش‏ها و باورهای آن مکتب می‏باشد . برخی از صاحب‏نظران، تعهد را به عنوان سنگ بنای «هویت دینی‏» تلقی می‏کنند .

هویت اجتماعی
هویت اجتماعی یعنی این‏که فرد نقش‏ها و وظایف اجتماعی خود را بشناسد و متقابلا انتظارات جامعه از خود را بداند .

تحقق هویت اجتماعی در گرو تحقق تربیت جامع فرد است; یعنی شخص در همه ابعاد وجودی خود (فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، ذهنی و اخلاقی)، دارای صفات و رفتارهای ارزشمندی باشد تا بتواند نقش خود را به طور مؤثر در جامعه ایفا کند .

هویت فرهنگی

هویت فرهنگی مهم‏ترین نوع هویت است . هم از لحاظ ساخت و محتوا و هم از لحاظ شرایط زمانی باید مورد توجه عمیق و جامع قرار گیرد; زیرا هویت فرهنگی به صورت جدی در تحقق سایر هویت‏ها نقش دارد . در واقع فرد به درستی باید فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت‏به سایر فرهنگ‏ ها بداند . همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعه فرهنگ خود تلاش نماید .

هویت تمدنی (۳)

«معرفت و آگاهی عمیق آدمی به تمدنی است که منسوب به آن می‏باشد . درک چنین هویتی به فرد این امکان را می‏دهد که احساس نماید در سرزمینی زندگی می‏کند که ریشه ‏های فرهنگی آن تا اعماق تاریخ کشیده شده است و این احساس، تعلق و ارتباط به آن تمدن و در نتیجه شکل‏ گیری «هویت تمدنی‏» می‏شود . احساس تعلق به یک تمدن به معنای وابستگی به تمامی مظاهر آن تمدن و از جمله مشاهیر، افتخارات، میراث‏ها و ارزش‏ های آن می‏باشد .

پی‏نوشت:
۱ . گلشن راز، ص ۳
۲ . برای شناخت و دستیابی به هویت فردی و روش‏های تحقق آن به کتاب «جوان و بحران هویت‏» ، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات سروش، ۱۳۸۰ مراجعه کنید .

۳ . هرچند برخی از صاحب‏ نظران هویت تمدنی و فرهنگی را یکسان می‏دانند ولی نظر صحیح این است که هویت تمدنی گسترده‏ تر از فرهنگی است; زیرا هویت فرهنگی، به یک کشور محدود می‏شود در حالی که، هویت تمدنی عمدتا مرزهای کشوری خاص فراتررفته و چندین ملیت را پوشش می‏دهد . مثل تمدن اسلامی کشورهای مسلمان زیادی را شامل می‏شود .

سایر منابع
– مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم؟ محمدرضا شرفی، نشر تزکیه، چ دوم، ۱۳۷۷
– جوان و بحران هویت، محمدرضا شرفی، سروش، ۱۳۸۰
– نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی ‏قدس سره، محمدحسن حسنی، نشر عروج، ۱۳۷۸

– علل پیشرفت اسلام، زین‏ العابدین قربانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸

نویسنده:محمدمهدی صفورایی پاریزی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا