معیارها و ملاک‌های ازدواج(۱)

معیارها و ملاک‌های ازدواج(1)

مقدمه
مهم‌ترین مسئله‌ای که هر جوان در طول زندگی با آن روبه‌رو است، مسئله انتخاب شریک زندگی است. بیشترین مشکلاتی که در زندگی خانوادگی به‌وجود می‌آید، به خطای ا‌نتخاب و عدم سنخیت و کفویت همسران برمی‌گردد. در انتخاب همسر باید توجه داشته باشیم، می‏خواهیم کسی را انتخاب کنیم که یک عمر در کنار او زندگی کنیم. نباید این مسئله مهم از روی احساسات و بدون دقت و مشورت انجام گیرد، زیرا اگر انسان با همسری شایسته، مناسب و هماهنگ ازدواج نکند، کارش بسیار مشکل خواهد بود. مبادا با خود بگوید: فعلاً ازدواج می‏کنم و اگر در آینده نتوانستیم با هم زندگی کنیم، می‌توانیم از هم جدا ‏شویم.
برای انتخاب همسر باید معیارهایی داشته باشیم؛ یعنی دختر و پسر، باید ملاک‏ها و میزان‌هایی داشته باشند و بدانند چه همسری، با چه مشخصات و چه صفاتی می‏خواهند؟
از این‌جا‌ست که اهمیت شناخت معیارها و ملاک‌های مناسب ازدواج برای جوانان مطرح می‌شود و آنها تشنه یافتن منبعی برای شناخت این معیارها می‌شوند. با توجه به این نیاز اساسی، در اینجا مجالی یافتیم تا در رابطه با مهم‌ترین و اساسی‌ترین معیارها و ملاک‌های یک همسر خوب برای ازدواج سخن بگوییم.
معیارها و ملاک‌های انتخاب همسر
در یک جمع‌بندی کلی، معیارها و ملاک‌های ا‌نتخاب همسر مناسب (یعنی همسری که شما را در رسیدن به اهداف ذکرشده برای ازدواج یاری دهد و شما نیز برای رسیدن او به خواسته‌ها و نیازهایش باید تلاش کنید) دو نوع است:
     آنهایی که رکن و اساس‌ هستند و برای رسیدن به یک زندگی سعادتمندانه نقش بسزایی دارند؛
        آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کامل‌ترشدن زندگی‌اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.
عوامل دسته اول را می‌توان در موارد زیر گنجاند:

    کفویت؛
  شرایط اقتصادی؛
    ویژگی‌های جسمی (زیبایی) و روحی؛
    سن؛
  شرایط شخصیتی (درون‌گرا، برون‌گرا، مکان‌کنترل بیرونی، مکان‌کنترل درونی، شخصیت قربانی)
    دوست داشتن؛
عامل اصلی و سرنوشت‌ساز در دسته اول کفویت است که به‌صورت اجمالی به بررسی آن می‌پردازیم.
«کفو» در لغت به‌معنای نظیر و شبیه است و در ازدواج به‌این معناست که میان زن و شوهر باید تا حدی شباهت وجود داشته باشد
زن و شوهری که می‌خواهند عمری را با هم زندگی و برای تربیت فرزندانی سالم و صالح کوشش و همکاری کنند، باید با یکدیگر توافق و همتایی و همانندی نسبی داشته تا مجذوب یکدیگر شوند و بتوانند نیازهای جسمی و روحی یکدیگر را درک و به آن پاسخ گویند. به‌عنوان مثال، تحصیلات مشابه باعث همگونی می‌شود. زیرا تحصیلات نزدیک به هم، گاه نتیجه تشابه درجه هوش افراد است. از طرفی تفاوت در سطح تحصیلات، تفاوت‌های عمده‌ای در جهان‌بینی و نگرش افراد ایجاد می‌کند. آیا فردی که تحصیلات دانشگاهی را در مقطع لیسانس تجربه کرده و افکار و عقایدش به‌طور خاصی منطبق با محیط و فضای خاص تحقیقاتی دانشگاهی است و آموخته است افکار انتزاعی خود را در برخوردها فعال نگهدارد و برای هر چیز دلیلی بطلبد، با فردی که دارای بهره هوشی طبیعی و دارای تحصیلات مثلاً در مقطع راهنمایی است یکسان خواهد بود؟ آیا رفتارها، نحوه سخن‌گفتن‌ها، نشست و برخواست‌ها، معاشرت‌های اجتماعی، توانایی‌های متفاوت و مهارت‌های لازم برای یک زندگی مشترک موفق و همچنین کفویت در سن و بسیاری موارد مشابه و تأثیرگذار در زندگی بشری تحت تأثیر مستقیم آموزش‌های ناشی از میزان تحصیلات نیست؟

