معیارهای مشترکِ انتخاب همسر
۱- دل؛ روح ها [همچون] سپاهیانی هستند فراهم آمده، که هر کدام از آنها با هم، آشنایی [و سازگاری] داشته باشند، با هم الفت میگیرند و هر کدام از آنها با هم نا آشنا باشند، با هم اختلاف پیدا می کنند. [۱]
۲ – اصالت خانوادگی؛ با خانواده ی خوب و شایسته وصلت کنید؛ زیرا رگ و ریشه اثر دارد.[۲]
٣- ازدواج غیر فامیلی؛ با بیگانه (غیر خویشاوند)، ازدواج کنید تا فرزندان لاغر تکیده، به دنیا نیاورید.[۳]
۴- سوء تدبیر؛ علت ویرانی، سوء تدبیر است.[۴]
۵- کینه توزی؛ سه خصلت است که برای دارنده آنها، زندگی گوارا نیست: کینه – توزی، حسادت و بداخلاقی[۵]
معیارهای انتخاب زن
۶- دقت در انتخاب؛ بنگر جانت را کجا قرار می دهی و چه کسی را در مال و داراییت شریک می سازی و چه فردی را بر دین و راز و امانتت آگاه می کنی. اگر تصمیم به ازدواج داری، دوشیزهای برگزین که به خیر و نیکی و حسن خلق منسوب باشد.[۶]
۷- ارزش زن؛ همانا زن گردنبند است؛ پس بنگر که چه گردنبندی به گردن می افکنی. برای زن ارزش و بهایی نمی توان تعیین کرد، نه برای خوب آنها و نه برای بدشان. زن خوب، ارزشش طلا و نقره نیست؛ بلکه از طلا و نقره هم بهتر و ارزشمندتر است و زن بد، ارزشش خاک نیست؛ بلکه خاک هم از او ارزشمندتر است.[۷]
۸- دوری از شهرت و خودنمایی در انتخاب؛ هر کس با دختری هر چند از راه شرعی و با مال حلال ازدواج کند لیکن به قصد خودنمایی، ریا و شهرت باشد، خداوند ذلت و خواری او را افزون کند و هر لحظه او را به پرتگاه آتش نزدیکتر گرداند. آنگاه در درهای از دوزخ سقوط کند که پس از گذشت هفتاد سال به قعر آن رسد.[۸]
۹- گزینش مادر فرزند؛ به همگنان زن بدهید و از همگنان همسر بگیرید و برای داشتن فرزند بهتر و صالح، انتخاب و گزینش کنید.[۹]
۱۰-اصیل؛ بنگر که فرزند و نسل خویش را در چه ریشه ای قرار می دهی؟ زیرا رگ و ریشه تأثیر پنهانی دارد.[۱۰]
۱۱-خانواده؛ برای نطفه های خود جایگاه مناسبی اختیار کنید؛ زیرا زنان، شبیه برادران و خواهران خودشان فرزند به دنیا می آورند. [۱۱]
۱۲- مهربان، مددکار، بی دردسر؛ بدان که بهترین بانوان، زنانی هستند که فرزند زیاد زایند و برای شوهران مهربانند و در امر دنیا و آخرت مددکار آنانند و در زندگی بر ایشان مشکل نمی آفرینند.[۱۲]
۱۳- ویژگی دوشیزگان؛ با دوشیزگان ازدواج کنید که آنان خوشبوترین دهانها را دارند، پرنژادترین زنانند، نیکوترین اخلاق و زاینده ترین رحمها را دارند و بیشتر از دیگران دارای گشایش، نعمت و مهربانی هستند.[۱۳]
۱۴- مؤمن صالح؛ مردی نزد رسول خدا می آمد تا درباره ازدواج مشورت کند؛ حضرت فرمودند: خدایت خیر دهد! با زنی مؤمن ازدواج کن؛ مثال زن دیندار و شایسته در کمیابی چون کلاغی است که یک پایش سپید باشد.[۱۴]
۱۵- کم خرج؛ پر برکت ترین زنان، کم خرج ترین ایشان است.[۱۵]
۱۶- معیارهای غلط؛ به خاطر چهار چیز نباید با زن ازدواج کرد: ثروتش، زیبایی اش، حسب و نسبش، و لذتش. پس، بر تو باد [ازدواج با] زن متدین. [۱۶]
۱۷-انگیزه های انتخاب؛ به خاطر چهار چیز با زن ازدواج می کنند: دارایی، فامیل، زیبایی و دینداری؛ تو زن دیندار بیاب تا مال بدست آوری.[۱۷]
