از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ» ( سوره نور ، آیه۳۰)
ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
«وَ إِذا سَأَلُْتمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» ( سوره احزاب، آیه۵۳)
و هرگاه از زنان رسول متاعی میطلبید از پس پرده بطلبید، که حجاب برای آن که دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است.
«وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یرْجُونَ نِکاحاً فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُناحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» ( سوره نور، آیه ۶۰)
و زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند و امید ازدواج و نکاح ندارند، بر آنان باکی نیست که اگر اظهار تجملات و زینت خود کنند، نزد نامحرمان جامههای خود را از تن برگیرند و اگر بازهم عفت و تقوای بیشتر گزینند، بر آنان بهتر است و خدا به سخنان خلق شنوا و آگاه است.
چون نگاه به نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد میشود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، به مردان نیز دستور به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر آنان حرام کرده است؛ چنانکه از امام رضا(ع) نقل شده است:
«حُرّم النظر الی شعور النساء المحجوبات بالازواج و غیرهنّ من النساء لما فیه من تهییج الرجال و ما یدعوا التهییج الی الفساد و الدخول فیما لا یحلّ و لا یجمل» ( مجلسی، ص ۳۴)
نگاه به موهای زنان با حجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمیانگیزد و آنان را به فساد فرا میخواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته.
از مجموع آیات و حدیث فوق به خوبی استفاده میشود که هدف و فلسفهی وجوب حجاب اسلامی، ایجاد تزکیهی نفس، طهارت و عفت و پاکدامنی در بین افراد جامعه، و ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد است.
عفاف :
• معنای لغوی:
عفاف با فتح حرف اول، از ریشه “عفت” است و راغب اصفهانی در مفردات(ص ۳۵۰) خود، عفت را معنی می کند:
«العفه حصول حالهٍ للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه»(عفت، پدیدآمدن حالتی برای نفس است که به وسیله آن ازفزون خواهی شهوت جلوگیری شود).
طریحی نیز در مجمع البحرین(جلد ۵ ٬ ص ۱۰۱) می آورد:«عَفَّ عن الشیِء ای امتنع عنه فهو عفیفٌ»(عفاف از چیزی ورزید یعنی از آن امتناع ورزید پس او عفیف است).
و ابن منظور در لسان العرب(جلد ۹ ٬ ص ۲۵۳) می نویسد:«اللفه: الکف عما لا یحل و لایجمل»(عفت: خویشتن داری از آنچه حلال و زیبا نیست).
شرتونی لبنانی نیز در اقرب الموارد(ج ۲ ٬ ص ۸۰۳) می نویسد:«عَفٍّ الرجل: کَفَّ عما لا یحل و لا یجمل قولاً او فعلأ وامتنع»(عفاف ورزید یعنی در گفتار و کردار از آنچه حلال نیست دوری جست و خویشتن داری نمود).
پایه عفاف، خویشتن داری است و ردپایی از جنسیت یا اختصاص به جنس خاص (زن) در معنی لغوی عفاف، وجود ندارد.
• معنای عرفی:
در ادب پارسی، “عفاف” از نظر معنا و گویش، تفاوت یافته است.
در لغت نامه دهخدا(جلد ۱۰ ٬ ص ۱۴۰۸۱) چنین آمده است:
«عفاف: پارسایی و پرهیزگاری، نهفتگی، پاکدامنی، خویشتن داری».
دکتر معین در فرهنگ فارسی معین(جلد ۲ ٬ ص ۲۳۱۹) آورده است:
«عفاف: پارسایی، پرهیزگاری، پاکدامنی، در تداول غالباً به کسر اول تلفظ می کنند.»
بنابراین در گویش فارسی، عفاف به کسر اول و به معنی “پاکدامنی” به کار می رود.
• معنای اصلاحی:
در تفکر اسلامی، عفاف، واژه ای با بار معنایی خاص برگرفته از آیات و روایات، و گونه ای منش است همراه با کُنِش رفتاری و گفتاری.
عفاف در قرآن: در قرآن چهار بار از ریشه عفاف، استفاده شده است:
۱) سوره بقره ٬ آیه۲۷۳: «یحسبهم الجاهل اغنیاًء من التعفف»؛(ناآگاه گمان می برد که اینان توانگرند زیرا عفاف می ورزند). در این آیه، واکنش بزرگ منشانه، عفاف است، خویشتن داری، عزت نفس و امتناع از دست نیاز دراز کردن.
۲) سوره نسأ٬ آیه ۶: درباره شناخت زمان رشد و بلوغ یتیمان، به سرپرستان سفارش می کند که از دست یازی به اموال یتیمان خودداری کنند و عفاف ورزند. این آیه نیز خویشتن داری را عفاف را خوانده است.
۳) سوره نور٬ آیه ۳۲: «ولیتعفف الذین لا یجدون نکاحاً حتی انعمهم الله من فضله»؛(وکسانی که اسباب زناشویی نمی یابند، پاکدامنی ورزند تا آنکه خداوند از بخشش خویش توانگرشان گرداند). در این آیه خویشتن داری (استعفاف) را به رام کردن قوه جنسی اطلاق فرموده است.
۴) سوره نور٬ آیه ۶۰: «و القواعد من النسأ اللا تی لا یرجون نکاحأ فلیس علیهن جناحُ ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینهٍ و ان یستعففنَ خیرٌ لهن والله سمیعٌ علیمٌ.»؛ (و زنان یائسه ای که امید زناشویی ندارند، گناهی نیست که جامه ها (چادرها)یشان را فروگذارند به شرط آنکه زینت نمایی نکنند و اگر پاکدامنی بورزند (و چادر را فرو نگذارند) بهتر است و خداوند، شنوای داناست)».( ترجمه بهأالدین خرمشاهی از قرآن مجید)
در زبان پارسی، از خویشتن داری در امور جنسی و شره نبودن، به پاکدامنی تعبیر می کنند که بخشی از گستره معنایی “عفاف” است