در جاهلیت قبل از اسلام، قشربندی قبیله‌ای و پایگاه و طبقه اجتماعی، ملاک همه ارزش‌ها و وصلت‌ها شمرده می‌شد و بر همین اساس، ازدواج صورت می‌گرفت و کفویت به همانندی و همتایی طبقاتی و قبیله‌ای تفسیر می‌شد. پیامبر اعظم اسلامصلی‌الله‌علیه‌وآله برای شکستن این پندار و جلوگیری از انحراف‌ها «اسلام» و «ایمان» را به‌عنوان شرط بایسته و لازم در امر ازدواج معرفی و بقیه شروط کفویت را زیرمجموعه آن بیان کردند.

درواقع، می‌توان گفت که ازدواج نوعی ترکیب بین دو انسان است، یک مرد و یک زن. همان‌طور که در ترکیبات شیمیایی دو عنصری که با هم ترکیب می‌شوند هرقدر از نظر هویت وجودی به یکدیگر نزدیک‌تر باشند ترکیب آن دو استوارتر و عمیق‌تر انجام خواهد شد و اگر بین دو عنصر تقارن و پیوندی نباشد، ترکیب آن دو سست و لرزان بوده و پس از زمان کوتاهی از بین خواهد رفت، در ازدواج هم با توجه به تفاوت‌هایی که میان زن و مرد وجود دارد، به‌ هر میزان زمینه‌های اشتراکی و یکسانی بین آنها‌ بیشتر باشد، ازدواج آن دو استوارتر و محکم‌تر خواهد بود و بالعکس. پس اساس کار در روابط میان زن و شوهر، تناسب و هماهنگی میان آن دو است و باید به اصل کفویت و همانندی در ابعاد مختلف آن از جمله:

       کفویت و همخوانی در ایمان و عقاید مذهبی؛
       کفویت در اخلاق؛     تناسبات خانوادگی از نظر: اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی؛
      کفویت ادراکی و تحصیلی؛
    کفویت نگرشی؛
      کفویت از نظر هوش؛
       تناسب سیاسی و اجتماعی.
توجه خاص و ویژه‌ای مبذول داشت.

کفویت در ایمان و عقاید مذهبی
بی‌شک تقوای زن و شوهر و وجود تناسب مذهبی، مهم‌ترین عامل مؤثر بر گزینش همسر و تضمین‌کننده سلامت و موفقیت در ازدواج است و به‌رغم تحولات اجتماعی جدید و فردگرایی در روزگار ما، تأثیر باورهای مذهبی بر رفتار و گفتار زن و شوهر قابل توجه است و همواره و در همه‌جا بر رفتار و گفتار همسران مؤثر بوده است. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به فرد مسلمانی که قصد ازدواج داشت، فرموند:

علیک بذات الدین

بر تو باد که همسر دیندار بگیری[۱]

البته منظور از کفویت در ایمان این است که دو طرف بایستی در میزان دینداری، نوع نگاه به اعتقادات، سخت‌گیری، وسواس یا اعتدال در امور دینی و… متناسب باشند‌. چه‌بسا در برخی از موارد دیده می‌شود که دو فرد با ایمان به‌دلیل اختلاف فاحش در نوع نگاهشان به مسائل دینی، دچار مشکلات عدیده‌ای در زندگی مشترک می‌شوند.