۱۸- سرانجام معیارها؛ هر کس با زنی، به خاطر قدرتش ازدواج کند، خداوند، جز بر خواری او نمی افزاید. و هر کس با زنی، به خاطر دارایی اش ازدواج کند، خداوند، جز بر ناداری او نمی افزاید. و هر کس با زنی، به خاطر بزرگ زادگی اش ازدواج کند، خداوند، جز بر پستی او نمی افزاید. و هر کس با زنی، فقط برای این ازدواج کند که چشمش را [از حرام و نامحرم] فرو بپوشاند، یا دامنش را پاک نگه دارد، یا پیوند خویشاوندی اش را برقرار بدارد، خداوند، در آن مرد و زن برای یکدیگر برکت قرار می دهد.[۱۸]
۱۹- بی نتیجه بودن زیبایی و ثروت؛ کسی که برای زیبایی زنی با آن ازدواج کند آنچه دوست دارد را نخواهد دید و کسی که برای مال زن با او ازدواج کند، خدا او را به همان مال میسپارد، بر شما باد به زنان و دختران متدین.[۱۹]
۲۰-دینداری ضامن زیبایی و ثروت؛ اگر کسی زنی را به خاطر زیبایی و یا مال و ثروتش بگیرد، خداوند او را به همان را می گذارد. اما اگر برای دین و ایمان با او ازدواج کند، از جمال و مال نیز بهره مند می گردد.[۲۰]
۲۱- ناپایداری زیبایی و ثروت؛ با زنان به خاطر زیباییشان ازدواج نکنید؛ زیرا چه بسا که زیبایی آنها موجب تباهی و هلاکتشان شود. برای مال و ثروت نیز با آنان ازدواج نکنید؛ زیرا چه بسا که مال و ثروتشان آنان را به طغیان و سرکشی وادارد؛ بلکه بر اساس دینداری با آنها ازدواج کنید.[۲۱]
۲۲-عدم ترجیح زیبایی بر دینداری؛ نباید زیبایی روی صورت زن را بر زیبایی دینداری او برگزید.[۲۲]
۲۳-دینداری و زیبایی؛ پیامبر به هر گاه مردی به خاطر دینداری و زیبایی زنی با او ازدواج کند، زن مانع فرو رفتن مرد در گرداب می شود.[۲۳]
خصوصیات زن بد
۲۴- زیبای بی تربیت! اجتناب کنید از سبزی های با طراوت در زباله دان. سؤال شد: مرادتان از آن چیست؟ فرمودند: زن زیبا با تربیت بد و غلط .[۲۴]
۲۵- لجباز؛ بدترین همسران، زنان لجبازند.[۲۵]
۲۶- ناسازگار؛ بدترین همسران زنان ناسازگارند[۲۶]
۲۷-نافرمان؛ بدترین همسران زنانی هستند که بسیار لاغر و استخوانی اند، کثیفند، لجبازند، نافر مانند و برای دیگران می میرند.[۲۷]
۲۸-احمق؛ دور باشید از ازدواج با زن احمق و بی خرد که مصاحبت او گرفتاری است و فرزند حاصل از آن ازدواج، ضایع و تباه شده است.[۲۸]
۲۹-کودن؛ به مرد کودن، زن بدهید؛ اما زن کودن نگیرید؛ زیرا از مردن کودن، فرزند نیکو به دنیا می آید ، ولی از زن کودن، فرزند نیکو به دنیا نمی آید.[۲۹]
۳۰- بی بند و بار؛ امام علی(ع) در مورد اوضاع آخر الزمان که بدترین زمان هاست فرمودند: زنانی پیدا می شوند که باز و برهنه اند، از دین خارج اند، در فتنه ها و آشوب ها داخلند، به شهوترانی مایلند، به لذت های مادی و حیوانی شتابانند، محرمات را حلال می انگارند و در دوزخ جاودانند.[۳۰]
۳۱- زنان دردسرزا؛ [پیامبر خدا( ص) ] به یکی از یارانش، یعنی زید بن ثابت، فرمود: «……….. با دوازده دسته از زنان، ازدواج مکن.» گفت : ای پیامبر خدا ! آن دوازده دسته کدامند؟
پیامبر خدا عیله فرمود: «با هنفصه و عنفصه و شهبره و سلقلقه و مذبوبه و مذمومه و حنانه و منانه و رفثاء و هیدره و ذفناء و لفوت، ازدواج مکن.»
هنفصه به زنی گفته می شود که بلند بلند می خندد و قهقهه می زند و به قول معروف، زنی که کرکر خنده اش بلند است. عنفصه به زن لاغر مردنی، تکیده، یا زن پلید تباهکار، یا زن بدزبان بی حیا، یا بسیار گوی پر حرف گفته می شود. سلقلقه: زنی را می گویند که از دبر حیض می شود. یا زن سلیطه، مذبوبه: زن مگسناک، مجنون.مذمومه: پر عیب و نکوهیده، حنانه: به زن بیوه ای که با اندوه و حنین، یاد شوهر خود می کند. منانه: زن مالداری که با مال خود، بر شوهرش منت می نهد یا زن مال داری که به خاطر مالش با او ازدواج می کنند و وی بر شوهر خود منت می نهد. رفثاء: زن درشت گوی زشت کردار. ذقناء: پیر زال، زن دراز زنخ. لفوت: زنی که از مرد دیگری فرزنددار است.[۳۱]
۳۲- زنان نامناسب؛ آورده اند که عابد دوره گرد ازدت، در اثنای گردش خویش، به الیاس(ع) فرمود: «با چهار طایفه از زنان، ازدواج مکن: مختلعه، مباریه، عاهره و ناشزه. مختلعه، زنی است که هر دم ، بی جهت، تقاضای [طلاق] خلع می کند. مباریه ، زنی است که با مال و منال دنیا ، بر دیگر زنان، مباهات و فخر فروشی میکند. عاهره، زن بدکاره ی معروف به داشتن روابط نامشروع با دیگران است. خداوند متعال فرموده است: «نه زنانی که [پنهانی] دوست مرد می گیرند.» و ناشزه، زنی است که در کردار و گفتار، بر شوی خویش بلند می کند که برگرفته از «نشز»، به معنای زمین مرتفع و بلند است.» [۳۲]
معیارهای انتخاب شوهر
۳۳-دقت در انتخاب؛ ازدواج گردنبند بندگی است. بنابر این، هر کس از شما دختر خود را شوهر دهد او را به بندگی داده است. پس، هر یک از شما باید بنگرد که دختر خود را به بندگی چه کسی می دهد.[۳۳]
۳۴-کفویت؛ هرگاه همتایان از دخترانتان خواستگاری نمودند، با آنها وصلت کنید و برای آنها منتظر حوادث (تلخ و شیرین) روزگار نباشید.[۳۴]
۳۵-کفویت ایمانی؛ مرد مومن همتای زن مومن می باشد.[۳۵]
۳۶- شتاب در ازدواج با همسنگان؛ به نقل از امام صادق(ع) در حدیثی از پیامبر خدا(ص) که آن حضرت برای مردم سخنرانی کرد و آنان را به تعجیل در شوهر دادن دخترانشان و به تأخیر نیفکندن این کار تشویق نمود… پس، مردی برخاست و گفت: ای پیامبر خدا! به چه کسانی شوهر دهیم. فرمود: «به اشخاص همسنگ.» گفت: ای پیامبر خدا! اشخاص همسنگ چه کسانی هستند؟ فرمود: «مؤمنان، هم سنگ یکدیگرند مؤمنان، هم سنگ یکدیگرند».[۳۶]
۳۷-پاکدامنی و تمکن؛ کفو بودن مرد و زنی برای ازدواج همین است که او مردی پاکدامن باشد و از نظر مالی بتواند زندگیش را اداره کند.[۳۷]
۳۸-شرافت اسلام؛ من زینب دختر جحش را به ازدواج زیدبن حارثه در آوردم و ضباعه دختر زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج مقداد، تا بدانند که بالاترین شرافت اسلام است.[۳۸]
۳۹- اکتفا به اخلاق و دین؛ به نقل از علی بن مهزیار -: على بن اسباط، به امام باقر(ع) درباره دخترانش نامه ای نوشته و به عرض ایشان رساند که کسی همتای خود نمی یابد [تا دخترانش را به همسری آنان در آورد] امام باقر(ع) به او نوشت: «آنچه را درباره دخترانت نوشته بودی که کسی همتای خودت نمی یابی، دریافتم. خدایت رحمت کناد! چنین اندیشه ای به خود، راه مده؛ چرا که پیامبر خدا (ص)می فرمود: هر گاه کسی نزد شما [به خواستگاری] آمد که اخلاق و دین او را می پسندید، به او زن دهید که اگر چنین نکنید، گناه و تباهی بزرگی در زمین (جامعه) پدید خواهد آمد.[۳۹]
۴۰-دیانت و امانت؛ هر کس برای خواستگاری دختر شما نزد شما آمد و از نظر دیانت و امانت، مورد پسند بود به او پاسخ مثبت دهید و گرنه در روی زمین فساد و آشوبی بزرگ رخ خواهد داد. [۴۰]
۴۱- دین و اخلاق علیرغم فقر؛ اگر مردی نزد تو به خواستگاری آمد و دین و اخلاق او را پسندیدی به وی زن بده و فقر و ناداریش مانع تو از این کار نشود. خدای تعالی فرموده است: «و اگر ازدواج کنند خدا هر یک را از گشایش خود بی نیاز کند» و فرموده است: «اگر تهیدست باشند خداوند از فضل و کرم خود آنان را توانگر کند».[۴۱]
۴۲-اهمیت بی جا به ثروت؛ به نقل از ابراهیم تیمی: در حال طواف بودم که امام صادق(ع) بازویم را گرفت و به من سلام کرد. سپس فرمود: «ای ابراهیم ! مومن ،به هیچ سودی دست نیافته است که برایش زیانبارتر از ثروت باشد. ثروت برای او ، زیانبارتر از دو گرگ درنده است که به گله ای بی چوپان حمله می برند، یکی، از اول گله و دیگری، از آخر آن.»[۴۲] سپس فرمود: «گمان می کنی که آن دو گرگ چه می کنند؟». گفتم: حضرت به سلامت باد! گله را نابود می کنند. فرمود: «درست است، کمترین زیانی هم که به مؤمن [ثروتمند] می رسد، این است که برادر مسلمانش نزد او به خواستگاری برود و او بگوید : تو مال و ثروتی نداری.»