درهرصورت، میزان پایبندی به اعتقادات دینی و باورهای مذهبی نقش مهمی در استحکام و پایداری ازدواج و خانواده ایفا می‌کند. دختر و پسری که به‌رغم اختلاف در اعتقادات دینی با یکدیگر ازدواج می‌کنند، با مشکلات متعددی در زمینه تربیت فرزندان، شیوه زندگی، فعالیت‌های اوقات فراغت، نوع روابط و معاشرت‌ها و لباس پوشیدن روبه‌رو می‌شوند، زیرا عقاید دینی، بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل می‌دهند. اختلاف سلیقه در مورد چاشنی‌ها و یا نوع غذاخوردن و لباس پوشیدن از موارد سطحی است؛ درحالی‌که، اختلاف عقیده درباره سنت‌های دینی و فرهنگی اهمیت خاصی دارد.

اهمیت ایمان از دو جهت اصلی قابل بررسی است:

     شخص باایمان به‌میزان قدرت ایمان خود و به‌علت ارتباط قلبی با خدا و برخورداری از یک نیروی کنترل‌کننده درونی، فردی قابل اعتمادتر است و به‌همین‌دلیل در بسیاری از موارد از لغزش‌ها، انحراف‌ها و ارتکاب اعمال خلاف دوری می‌کند. همچنین این افراد در پیشگاه خدا تعهد قلبی داشته و در برابر دیگران نیز به تعهدات خود عمل می‌کنند و می‌توان به قول و تعهد آنها در امر ازدواج اعتماد کرد.
     افراد باایمان به‌علت اینکه از نظام اعتقادی و ارزشی واحدی پیروی می‌کنند، دارای بینش‌ها، گرایش‌ها و سلیقه‌های کم‌وبیش یکسانی هستند. زن و شوهری که هر دو در مکتب دین تربیت یافته‌اند، اگرچه از قبل همدیگر را نمی‌شناختند، اما در موارد اساسی نقاط مشترک فراوا‌نی دارند. این‌گونه افراد در مواردی هم که دچار اختلاف می‌شوند، می‌توانند با مراجعه به تعالیم دینی که مورد قبول هر دو است به وحدت نظر برسند و این بهترین و مطمئن‌ترین وسیله برای تضمین سعادت در پیوند زناشویی است.
به‌طور کلی، ایمان مذهبی از دو راه مهم بر ثبات و استحکام خانواده تأثیر می‌گذارد. نخست از راه تقویت و تحکیم مبانی اخلاقی فرد که از نتایج آن، ایجاد یک عامل کنترل درونی است که از توسل شخص به اقدامات ظالمانه جلوگیری می‌کند. امام حسن مجتبیعلیه‌السلام می‌فرمایند: «دختر خویش را به ازدواج شوهر متدین و پرهیزگار درآورید زیرا چنین شخصی اگر دخترتان را دوست بدارد او را اکرام می‌کند و چنانچه او را نپسندد به وی جفا و ستم روا نخواهد داشت.»[۲]

راه دوم عبارت است از تأثیر ایمان مذهبی در معنابخشیدن به زندگی و ایجاد حس رضایت در افراد. بدون شک از عوامل اصلی اختلاف در خانواده، توقعات فزاینده و آرمان‌گرایانه زوج‌های جوان از زندگی مشترک است که برآورده‌نشدن آنها، باعث احساس نارضایتی و درنتیجه کوشش نامعقول و نسنجیده در جهت تغییر وضع موجود به وضع مطلوب است. افزون بر آن، بروز نابسامانی‌های اقتصادی، فرهنگی و… روابط زناشویی را به روابطی شکننده و ناپایدار تبدیل می‌کند. این در حالی است که ایمان به وعده‌های الهی، مؤثرترین عامل در جهت ایجاد حس رضایت و امید به آینده و درنتیجه، سازگاری با ناملایمات و دشواری‌های زندگی است. بر پایه همین ملاحظات است که روایات اسلامی در مقام معرفی معیارهای گزینش همسر، توجه خاصی به عوامل دینداری، پرهیزکاری و اخلاق دارد.

با توجه به این شرایط، زندگی در کنار یک دیندار آرامش بیشتری به انسان می‌دهد و همان‌گونه که قبلاً اشاره شد یکی از اهداف مهم ازدواج رسیدن انسان به آرامش است. برای نیل به این هدف باید توجه داشت که تا فرد خودش به آرامش نرسیده باشد، نمی‌تواند همسر خود را به این سو سوق دهد. اینجاست که موضوع ایمان بیشتر معنا می‌یابد. ایمان از واژه «ا‌من» گرفته شده است و در روایات اسلامی آمده که اگر کسی ایمان داشته باشد، آرام است.