۴۳- فخرفروشی به ثروت؛ برای بنده، گناهی بدتر از این نیست که پسر برادر [مؤمن] او نزدش برود و بگوید: مرا [با دخترت] ازدواج بده و او بگوید: این کار را نمی کنم و به تو زن نمی دهم؛ من از تو ثروتمند ترم.[۴۳]
۴۴-با تقوا؛ امام حسن(ع) به مردی که با ایشان درباره ازدواج دختر خود مشورت کرد، فرمود: او را به مردی با تقوا شوهر ده؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش می دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به وی ستم نمی کند.[۴۴]
۴۵-تأثیر اعتقادی زن از مرد؛ از خانواده ای که در حقانیت شما تردید دارند، زن بگیرید؛ اما به آنها زن ندهید؛ زیرا زن تربیت و خلق و خوی مرد را به خود می گیرد و مرد او را تحت تأثیر دین خود قرار می دهد. [۴۵]
۴۶- تأثیر از فرهنگ و دین؛ امام صادق(ع) فرمودند : «از فرهنگ و دین مرد آگاه شوید که زن بی گمان از فرهنگ و دین او تأثیر پذیرد.»[۴۶]
۴۷-خصوصیات شوهر؛ پیامبر(ص): می خواهید راجع به بهترین مردان و بافضیلت ترین شوهران صحبت کنم؟ از جمله مردان نیک، کسی است که پارسا، پاکیزه، سخی و دست و دلباز باشد و از نظر جنسی، سالم و به دور از انحراف بوده و نسبت به پدر و مادرش نیکو کار و با خانواده اش نیز خوشرفتار بوده باشد آنگونه که آنان وادار نشوند که در زندگی به دیگری پناه ببرند.[۴۷]
می خواهید بدترین شوهر و مرد را معرفی کنم؟
او همان مرد دروغگوی بهتان زننده ی فحاش و دشنام گوی و بخیلی است که تنها می خورد، کسی را همراه خود نمی کند و از کمک به دیگران دریغ می ورزد، خانواده و خدمتکارش را می زند، در اثر بد رفتاری، اهل و عیالش را وادار به پناهندگی به غیر می کند و با پدر و مادرش نیز بدرفتار است.
خصوصیات مرد بد
۴۸-بداخلاق؛ امام رضا(ع) در پاسخ نامه ای که نوشته بود یکی از خویشاوندان از دختر من خواستگاری کرده ولی متأسفانه او بیمار، تندخو و بد اخلاق است. نوشتند: اگر بد اخلاق است به او دختر مده. [۴۸]
۴۹- بداخلاقی؛ کسی که بداخلاق است، خانواده اش از او خسته (و بیزار) می شوند. [۴۹]
۵۰- بخل؛ منفورترین بندگان نزد خداوند، کسی است که به خانواده اش بخل بورزد.[۵۰]
۵۱- فشار به خانواده؛ بدترین مردم، کسی است که بر خانواده اش تنگ بگیرد.[۵۱]
۵۲-نهی از همسری شرابخوار؛ هر گاه میخواره ای از دختر شما خواستگاری کرد، به او پاسخ ندهید. [۵۲]
۵۳-شرابخوار؛ عامل جدایی؛ هر کس دخترش را به عقد یک مرد شرابخوار و باده گسار در آورد براستی نسبت و خویشاوندی او را بریده است. [۵۳]
۵۴-شرابخوار مانند زناکار؛ از زن دادن به شرابخوار بپرهیز که اگر به او زن دهی چنان است که دلال زنا شده باشی. [۵۴]
۵۵-انحراف جنسی؛ نامه: پسری از دخترم خواستگاری می کند که پدری خوب دارد لیکن خودش کمی نرمش دارد: امام نوشت: اگر به حد انحراف جنسی نباشد عیب ندارد.[۵۵]
۵۶- غیرت بیجا؛ از غیرت ورزیدن بیجا [نسبت به زنان ] بپرهیز که آن، زن سالم را به بیماری و نادرستی می کشاند و پاکدامن را به اندیشه گناه. [۵۶]
پی نوشت:
[۱]. دوستی در قرآن وحدیث، ریشهری، ص ۸۸
[۲]. مکارم الاخلاق، ج ۱، ص ۴۳۲
[۳] المجازات النبویه، ص ۱۰۰
[۴] الامام على(ع): سبب التدمیر سوء التدبیر (غرر الحکم)
[۵] غرر الحکم، ح ۴۶۶۳[۶]. الکافی، ج ۵، ص۳۲۳
[۷]. معانی الأخبار، ج ۱، ص ۱۴۴
[۸]. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۵۲
[۹]. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص۲۹
[۱۰]. کنز العمال، ج ۱۵، ص۸۵۵
[۱۱]. تاریخ دمشق، ج ۵۲، ص ۳۶۲، ح ۱۱۰۶۸[۱۲]. معانی الاخبار، ص۳۱۸[۱۳] بحار، ج ۱۰۳، ص ۲۳۶[۱۴]. وسائل، ج ۱۴، ص ۲۱
[۱۵]. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۱
[۱۶]. جامع الاخبار للشعیری، ص ۹۷
[۱۷]. صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۲، ح ۴۸۰۲[۱۸]. المعجم الأوسط، ج ۳، ص ۲۱
[۱۹] التهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۳۹۹، ح ۱۵۹۲[۲۰]. الکافی، ج ۵، ص ۳۳۳[۲۱]. سنن ابن ماجه، ص ۵۹۷، ح ۱۸۵۹[۲۲]. الفردوس: ج ۵، ص ۲۱۷، ح ۸۰۰۵
[۲۳]. الفردوس: ج ۱، ص ۲۹۴، ح ۱۱۵۸، عن آب عباس
[۲۴]. الکافی، ج ۵، ص ۳۳۲
[۲۵]. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۲
[۲۶]. مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۷۲
[۲۷]. مرآه العقول، ج ۲۰، ص ۱۳
[۲۸]. الکافی، ج ۵، ص ۳۵۴
[۲۹]. الکافی: ج ۵، ص ۳۵۴[۳۰]. من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۳۹۰[۳۱]. جامع الأخبار، ص ۲۷۴، ص ۷۴۹[۳۲]. المحجه البیضاء، ج ۳، ص۸۶
[۳۳]. همان، ص ۳۷۱
[۳۴]. کنز العمال، ج۱۶، ص۳۱۷، ش۴۴۶۹۳
[۳۵]. الکافی، ج ۵، ص ۳۳۵[۳۶]. الکافی: ج ۵، ص ۳۳۷
[۳۷]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۹۴[۳۸]. مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۵۲[۳۹]. الکافی، ج ۵، ص ۳۴۷
[۴۰]. الکافی، ج ۵، ص ۳۴۷
[۴۱]. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص ۳۷۲
[۴۲]. المؤمن، ص ۵۵
[۴۳]. دعائم الاسلام ، ج ۲، ص ۱۹۶[۴۴]. مکارم الأخلاق، ج ۱، ص ۴۴۶، ح ۱۵۳۴[۴۵]. همان، ص ۳۷۱[۴۶]. فروع ، ج ۵، ص ۳۴۸ [۴۷]. تهذیب الاحکام، ج ۷، ص ۴۰۰
[۴۸]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۵۴
[۴۹]. الفردوس، ج ۱، ص ۳۶۷
[۵۰]. الکافی، ج ۸، ص ۲۳
[۵۱]. المعجم الاوسط، ج ۸، ص ۳۳۷
[۵۲]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص۵۳
[۵۳]. الکافی، ج ۵، ص ۳۴۷
[۵۴]. بحارالانوار، ج۶۳ ص ۴۹۰
[۵۵]. قرب الاسناد، ص۱۰۸[۵۶]. نهج البلاغه، الکتاب ۳۱