البته نکته بسیار مهم در اینجا این است که برخی ایمان را با تدین ظاهری برابر می‌دانند. امام رضاعلیه‌السلام در این رابطه می‌فرمایند: «ایمان فرد به حجم نماز و روزه‌هایش شرکت در محافل مذهبی نیست بلکه به صداقت و امان‌تداری اوست.»

بنابراین، باید توجه داشت که دینداری افراد صرفاً به خواندن نماز و پاره‌ای آداب ظاهری سنجیده نمی‌شود، زیرا برخی این امور را از سر عادت و نه برای بندگی و اطاعت خدا انجام می‌دهند. بلکه دینداری را به‌وسیله امانت‌داری، وفای به عهد و صداقت، اجتناب از مال حرام، اخلاق نیکو، تقید به امر به معروف و نهی از منکر، رعایت حقوق دیگران، اجتناب از ظلم و تعدی و… می‌توان تشخیص داد.

امام صادقعلیه‌السلام می‌فرمایند: «به نماز و روزه مردم فریب نخورید، زیرا برخی از مردم به نماز و روزه عادت کرده‌اند، آنچنان که از ترک آن ناراحت می‌شوند.»
منابع
     بانکی پور، امیرحسین؛ مطلع مهر؛ کمالی نژاد؛ ۱۳۸۷.
    بیابانگرد، اسماعیل؛ جوانان و ازدواج؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ ۱۳۸۶.
      به پژوه، احمد؛ ازدواج موفق وخانواده سالم، چگونه؟ انجمن اولیا و مربیان؛ ۱۳۸۸.
      بیرقی، ابوالفضل؛ آموزش‌های قبل از ازدواج؛ نوای دانش؛ ۱۳۸۷.
     سادات، محمدعلی؛ راهنمای همسران جوان.
  حسینی بیرجندی، سیدمهدی؛ مشاوره در آستانه ازدواج.
      حسینی، سیدعلی‌اکبر؛ روزنامه رسالت؛ شماره ۶۵۸۶- ۹/۹/۸۷.
  عابدینی، مطهره؛ انتخاب همسر؛ پیام رسان؛ ۱۳۸۷.
    گنجی، حمزه؛ روان‌شناسی عمومی
۱۰. مجله عصر جدید، مقاله سمینار ازدواج؛ سال اول،شماره اول، آذ۱۳۷۰. ۲۲۵
۱۱. ملکی، حسن؛ مشاوره قبل از ازدواج باجوانان؛ نیکان کتاب، ۱۳۸۷.
۱۲. مطهری، محمدرضا؛ مشاوره و راهنمایی از دیدگاه اسلام؛ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ ۱۳۷۹.
۱۳. مظاهری، علی اکبر؛ جوانان و انتخاب همسر- پارسایان؛ ۱۳۸۸.
۱۴. دکتر فرهنگ؛ سی دی ازدواج موفق.
پایگاه اطلاع‌رسانی charismaco.com.www
پایگاه اطلاع‌رسانیpeyvandeasemani.ir  www
پایگاه اطلاع‌رسانی www. tebyan.net
پایگاه اطلاع‌رسانیwww.niksalehi.com 
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.tabesh.net
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.harfehesabi.blogfa.com
پایگاه اطلاع‌رسانی         www.askquran.ir
پایگاه اطلاع‌رسانی www.turkmenstudents.com
——————————————————————————–
[۱] وسائل‌الشیعه، ج ۱۴، ص ۳۰
[۲] مکارم‌اخلاق؛ ص۲۰۴ و بحارالانوار؛ ج ۱۰، ص ۳۷۳
[۳] وسائل‌الشیعه؛ ج‏ ۱۴، ص ۵۱
[۴] بحارالانوار، ج‏ ۱۰۰، ص ۲۳۵
[۵] بحارالانوار؛ ج ‏۱۰۰، ص ۲۳۵
[۶] جواهر؛ ج ۲۹، ص ۳۷
[۷] اصول کافی؛ ج ۵، ص ۳۳۷
نوشته شده توسط: اکرم اشرفی ، شمسا سبزیان ، ملیحه عیان

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا